شاید از انقلاب فرهنگی بتوان به عنوان یکی از مظلوم ترین مفاهیم انقلاب اسلامی نام برد؛ بدین معنا که نه در بازه زمانی اجرای انقلاب فرهنگی نخست کسانی که حتی داعیه دار آن بودند، بعضا مفهوم آن را درست شناختند و نه اکنون تبیین درستی از مفهوم و ضرورت انقلاب فرهنگی دوم صورت می پذیرد.
مجموعه فرهنگستان علوم انسانی در قم از مجموعه هایی است که در تولید علم دینی و تبیین افق تمدن اسلامی گام های جدی برداشته است. انچه در پی می آید مصاحبه ای است با حجت الاسلام و المسلمین پیروزمند قائم مقام دفتر فرهنگستان علوم اسلامی. رجانیوز متن کامل این مصاحبه رابه نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر فرهنگستان علوم اسلامی و به مناسبت سالروز انقلاب فرهنگی منتشر می کند.
در مورد چيستي و ضرورت انقلاب فرهنگي توضیح بفرمائید و بفرمائید که آيا بحث از انقلاب فرهنگي يك نياز تاريخي بوده يا هنوز هم استمرار دارد؟
انقلاب فرهنگي موضوعي بود كه بعد پيروزي انقلاب اسلامي با فرمايش حضرت امام نسبت به تعطيلي دانشگاه ها مطرح شد. انقلاب فرهنگی در آن مقطع به عنوان يك موضوع مهم و تعيين كننده مورد توجه قرار گرفت به حدي كه به تعطيلي دانشگاه انجاميد.
اما ضرورت اين بحث از اين جهت بود که انقلاب اسلامي که انقلاب برمدار ارزشها بود و به تغيير رژيم سياسي در كشور انجاميد براي اينكه بتواند بقاء داشته باشد بايد عقبه فرهنگي خودش را ايجاد ميكرد و ساز و كاري براي استمرار و بقاء ارزش هايي كه بر اساسش انقلاب شده بود فراهم مينمود به همين دليل بايد ارزش هاي گذشته همراه نظام سياسي گذشته بازسازي ميشدند.
بايد شخصيتهايي كه عامل فرهنگ شاهنشاهي و فرهنگ غرب زدگي بودند، بازسازي ميشدند يا تغيير پيدا ميكردند. به همين جهت مسئله انقلاب فرهنگي به درستي مورد اهتمام حضرت امام قرار گرفت به حدي كه فرمودند با وابستگی فرهنگي، استقلال نسبت به ساير ابعاد جامعه هم اتفاق نخواهد افتاد.
انقلاب فرهنگي يعني انقلاب در ارزش ها، باورها و رفتارها، آن هم مبتني بر فرهنگ اسلام؛ انقلاب فرهنگي يعني تغيير در ارتكازات و پذيرفته شدههاي جامعه كه اگر بر محور تعاليم غير الهي اتفاق افتاده باشد، فرهنگ مادي را تحويل ميدهد و اگر بر محور فرهنگ اسلام باشد، فرهنگ اسلامی را تحويل ميدهد. بنابراین اگر فرهنگ را اينگونه تعریف کردیم و اركان فرهنگ را هم ارزشها، باورها و رفتارها دانستيم، انقلاب فرهنگي يعني انقلاب در محتواي اين ارزشها، باورها و رفتارها.
اين علامت سؤال را بايد متوجه خودمان بكنيم كه بعد از انقلاب ارزشها، باورها و رفتارهاي جامعه با چه كاستي هایی روبه رو بود که آن مقدار تغيير در آن لازم بود كه حضرت امام از آن تعبير به انقلاب كردند. با توضيح مختصري كه عرض گردید معني انقلاب فرهنگي مشخص شد.
ضرورتش هم به این دليل بود که از يك طرف تغيير رژيم سياسي بايد مقارن ميشد با تغيير در فرهنگ جامعه و از طرف ديگر در بيرون مرزها با يك فرهنگ رقيب رو به رو بوديم كه از زمان گذشته سعي ميكرده ارزش ها، باورها و رفتارهای خودش را به جوامع ضعيف به ويژه جوامع اسلامي از جمله ايران اسلامي تحميل بكند که در مقاطع بعد از انقلاب اين مسئله با فشار و شدت بيشتري دنبال شد.
