تریبون مستضعفین- مریم قربان زاده
وقتی برای خواندن تو نیست؛ آیات!/ شعری برای شاعر آیات دربند
رو سیاهم آیات!
که تو را از بر نکردیم
حتی نخواندیم
حتی زمزمه نکردیم…
گرفتار گیر و گرفت های زندگی ایم
با بچه هایی یکی یک دانه و مؤدب
در خانه هایی آرام
زیر سایه مردهایی گرفتار دیش و فیش و قبض و قسط!
ما زنانم ایرانیم!
اما نه آن زنها که علیه کشف حجاب قیام کردند
یا مهریه شان را به خاطر امام رضا بخشیدند
یا شوهران شان را راهی نبرد کردند
یا چشم انتظار چند تکه استخوان بچه هایشانند
ما زنان ایرانیم!
سرگرم تحصیل و درس و دانشگاه و جلسه
خوب هایمان دنبال هم می رویم
برای مدرک بالاتر
و بقیه مان دنبال
مارک جدیدتر
زنان مارک و مدرک!
فاطمه را دوست داریم آیات!
اما اسم دخترهایمان فاطمه نیست!
پیامبرمان «اسوه حسنه» است
اما اسم پسرهایمان محمد نیست
شرمنده ام آیات!
بر ما خرده نگیر!
زندگی بد جوری ما را در هم تنیده
ما حسادت می کنیم
به اسم نقد
چشم و هم چشمی می کنیم
به اسم تنوع طلبی
غیبت می کنیم
به اسم معارفه
ما سرشار از جاهلیت ایم آیات!
چادر می پوشیم
با یک دنیا منت سر اسلام و امام
بچه بزرگ می کنیم
با یک دنیا سرکوفت سر شوهر
ما درس می دهیم بی علم
و کتاب می خوانیم بی فهم
و جلسه می رویم بی فکر
و غذا می پزیم بی نمک!
آیات!
ما صفحه های خط خورده ایم
و نوشته های مغلوط
خطوط زندگی مان را خط چشم
و رنگ اش را لنز و مش
و سطح اش را کرمِ شب
و خودش را ضد آفتاب
پر کرده اند.
آیات!
ما اسباب کشی داریم
و عروسی
و امتحان
و جلسه
و ختم انعام
و سیر مطالعاتی
و کار
و بچه
و شوهر
و …
کمی حق بده
که تو را نخوانیم
تو که مادر نشده ای!
و زن زندگی
که بدانی چه می کشیم.
غصه هایمان یکی دو تا نیست
طلا روز به روز گران می شود
و فرش هایمان را باید عوض کنیم
و بدهیم لباس عروسی بدوزند برای دامادی بچه ها
و وقت بگیریم برای اپیلاسیون
و جهیزیه درست کنیم- آن هم با این قیمت ها-
و کلاس ایروبیک پیدا کنیم نزدیک خانه
و شوهرمان را راضی کنیم ماشین بخرد برای خودمان
و بچه ها را ببریم موج های آبی
و لباس احرام بدوزیم برای حج سعودی ها
با این همه مشغله
تازه باید
توحید و امامت و نبوت
و فرماسونری و شیطان پرستی
و احکام و قرآن
یاد بچه های مردم بدهیم
به ضرب و زور گل سازی و املت قارچ
آیات!
ما اهل فکریم
و حلقه های فکری تشکیل می دهیم
باور کن…
اگر کوتاه بیاییم
شیطان بالا می آید
و ایمان بچه های مردم را می شوید
باید این بچه ها را مؤمن کنیم تا
جای ما را بگیرند- چند سال دیگر-
رو سیاهم آیات!
وقتی برای خواندن تو نیست.
تو مقدسی…
آب هست
حالی نیست وضو بگیریم
و لمس ات کنیم…
مرسی خیلی قشنگ بود من برای مدرسم فردا13بهمن90تریبون آزاد به صورت شعر میخواستم و این مطلب واقعا عالی بود من14سالمه مشهدی هستم فردا اگه این مطلبو تو کلاس بخونم حتما همه خوششون میاد
امیدوارم بیاید ونظرمو بخونید
براتون دعا میکنم
بازم ممنون
التماس دعا
در پناه حق
با سلام
احسنت،واقعا قشنگ بود و حرف دل خیلی ها،ان شاالله روسفید بشیم به فضل خدا