ايمان شهروی – بیش از ۳ ماه از خروش گسترده و پیروزی مردم مصر علیه حسنی مبارک، دیکتاتور منفور و مهره دستنشانده غرب میگذرد. پیش از آن، این مردم تونس بودند که با بیرون راندن بن علی، قیام خود را با پیروزی پشت سر گذاشتند. پس از این دو رویداد در دو کشور عربی ـ آفریقایی بود که موج بیداری اسلامی به سایر کشورهای جهان عرب سرایت کرد و موج اعتراضات، ابتدا به یمن و سپس به لیبی و بحرین رسید.
غربیها با ارائه تحلیلهای گمراهکننده، ابتدا سعی کردند این موج را به نحوی به اختلافات درونی بین مذاهب اسلام ربط دهند و سپس ادعای مداخله جمهوری اسلامی ایران در این رویدادها ـ به ویژه موج بیداری اسلامی در بحرین ـ را مطرح سازند. این ترفندها و روشهای نخنما شده البته کارساز نبود و انقلابهای عربی با آرمانطلبی و هوشیاری جوانان مسلمان به گونهای پیش رفت که در نهادهای استعماری دنیا و کشورهای غربی، نگرانی عمیقی از تکثیر انقلاب اسلامی مردم ایران به وجد آمد.
این یادداشت در پی آن نیست که به تحلیل مسائل جهان اسلام یا رخدادهای حوزه بینالملل بپردازد و از آنها نتیجه ویژهای ارائه دهد؛ بلکه آنچه خواهید خواند، اهمیت واکنش اهالی فرهنگی کشورمان نسبت به این پدیده است که در حوزهها، جریانها، نهادها و گروههای گوناگونی قابل بررسی است.
هنگامی که ماریو بارگاس یوسا موفق شد مهمترین جایزه ادبی جهان، موسوم به «نوبل» را از آن خود کند، تحلیلهای گوناگونی پیرامون این انتخاب منتشر شد. جریانهای ادبی دنیا که معرفی یوسا را، نتیجه سالها چشمانتظاری میدانستند و این نویسنده اهل پرو را از سالها قبل شایسته دریافت اینجایزه میخواندند، علم شادی و خرسندی برافراشتند و این اتفاق از ظن خود مبارک را به یکدیگر شادباش میگفتند.
در ایران و سایر کشورهای آزادیبخش اما این ماجرا به گونه دیگری رقم خورد و انتخاب یوسا، نوعی خوشخدمتی تلقی شد. آن زمان گفته شد که انتخاب این نویسنده به دلیل حمایت از دموکراسی آمریکایی صورت گرفته است. بعدها نویسندگانی از ایران به حلقه منتقدان انتخاب یوسا وارد شدند و اعلام کردند که غرب میخواهد دنیا را به سمت یکسانسازی فرهنگی ـ که همان خواست قدرتهای سلطهگر و استعماری است ـ ببرد.
با این اظهارات و عکسالعملها نسبت به انتخاب یک نویسنده به عنوان برنده نوبل، به نظر میرسد که ارزش و عیار نویسندگان و فعالان حوزههای فرهنگی (مانند برخی نویسندگان نامدار با آثار جهان شمول) در معادلات سیاسی و بینالمللی بسیار پراهمیت است. چرا که در مواقع خاص و بنا به ضرورتهایی که در تشخیص قدرتهای بزرگ است، همین نویسندگان و شاعران به یاری حکومتهای استعماری میشتابند و گواهی میدهند که آنان هیچ حرکتی را بدون در نظر گرفتن مصالح انسانی صورت نمیدهند! دولتهای غربی حتی از گرفتن گواهی از نویسندگانی با شهرت امثال پل استر و یوسا به منظور اقدامات توسعهطلبانه خود دریغ نمیکنند. این در حالی است که ژوزه ساراماگو، یکی دیگر از برندگان نوبل هم در خدمت اندیشههای کمونیستی بوده و همواره به عنوان منتقد جدی غرب از استعمار شرقی دفاع میکند.
در این وضعیت، چند نکته و سئوال به ذهن میرسد و آن اینکه:
۱- در برابر بحرانها و رویدادهای گوناگون جهانی، آیا نویسندگان، شاعران و سایر اهالی قلم، واکنش اثربخشی از خود بروز دادهاند؟
۲- رسانههای داخلی و آن دسته از رسانههای برونمرزی که در اختیار نهادهای کشورمان است، چقدر این عکسالعملها را دریافت و منتشر میکنند و آیا اساساً ایران از قدرت رسانهای مناسب و قابل قبولی برای انتشار این مواضع برخوردار هست یا نه؟
۳- چه نهادهایی در کشور ما فعالیت میکنند که قادر خواهند بود اظهارات و عکسالعملهای نویسندگان و شاعران جهان عرب، مانند محمد حجازی، نویسنده، پژوهشگر و تحلیلگر مصری را به واکنشهای اهالی قلم ایران پیوند بزنند و یک جریان مهم و هدفمند برای حمایت از موج بیداری اسلامی اسلامی بیافرینند؟
۴- حتی با داشتن این پیشنیازها آیا نویسندگان ما از آمادگی ذهنی و تحلیل دقیق مسائل سیاسی به خصوص در حوزه بینالملل به اندازه کافی برخوردار هستند که بتوانند یک جریان فرهنگی را رهبری کرده و آن را به ثمر بنشانند؟
ما در روزگاری به سر میبریم که یوسا، خبر مرگ بن لادن را برای خود مسرتبخش و شادیآفرین میداند و پل استر، نویسنده آمریکایی، همین اتفاق را یادآور انفجار برجهای دوقلو قلمداد میکند. او یک بار دیگر آنچه به عنوان بزرگترین فاجعه تروریستی خوانده شده را برای مردم جهان واگو میکند و بر مظلومیت همشهریانش میگرید تا احساسات و عواطف دوستدارانش را نسبت به این رویداد برانگیزد.
در این سو، نویسندگان ما نسبت به پدیدهای مانند هشت سال دفاع مقدس ـ که تمامیت ارضی و آیین و ناموس ما را هدف قرار داده بود ـ قیام متحدانهای ندارند و موج بیداری اسلامی از توجه و عنایت اهل قلم به عنوان پاسداران انسانیت بیبهره است.
همانطور که انقلاب اسلامی با تحرک و پویایی جامعه اندیشمندان، متفکران، نویسندگان و اهالی فرهنگ توانست یک ملت را به حرکت و جوش و خروش وادارد، اکنون تمام نهادهای سیاسی دنیا بر اهمیت حمایت اندیشهوران و نویسندگان از رفتارهای انقلابی اذعان دارند و میدانند که پیروزی موج بیداری اسلامی با عقبهای از اندیشههای ناب اسلامی به پیشروان فرهنگی نیازمند است.
Sorry. No data so far.