علي خانی- “و من الناس من يقول آمنا بالله فاذا اوذي في الله جعل فتنه الناس كعذاب الله و لئن جاء نصر من ربك ليقولن انا كنا معكم او ليس الله باعلم بما في صدور العالمين و ليعلمن الله الذين آمنوا و ليعلمن المنافقين؛ و از مردم، كساني هستند كه ميگويند به خدا ايمان آوردهايم و چون در راه خدا آزار كشند، آزار مردم را مانند عذاب خدا قرار ميدهند و اگر از جانب پروردگارت پيروزي رسد، حتماً خواهند گفت: ما با شما بوديم. آيا خداوند به آنچه در سينههاي جهانيان است آگاهتر نيست؟ و قطعاً خدا كساني را كه ايمان آوردهاند ميشناسد و يقيناً منافقان را نيز ميشناسد”(عنكبوت: 10 و 11).
بعد از پايان فتنه جمل اميرالمومنين علي(ع) مردم بصره را مورد خطاب قرار داد و در مذمت آنها فرمود: “كنتم جند المرأه و اتباع البهيمه، رغا فاجبتم و عقر فهربتم، اخلاقكم دقاق و عهدكم شقاق و دينكم نفاق؛ اي مردم بصره شما سپاه زني و پيروان چارپايي بوديد، به صداي شتر جمع شديد و چون پي شد فرار كرديد، اخلاق شما سست و پيمان تان ناپايدار و آيين شما دورويي است”(نهجالبلاغه).
حضرت(ع) در مذمت سپاه جمل، آنها را با وصف “منافق” مورد خطاب قرار داده و مي فرمايد: “دينكم نفاق” يعني روش و منش شما، دورويي است. “منافق” از ريشه “نفق” به معناي دالاني است كه زير زمين ميزنند تا براي استتار يا فرار از آن استفاده كنند، مانند لانه هاي دو سوراخه اي كه حيواناتي چون موش صحرايي و روباه و سوسمار براي خود ميسازند يك سوراخ آشكار كه از آن وارد مي شوند و ديگري پنهان تا هنگام خطر از آن بگريزند.
به آن سوراخ پنهاني “نافقاء” ميگويند. اگر به انسان دو رو و دو چهره “منافق” گفته مي شود از اين باب است كه علاوه بر راه و روش ظاهري، راه و روش مخفيانه و مرموزي را نيز براي خود برگزيده است.
امام علي(ع) از اين گروه كه دشمني شان را پنهان ميكنند به عنوان خطرناكترين دشمنان ياد كرده و ميفرمايند: “اينان كسانياند كه نقاب اسلام به چهره مي زنند ولي از گناه باكي ندارند و از آن دوري نميكنند.” (نهج البلاغه: خطبه 210) اهل نفاق، در ظاهر، خود را مومن و پيرو دين نشان ميدهند لكن در حقيقت و در واقع برخلاف دستورات دين و مصلحت جامعه اسلامي عمل ميكنند.
اميرالمومنين(ع) اهل نفاق را “گمراه و گمراه كننده” معرفي كرده و مردم را از همراهي و معاشرت با آنها برحذر ميدارد: “از اهل نفاق و دورويي پرهيز كنيد كه اينان گمراه و گمراه كننده، لغزيده و لغزاننده اند، دل هاشان بيمار ولي رويشان پاكيزه است”(غررالحكم، ج 2، ص 515)
قرآن در يك طبقه بندي كلي در سوره مباركه حمد مردم را يا پيرو صراط مستقيم مي داند، كه آنان هدايت يافتگانند، يا غير اينها. در ابتداي سوره بقره با تفصيل بيشتري فرموده اند كه مردم يا جزء گروه “متقين” هستند كه آنان رستگارند: “اولئك هم المفلحون” يا جزء گروه “كفار” هستند كه عذاب الهي براي آنان است: “لهم عذاب عظيم” و يا منافقند.
آن گاه در توصيف “نفاق”، سخن از ناهماهنگي قلب و زبان به ميان مي آورد: “و من الناس من يقول آمنا بالله و باليوم الآخر و ما هم بمومنين؛ برخي از مردم مي گويند ما به خدا و روز قيامت ايمان آورده ايم ولي حقيقتاً ايمان نياورده اند.” (بقره: 8) مطابق اين بيان، منافقين كساني هستند كه در باطن كافرند ولي در ظاهر اظهار ايمان مي كنند. حضرت علي(ع) در توصيف منافقان با اشاره به وصف مذكور (دورويي در گفتار و عمل)، مي فرمايند: “المنافق قوله جميل و فعله الداء الدخيل؛ منافق گفتارش زيبا و عملش دردي جانسوز براي اوست.”(غررالحكم 515:2) نيز مي فرمايند: “منافق زبانش شادي ميآورد و قلبش زيان مي رساند.”(همان)
مقام معظم رهبري در خصوص دشمنان داخلي و منافقين و لزوم هوشياري در مقابل آنها، ميفرمايند: “اگر از داخل، اين ملت دشمن داخلي نداشته باشد، نفوذي نداشته باشد، دوچهرگان در مسائل كشور تخريب نكنند، دشمن خارجي نميتواند كار زيادي انجام بدهد. عزيزان من اگر ما در داخل متحد و منسجم باشيم، اگر مردم با دولت و مسئولانشان صميمي باشند و ارتباط داشته باشند، دشمن خارجي هيچ تاثير سوئي نميتواند بگذارد و هيچ اقدامي نميتواند بكند، اما متاسفانه در داخل، ايادي دشمن هستند. امروز در اين كشور عبدالله بن ابيهاي منافق هستند”(بيانات رهبر معظم انقلاب، 1/2/79).
Sorry. No data so far.