تریبون مستضعفین – محمد الیاس قنبری
اهمیت خاورمیانه تنها به جغرافیای سیاسی آن محدود نمیشود. خاورمیانه منشآ پیدایش ادیان ابراهیمی بوده است. اهمیت این منطقه را باید در گفتمان دینی جستجو کرد. گفتمان دینی گفتمان شرک و توحید است و شیطان برای مبارزه با توحید میبایست سراغ سرمنشآ بازتولید سخن ابراهیمی برود. همهی انبیا چه آنهایی که به ملک رسیدهاند و چه آنها که نرسیدهاند درگیر فتنهها بودهاند. ایران در این میان به لحاظ وضعیت انقلابی و مقتدرانه خود و همچنین وجود حوزههای علمیه اسلامی وضعیت ویژهای دارد. امروز به سادگی مشاهده میشود هر کشوری که از بلوک غرب فاصله میگیرد به ایران نزدیک میشود. این ناشی از قدرتی است که ایران در سی و چند سال بعد از انقلاب به دست آورده است. آنچه که برای دیگر کشورهای اسلامی الهامبخش است نه تنها انقلاب سال ۵۷ بلکه همین اقتدار و پیشرفت امروز ایران است که در سایهی استقلال و در زیر هجمه سنگین دشمن به دست آمده است.
فتنه ۸۸ و ادامهی مذبوحانهاش در ۸۹ تنها فتنههای رخ داده در ایران پسا انقلابی نبوده و نخواهد بود. قدرت ایران به واسطهی تجهیزات نظامی و اقتصاد رو به رشد آن نیست؛ بلکه ناشی از ارادهی مردمی است که خواهان استقلال و شرفاند و زیر بار زور اجانب نمیروند، فلذا تنها راه مقابله با این کشور فتنهگری است. خیال دشمن این است که با فتنه، حمایت مردم از نظامشان را سست کند. فتنه در لغت به معنای آزمایش است و در اصطلاح به وضعیتی اطلاق میشود که حق و باطل در هم میآمیزد.
اما دشمن چگونه این حق و باطل را در هم میآمیزد؟ او میداند که مفاهیمی چون استقلال، آزادی، جمهوری و اسلام، سنگ بنای باور مردم به نظام است پس سعی میکند به این مفاهیم حمله کند. برای زیر سوال بردن استقلال، ایران را کشوری وابسته به چین و روسیه معرفی کردند. برای زیر سوال بردن آزادی، آزادیهای حیوانی غرب را به رخ کشیدند (بدون اینکه بگویند چرا در غرب سخن گفتن از هلوکاست آزاد نیست؟ و چرا در غرب تجار امریکایی آزاد نیستند با ایران تجارت کنند؟ و چرا احزاب کمونیست در آمریکا اجازهی فعالیت ندارند؟) برای زیر سوال بردن جمهوری، انتخابات را مخدوش کردند و برای زیر سوال بردن اسلام هم دست به دامان روشنفکرانی شدند تا الهیات قرائتهای مختلف برای جامعه بنویسند تا اسلام را به ساز مدرنیته برقصانند.
اما برای در هم ریختن حق و باطل حمله به مفاهیم استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی کافی نیست. حتی راهپیمایی مسالمتآمیز هم کافی نیست، چه دشمن خوب میداند که اگر عدهای فریبخورده به دعوت از آنان به خیابان بیاید و پیادهروی کنند و دوباره به خانه برگردند هیچ اتفاقی به نفع او رقم نخواهد خورد. از این رو شعار «اصلاحات، خون میخواهد» بیشتر قابل درک خواهد بود. خون برای یک جریان و یک سیستم اجتماعی نوعی حجیت میآورد. هرقدر مردمی که تحت امواج فتنه های رسانهای هستند مقاومت کنند آن هنگام که خون ریخته شود دچار تزلزل میشوند، پس برای در هم ریختن حق و باطل باید خون ریخته شود.
خون حسین (ع) در کربلا به واسطهی زینب و به واسطهی روضه و اشعار و مرثیه میجوشد ولی خون ندا آقا سلطان باید به واسطهی ماهواره و فیسبوک و یوتیوب هیاهو کند. اما باز نکتهی عجیب اینجاست که حتی خون نیز برای فتنهگران حجیت نیاورد. سوال اینجاست که چرا خون حسین (ع) میجوشد؟ چرا خونهای انقلاب ۵۷ میجوشد و انقلاب اسلامی را شعلهور میکند؟ چرا خون جوانان ایران در جبهههای جنگ میجوشد ولی خون سبز رنگ نمیجوشد؟ باید از اساس توجه کرد که خون در گفتمانی حجیت میآورد که اساس آموزههایش از دین برآمده باشد. این دین است که فریاد هیهات منالذله میزند. حتی جملهی «اگر دین ندارید در دنیای خود آزاده باشید» آموزهای دینی از زبان یک معصوم است.
خون برای جریانی که خاستگاه دینی ندارد و آخرت نمیشناسد هیچ ارزشی ایجاد نمیکند. دنیاگرایان و غربزدگان با دیدن خون یاد خشونت و خونریزی و وحشت میافتند نه یاد مظلومیت و شرف و سعادت اخروی. فتنهها در ایران شکست خورد، حتی خون سبز رنگ نیز نتوانست کاری از پیش ببرد. اما باید توجه کرد که دشمن تجربههای زیادی برای فتنههای آینده اندوخت و فتنههای آینده عمیقتر و گستردهتر خواهد بود. در حدیث نبوی میخوانیم «اذا التبست علیکم الفتن کقطع اللیل المظلم فعلیکم بالقرآن»؛ آن هنگام که فتنهها چونان شب تیره به شما روی آورد پس بر شما باد که به قرآن رجوع کنید.
اگر جنبش سبز نبود دیگر اثری از مسلمانی در این سرزمین نمی ماند ولی الان می توانم افتخار کنم که مسلمانم به خاطر آنچه که شما خون سبز می گویید .
آیا از اینکه فتنه چیست مطمئنید؟ آیا ندیدید امام عادلان را کسانی کشتند که پیشانیشان از نماز پینه بسته بود؟
تو اين مملكت همه بايد بتونند حرف خودشو ن بگند. تاكيدا حرف خودشون.چون حرف ديگران رو هر روز تو ماهواره مي شنويم.كه دارن براي ما دلها ميسوزونند.خون اين مردم را با دين سرشته اند.هم قبل از اسلام هم بعد اسلام.ما قبلا اگر ابرويي داشتيم به خاطر دينمان بود والان اگر چيزي نداريم به خاطر دور افتادن از باور هاي دينمان است.ايراني هيج دوستي جز ايراني نداشته.ديگران هم فقط وفقط به خاطر منافع خودشان اينهمه هزينه مي كنند.ما بايد خودمان ازاد باشيم وبه ديگران ياد بدهيم ما صاحب تمدن9:8:7 هزار ساله هستيم.
ملاك پيشاني هاي پينه بسته نيست آقاي مسلمان!مردمي كه در كربلا روبروي حسين(ع) ايستادند، بر روي امام زمان خود تيغ كشيدند و مدعيان مسلماني امروز، بر روي نائب امام زمان خويش. تشابه زيادي است بين شما و آنها. ولي مختصر فرقي هم داريد و آن اين است كه آنان نماز خواندن بلد بودند. كنار دوست دخترشان سجاده نينداختند.با پوتين هم به نماز نايستادند!