طبيعتاً قدرت مقاومت جامعه در صورتي بالا ميرفت كه بتواند مبتني بر فرهنگ ايراني اسلامي از خودش جوشش داشته باشد و به اين ترتيب نه تنها نسبت به آسيبهاي بيروني واكسينه بشود بلكه بتواند فرهنگ خودش را صادر كند و به يك فرهنگ جهاني تبديل بشود. به همين دليل -علي رغم تصور بعضي- انقلاب فرهنگی موضوعي نيست كه كهنه شده باشد و مربوط به قبل از انقلاب باشد به دليل اينكه آن انقلابي كه بايد اتفاق ميافتاد هم چنان مورد پرسش و مورد نياز جامعه ما هست.
به عبارت ديگر اگر فرهنگ جامعه را به دو لايه فرهنگ عمومي و تخصصي تفكيك كنيم بايد انقلاب فرهنگي را در اين دو سطح مورد ارزيابي قرار دهيم. اگر شاهد اين باشيم که تحول درعلوم به ويژه علوم انساني و علوم اجتماعي مبتني بر فرهنگ اسلامي اتفاق افتاده، ميتوانيم ادعا كنيم كه انقلابي در فرهنگ تخصصي ايجاد شده است و اگر رفتارهاي عمومي مردم روز به روز از ابتذال، فساد، فحشاء، اعتياد، بي صداقتي و …در حال فاصله گرفتن باشد و ارزشهاي اسلامي نهادينه شده است، بايد بگوييم فرهنگ عمومي جامعه ما هم منقلب شده اما آنچه كه شاهدش هستيم این است که با وجود پيشرفتها و تلاشهايي كه انجام گرفته، هم در تحول علمي دچار كاستي جدي هستيم و هم در عرصه فرهنگ عمومي. هم به واسطه تأثير پذيری اش از فرهنگ تخصصي، هم به واسطه تأثير پذيري اش از الگوهاي توسعه، هم به واسطه تأثير پذيري اش از امواج فرهنگي ای که از بيرون مرزها وارد ميشود.
بنابراین از اين مقدمه به اين نتيجه ميرسيم كه انقلاب فرهنگي هم چنان نياز ضروري و حياتي جامعه ما هست و بايد به اين مسئله اهتمام داشته باشيم.
توضیح مختصری در مورد شورای عالی انقلاب فرهنگی و عملکرد آن در این مدت شکل گیری بدهید.
از همان مقطعي كه حضرت امام موضوع انقلاب فرهنگي را مطرح نمودند، براي پيگيري اين مسئله شوراي عالی انقلاب فرهنگي تأسيس شد كه الان در آستانه سالگرد تأسيس اين شورای مهم هستيم.
اين شورا همان گونه که از عنوانش پيداست، شورايي بود كه قرار بود انقلاب فرهنگي را در كشور رصد، پيگيري و تدبير كند. برای اینکه مصوبات این شورا ضمانت اجرايي داشته باشد ترکیبی به تدبیر حضرت امام برای این شورا در نظر گرفته شد. مسئولان كشور در بالاترين سطح در این شوراعضويت دارند، مسئولين فرهنگي در بالاترين رده در آن عضويت دارند و ارشدترين شخصيتهاي فرهنگي در آن عضويت دارند. اين تركيبي كه انتخاب شد، تركيبی بود كه هم قوت علمي لازم و هم پشتيباني لازم را براي اينكه بتواند موضوع انقلاب فرهنگي را دنبال كند داشته باشد.
اما اينكه چه كارهایی در این شورا صورت گرفته است را بايد مسئولين ذي ربط در شوراي عالی انقلاب فرهنگي توضيح بدهند ولي به عنوان يك فرد يا ناظر بيروني ميخواهم عرض كنم كه اگر بخواهيم ميانگين فعاليت شوراي عالی انقلاب فرهنگي در طول سه دهه گذشته را ارزيابي بكنيم به نظر ميآيد كه موضوع انقلاب فرهنگي نه به درستي فهم شده و نه عزم لازم براي ايجاد انقلاب فرهنگي در اعضاي محترم شوراي عالی انقلاب فرهنگي وجود داشته است، به همين جهت ميبينيم كه هم از نظر ميزان پيگيري و هم از نظر ميزان كار، بر نميآيد كه به دنبال ايجاد يك انقلاب باشند،مضاف بر اینکه از خروجي و مصوباتي كه شورا عالي انقلاب فرهنگي داشته و مهمتر از مصوبات تأثير عملي كه در صحنه فرهنگي كشور داشته، به نظر نمياد اقداماتي كه انجام شده انقلاب آفرين باشد.
