نوروزنامه تریبون مستضعفین ـ محمد ثقفی – بحران جهانی اقتصاد و همچنین تحولات کشورهای عربی خاورمیانه و شمال آفریقا، بیش از هر چیز به تقویت جبههی مقاومت مردمی فلسطین میانجامد.
رژیم جعلی اسرائیل، بیش از آنکه تبلور یک نگاه دینی یا قومی باشد، ظهور و بروز عریان نظام سرمایهداری با همهی زشتیهایش است. نظام سرمایهداری گرچه توانایی قابل توجهی در خودآرایی و فریب تودهها دارد، ولی آنجا که منافع سرمایهداران را در خطری جدی ببیند، به بیرحمترین و وحشیترین صورتها ظاهر میشود: همان چیزی که در فلسطین اشغالی میگذرد.
نظام سرمایهداری جهانی، گرچه برای بقای خود، با پرداختن رشوههایی به ملتهای دربند و مردم مستضعف میکوشد آنها را از مقاومت و انقلاب منصرف کند – که در بسیاری از موارد هم موفق میشود – و از این رهگذر خود را به عنوان نظامی کارا و بیبدیل معرفی کند، ولی هنگامی که با اشتباهات صاحبان سرمایههای بزرگ دچار بحران مالی شود، برای جبران کسری بودجه دولتها، از جیب طبقات محروم و متوسط خرج میکند. (مانند سیاستهای ریاضت اقتصادی در اروپا و سیاستهای ضدکارگری که امروز در برخی ایالتهای آمریکا تصویب میشود.) در صورت به وجود آمدن مقاومتهای مردمی فراگیر هم، هیچ نوع نرمشی از خود نشان نمیدهد و در صورت لزوم، به خشنترین برخوردها متوسل میشود. این پدیده که امروز در جهان جریان دارد و اگر این بار هم به سلامت بگذرد، به علت تضادهای ذاتی نظام سرمایهداری، در آینده، بارها و بارها تکرار خواهد شد، چه عواقبی دارد؟
یکی از نتایج این بحران، انقلابهای ملتهای مستضعف علیه حکام مستبد و وابستهیشان است که تنها عامل مقبولیت مردمیشان، ثبات و رفاه نسبی ناشی از اتصال به سرمایهداری جهانی بوده است. این شورشها و انقلابها به تقویت جبههی مردمی مقاومت و تضعیف جبهه سازش بین همهی ملل تحت ظلم – و به خصوص فلسطینیها – میانجامد، و در دراز مدت، در جریان مبارزه، به پیوستن این جبههها به هم و تشکیل جبهه واحد جهانی مستضعفین، حول مبارزه با نظام جهانی سلطه منجر میشود.
تضعیف جریان سازشکار فلسطین به رهبری محمود عباس و استعفاهای مکرر سلام فیاض (نخست وزیر دولت غیرقانونی فلسطین) و صائب عریقات (مذاکرهکنندهی ارشد تشکیلات خودگردان) در پی شکست مذاکرات سازش به دنبال عدم توقف شهرکسازیهای غیرقانونی صهیونستها و افشای اسناد خیانتهای باند محمود عباس به حقوق مردم فلسطین و از همه مهمتر قیامهای مردمی منطقه علیه کلیدیترین سران عربی حامی سازش را میتوان مؤید این معنا دانست؛ همچنین به رسمیت شناخته شدن فلسطین از طرف برخی از کشورها مثل برزیل و نزدیکتر شدن کشورهایی مثل ترکیه و قطر و… به جبهه مقاومت. و این همان نیل به آرمان جبهه جهانی مستضعفین است.
نتیجهی دیگر بحران جهانی اقتصاد سرمایهداری، تضعیف قدرتهای مستکبر و کاهش اثرگذاری آنها در جهان از یک سو و آگاهی نسبی مردم غرب دربارهی ذات استثمارگر نظام سرمایهداری و نقاط ضعف آن و تقویت مقاومتهای مردمی در دل نظام سرمایهداری از سوی دیگر است. گسترده و عمیق شدن مبارزه علیه سرمایهداری در کشورهای قدرتمند غربی، از طرفی سلطهگران را به خود مشغول میکند و دست جبهه مقاومت را در منطقه خاور میانه و شمال افریقا –به خصوص در فلسطین- بازتر میگذارد و از طرف دیگر مخالفان غربی نظام استکبار را به جبههی مقاومت مردمی منطقهی ما نزدیکتر میکند؛ و این به نوبهی خود فشارهای مردمی و در درازمدت رسمی و دولتی را علیه رژیم صهیونیستی افزایش میدهد.
بحران اقتصاد ( سرمایهداری) جهانی ، بحرانهای دیگری نیز برای رژیم جعلی اسرائیل به همراه دارد. تقویت جریان مردمی طرفدار صلح و ضدسرمایهداری درون جامعهی اسرائیل –که از سال گذشته شاهدش بودیم- و بحرانی شدن شکاف بین اعراب سرزمین-های اشغالی و یهودیان مهاجر اجتنابناپذیر خواهد بود. همچنین قابل پیشبینی است که نظام سرمایهداری، بارزترین نمود وحشیگری خود را در برابر بحرانها، در این نقطه از جهان نشان دهد: جنگهای ناکام رژیم جعلی اسرائیل با گروههای مقاومت و همسایگانش و قانونشکنیهای مکرر و بیشتر این رژیم در آیندهای نزدیک، چندان دور از ذهن نیست، حماقت اجتنابناپذیری که فروپاشی محتوم این رژیم را در اثر شکافهای داخلی و فشارهای خارجی نزدیکتر میکند.
تضعیف رژیم اردن، سقوط مبارک و آزادی نسبی منطقه رفح و کاهش حصر غزه، قدرت گرفتن بیشتر حزبالله در لبنان، مشغول شدن دیگر رژیمهای مرتجع عربی به مخالفین داخلی و بازماندن از ایفای نقش در روند سازش، شکست مذاکرات تشکیلات خودگردان با رژیم صهیونیستی و رسواییهای محمود عباس و گروهش، سیر فروپاشی تشکیلات خودگردان و امید به تشکیل سازمان جایگزین مردمی و فراگیرِ همراه با جریان مقاومت، روند به رسمیت شناخته شدن فلسطین بین ملتها و دولتهای مردمی، گسترش مقاومت جهانی علیه نظام سرمایهداری و همبستگی جهانی جبههی مقاومت، مشغول شدن استکبار به مشکلات داخلی، وحشیگریهای گریزناپذیر اسرائیل در نتیجهی این بحرانها، قدرتمندتر شدن جریان عدالتخواه و صلحطلب درون جامعه اسرائیل و فعال شدن روزافزون شکافهای داخلی جامعه اسرائیل این نوید را میدهد که شاید فروپاشی رژیم اسرائیل و تشکیل حکومتی ملی و عدالتخواه و آزادیمدار در فلسطین زودتر از آنچه انتظارش را داریم روی دهد.
Sorry. No data so far.