گفتهاند وقتی نوبت پناهی رسیده، مثل همه مجریها بلند گفتهای «جعفر پناهی…» و بعدتر هم به او گفتهای: «کارگردان صاحب سبک سینما» و دستت را به سمت او باز کردهای بعد همینطور که حضار مراسم یادمان مرحوم محمد نوری داشتهاند تند و تند دست میزدند، برای پناهی لبخند زدهای.
خب البته من و ما تو را جاهای دیگری هم دیدهایم. سحرهای ماه رمضان را میگویم. که لبالب سحر که میرسد، صدای تو هم گرمتر میشود و از همه میگویی. از هر آنچیز خوبی که دلهای پاک دوست دارند و ارزشهایمان محسوب میشوند. و گهگاه که بغضت هم میگیرد، ما هم همراه تو بغض میکنیم.
تو فرزاد جمشیدی خوبی هستی که سال گذشته وقتی بعد از برنامههای ماه رمضان تجلیل میشدی، آدرسمان دادی به دستور «آقا» که در مورد سیل پاکستان دغدغه دارند.
گفتی در همان برنامه از ارادتت به پیامبر و اهلبیت و کمی جلوتر هم که رسید حرفهایت، از حاج احمدی متوسلیان سخن راندی.
یادت هست آقا فرزاد…؟! از حاج احمد که میگفتی، گفتی که او به خاطر لبنان، ۲۸ سال است که نیست و من فقط یک شب در کابوسهایم دیدم که یک نفر گفت نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران.
برادر خوبم، این تو بودی و این تو هستی که تمام این حرفها را نه جلوی دوربین که در یک جلسه خصوصی گفتی و حالا چگونه باید باور کرد که جدای از هر نقدی که ما به مراسم یادمان مرحوم نوری داریم، تو را دیدهایم که از جعفر پناهی هم تعریف کردهای.
تو حتما بیشتر از ما در مورد او میدانی.
تو لابد بیشتر میدانی که پناهی در زیرزمین خانهاش لوکیشن ساخته بود تا مثلا خزعبلات ذهنیاش را پیرامون شکنجه شدن زندانیان سیاسی به تصویر بکشد. و این همان چیزیست که تو دو شب قبل از روی سهو، اسم سبک را برایش پسندیدی.
فرزاد جمشیدی عزیز، هیچ میدانی جعفر پناهی که دارد نان و نمک همین کشور را میخورد حرفی را میزند و اعتقادی را دارد که حتی زندانیهای فراری به آمریکا و انگلیس هم حاضر نیستند آن را تایید کنند.
هیچ میدانی که مثلا مازیار بهاری و سارا شورد و غیره که زمانی در ایران زندانی بودهاند و اینکه در خارج از کشور به سر میبرند، هرگز حاضر نشدهاند حتی یک کلمه بگویند که در ایران شکنجه شدهاند…؟! آنوقت تو به پناهی گفتهای صاحب سبک…؟!
تو بعضی وقتها خیلی از مخاطبانت تعریف کردهای. لابد الان هم قبول داری که مخاطبانت هنوز به خاطر ماه خدا و به خاطر تمام آنچه که از تو به یاد دارند، دوستت دارند.
اما حرف این است که رسم مرام و معرفت این نبود. جای تو که فرزاد جمشیدی ما محسوب میشوی، نه کنار بدحجاب هاست و نه کنار آنهایی که دو شب قبل در مقابلت تند و تند کف میزدند و تو شاید نمیدانستی که همینها وقتی میروند آلمان، توی کافه دویچه وله مینشینند و برای رسانههای غربی خوش رقصی میکنند.
خدا کند هنوز فرزاد جمشیدی خودمان مانده باشی…
Sorry. No data so far.