البته در ساليان اخير يك سری موضوعات ملي و زيربنايي به هدايت و مطالبه مقام معظم رهبري در دستور كار شوراي عالی انقلاب فرهنگي قرار گرفته كه اگر به درستي پيگري بشود و به درستی اجرا بشود نويد بخش اين است كه يك اتفافات مباركي در عرصه فرهنگ رخ بدهد، از جمله بررسي نقشه جامع علمي كشور، نقشه مهندسي فرهنگی كشور، تهيه آيين نامه پيوست فرهنگي كشور، پیوست فرهنگی در موضوعات غير فرهنگي در كشور، اصلاح ساختار نظام آموزشي در كشور، ساماندهي دستگاه هاي فرهنگي در كشور. اينها موضوعاتي است كه اگر از دريچه انقلاب و ايجاد انقلاب فرهنگي در فرهنگ عمومي و تخصصي تدبير بشوند و كارشناسان محترمي كه در اين موضوعات دست اندرکارند به ضرورت آن ها پي ببرند می توان شاهد گام های موثرتري در اين رابطه بود.
فعاليت های دفتر فرهنگستان علوم اسلامی چه ارتباطي با بحث انقلاب فرهنگي داشته و دستاوردهای آن در طول قریب به سه دهه از شکل گیریش چیست؟
مؤسس دفتر فرهنگستان علوم اسلامی، مرحوم علامه سید منیر الدین حسيني كاملا با اهتمام به همین موضوع انقلاب فرهنگي و با باور اينكه انقلاب اسلامي براي ادامه حيات خودش احتياج به پشتوانه فرهنگي لازم دارد، اين مجموعه را تأسيس كردند. منتهي نقطه امتياز انديشه استاد اين بود كه توجه كرد كه اين تحول فرهنگي احتياج به زيرساخت و زير بناهايي دارد كه بايد از آنجا حركت را آغاز كرد.
البته اين به معناي نفي فعاليتهايي كه در روبناها انجام ميشد و الان هم لازم است که انجام بشود نيست اما به عنوان مجموعه اي كه سعي ميكرده، آينده نگرانه حركت بكند و افقهاي دور دست را ببينيد توجه به اين نكته داشته که تحول در فرهنگ عمومي بدون تحول در فرهنگ تخصصي اتفاق نمي افتد. منتهي انديشه فرهنگستان در همين حد متوقف نمانده و توجه كرده كه تحول در علوم كه از آن به تحول در فرهنگ تخصصي ياد ميكنيم احتياج به يك زيربناهايي دارد كه با توليد نظريه در آن مقياس ميتوانيم، جنبش نرم افزاري و مهندسي اجتماعي مبتني بر فرهنگ انقلاب اسلامي ايجاد كنيم.آن زير بناها عبارتند از:
مباني روشی و مباني فلسفي كه امكان تحول علوم را فراهم ميكند. آن هم مباني فلسفي و روشي ای كه جنبه هماهنگ كنندگي و فراگيري نسبت به مجموعه علوم داشته باشند. این مسئله به قدري پيچيده و دشوار بوده كه بخش مهمي از فعاليت دفتر فرهنگستان را در بيش از دو دهه گذشته به خود معطوف نموده است.
به همين خاطر دستاورد مهمي كه ميتوانيم ادعا كنيم كه دفتر فرهنگستان در راستاي انقلاب فرهنگي به آن نائل آمده، توليد نظريه در خصوص زيربناهاي روشی و فلسفي تحول علمي در كشور هست و اميدواريم با برداشتن گامهاي بعدي كه بايد اتفاق بيفتد؛ یعنی تكميل آن مباحث و هموار شدن راه جريان اين نرم افزار ايجاد شده در بدنه علم، زمينه تحول علمي در كشور بيش از گذشته فراهم بشود. البته در حاشيه اين مطالعات بينادي، دفتر فرهنگستان در نيازمنديهاي فرهنگي و غير فرهنگي نظام به تناسب توان تلاشهايي را داشته است. چه اينكه در عرصه تحليل مسائل فرهنگي و اجتماعي هم به اندازه توان حضور داشته است.
Sorry. No data so far.