تریبون مستضعفین – احسان ترابی
آخرین حلقه از سلسله جسارتها به مقدسات مسلمانان و شیعیان، «توهین به امام هادی(ع)» بود و بازی نامبارکش هم در زمین یکی از شبکههای اجتماعی شکل گرفت. بهانهاش یادآوری امام هادی(ع) به شیعیانشان بود. به قول خودشان کمپین زدند و کسانی از راه رسیدند و نمک ریختند و جسارت کردند. خبرش هم پخش شد و از طرف دیگر غیرت دینی محبان اهل بیت(ع) به جوش آمد و کار رسید به پاسخ دادن و تکریم آن امام همام که البته بیشتر در همان فضای سایبری انجام شد.
چرایی این توهینها و منفعتش را برای اندیشهای که هستهی اصلی این حرکات است معلوم است؛ از کم کردن فشار افکار عمومی شیعیان و مسلمانان در مسئلهی روز گرفته تا نمونهگیری از شدت پاسخ برخاسته از غیرت دینی در دایرهی این منفعت قرار دارد تا حساسیتزدایی و تنزل جایگاه امامت و ولایت در نزد شیعه. این غیرت دینی کم، کار دست صاحبان آن اندیشه نداده است و جنبش تنباکو تنها یک قلم آن است و در عین حال غیر قابل درک و تحلیل برای نگاه مادی حاکم در غرب است و فیالمثل قدرت بسیج تودهها از روی منبر چهارپلهای با هیچ جای عقل معاشادیش سیاسیون غرب جور در نمیآید.
بهتر که نگاه کنیم شناسایی کمیت و کیفیت عناصر همسو با آن اندیشه و سنجش موفقیت سیاستهای قبلی جبههی ذینفع هم در این دایره قرار دارد و میتوانند حرکات بعدیشان را هم بر پایه اطلاعات به دست آمده در پی این جسارها بهتر تنظیم کنند. مثل دادن پالس به یک سیستم برای مشاهدهی پاسخ.
الیته امواج بعدی منفعت هنوز در راهند مثلا در آیندههای دورتر برای کسی که میخواهد به وادی دین نزدیک شود این نگرانی به وجود بیاید «مبادا شأن اجتماعی من دچار خدشه شود» یا مظاهر دینی پنهان شوند و در عیان کنند بروز پیدا کنند.
چرا امام هادی(ع)؟
خلاصه هر از گاهی در این بزم شیطانی سفرهای پهن میشود و خناسان جمع. صاحبخانه هم از قبل با تجربهتر شده و کمتر هزینه میدهد. قبلتر کار جسارت از قرآن و پیامبر شروع میشد و هزینههایی مثل ایجاد وحدت میان مسلمانان شروع میشد. اما این روزها دزد کارآزمودهتر شده و در دایرهای محدودتر نقاط کمهزینهتر را هدف میگیرد. دیگر سراغ عاشورا و نام مبارک سیدالشهدا(ع) نمیرود تا مبادا رشتهها در 9 دی بالکل پنبه شوند. چرا که به دلیل شناخت و انس مردم ایران با فرهنگ عاشورا، غیرت دینی سیل بنیانکنی به راه میاندازد. پس چاره آن است که بروند سراغ نقاطی که شیعه انس و شناخت کمتری دارد. نام مبارک امام هادی(ع) را به میان میآورند و در صورت لزوم میتوانند به سمت و سوی مهدویت هم بخزند.
در این میان قصور ما در پیدایش این ضعف کم نبوده است. از زمانی که نقش شمشیر در شهادت معصومین(ع) کم میشود کمتر سراغ زندگی و شناخت ائمه رفتهایم که البته در این میان حضرت امام رضا (ع) یک استثناست.
تا زمانیکه منبر به عنوان رسانهی مؤثر و سلاح برندهی شیعه از فاطمیه و محرم و رمضان خوب استفاده میکند، غیرت دینی همراه با شناختی مناسب در اوج جوشش قرار میگیرد و قدرتی عجیب به شیعه میبخشد. نسل به نسل این محبت و معرفت در میانهی همین روضهها به وسیلهی رسانهی سنتی منبر انتقال پیدا میکند. اما به جز چند استثناء ، بستر عظیم فرهنگ اهل بیت(ع) توسط رسانههای نو، به شکل صحیح استفاده نمیشود و محصولات کمرمقی هم که تولید میشوند در کار جذب مخاطب، شرمنده آمار و ارقام میشوند.
در جنگ نابرابر رسانههای نو نه جای کمکاری است نه از دست دادن نقاط قوت اختصاصی. نمیتوان دستدست کرد و زبان منبر را کهنه نگهداشت تا فرصت شناخت اهل بیت از جوان و نوجوان گرفته شود. در عین حال از رسانههای نو هم نمیتوان غافل شد. هم نیاز را باید بیدار کرد هم خود قبل از پیامبران دروغین عصر جدید باید به آن پاسخ داد. فرهنگ مطالعه را اگر اشاعه میدهیم -که نمیدهیم- باید آثاری را مناسب حوزههای مورد نیازند خود تولید کنیم و گرنه بالاتفاق به تماشای فیلمی هالیوودی در آن زمینه خواهیم نشست یا مقالهای ترجمه شده را در جریدهای خواهیم خواند که هم نیازمان را استحاله میکند و هم پاسخش را باب طبع خود خواهد داد. ما هم نهایتا وا اسفا گویان وبلاگ خواهیم زد و نقدی احتمالا خواهیم نوشت.
گوینده و نویسنده کم نداریم، بستر و چارچوب پر و پیمانی هم داریم که نظیر ندارد. تاریخ زندگی هر یک از امامان (ع) خود میتوانید دستمایهی تولید محصولات فرهنگی شوند، از نوع فرهنگ پیروز، حتی در آنسوی مرزها. این وسط باید سراغ پرتقالفروش را از که گرفت؟
از چه کسی باید پرسید چرا از امام هادی(ع) جز نامی نمیدانیم. این درست که دانستههایمان از ائمه بعد از امام هشتم(ع) چندان زیاد نیست اما نه آنقدر که مقطع درخشان زندگی این امام(ع) به جای الگو و نقشه راه برای ما به منظرهای تبدیل بشود که هاج و واج نگاهش کنیم.
Sorry. No data so far.