پژاک یکی از گروهکهای منحرف و وابسته به غرب است که علی رغم دست و پازدن برای ابراز وجود، در سراشیبی سقوط قرار گرفته و به پایان راه خیانت به وطن قرار گرفته است.
شهرهای مرزی ایران به دلیل همجواری با کشورهای دیگر همواره مورد طمع جریانهای تجزیه طلب و معاند بوده اند. آذربایجان غربی نیز به دلیل اهمیت ژئوپلتیک خود نظر جریانهای ضد انقلاب و معاند را به خود جلب كرده است.
همجواری با چند کشور و حضور چند قومیت در آذربایجان شرقی موجب شده است تا این گروهها دندان خود را برای ضربه زدن به جمهوری اسلامی از طریق این استان تیز کنند که البته هوشیاری و وفاداری مردم غیور این منطقه باعث شده است تا خائنین در رسیدن به اهداف خود ناکام بمانند.
پیش از انقلاب عده ای با سرگردگی برخی سران منحرف قومیتی از حومه شهرها به قصد تاراج به ارومیه یا دیگر شهرها یورش می بردند و اموال مردم را غارت می كردند و این كار در مقطعی از تاریخ پیشه آنها شده بود این گروهك ها به صورت برنامه ریزی شده سعی در ایجاد نا آرامی و استمرار آن داشتند تا به موجب آن همیشه دستشان برای غارت اموال مردم باز باشد و اصولاً امنیت برای آنها پدیده ای بود كه با اصل وجودیشان نازسازگاری داشت و بدین جهت همیشه در نقطه مقابل امنیت مردم می ایستادند.
انتساب آنها به برخی قومیت های استان آذربایجان غربی یا استان های همجوار فقط بهانه ای بود تا به زعم سركردگانشان یك پایگاه اجتماعی برای خود دست و پا كرده باشند، غافل از آنكه خسارات این گروهك ها به قومیت ها و قبایل منتسبشان بیش از آنی بود كه سایر مردم از آن لطمه می دیدند و چه بسا قبایل منتسب یا قومیت های مختلف كمتر منافع مشترك با گروهك های منحرف داشتند و یا در بیشتر مواقع تضاد بنیادین در دیدگاه ها وجود داشت.
به هر روی پیش از انقلاب به سبب سستی پایه های نظام حاكم و وابستگی بیش از حد آن به بیگانگان عزمی در حكومت و قوای نظامی اش جزم نشده بود تا با این پدیده كه دیگر برای خود ادعاهایی را مطرح می كرد برخورد قاطعانه ای صورت گیرد.
در تاریخ قبل از انقلاب فقط در دو مقطع به برخورد نسبتاً قاطعانه حكومت با گروهك های منحرف یا تجزیه طلب و غارتگر بر می خوریم.
یكی از آنها مربوط به زمان مظفرخان اعلم معروف به «سردار انتصار» در سال 1312 است كه طی آن حاكم وقت منطقه بر قوای سمیتکو و یاغیان قومیتی آن زمان غلبه كرده و امنیت نسبی را در منطقه حاكم می كند.
دومین مقطعی كه قبل از انقلاب با گروهك های تجزیه طلب یا غارتگر برخورد می شود مربوط به زمان سرلشکر علی اکبر درخشانی استاندار سالهای 1323 و 1324 آذربایجان غربی است كه طی آن جریانات قومیتی مسلح كه جان و مال و ناموس مردم از دست آنها در امان نبود سركوب می شوند و امنیت نسبی بر قرار می شود.
هر چند در همین مقطع زمانی، اتهام همكاری استاندار وقت با فرقه دموکرات آذربایجان برای تاسیس حکومت خودمختار محلی موجب می شود نا آرامی های دیگری بر مردم استان تحمیل شود.
تاریخ 50 ساله پیش از انقلاب به جز این دو مورد تجربه محكمی از برخورد حكومت با گروهك های منحرف یا تجزیه طلب و غارتگر ندارد.
مردم آذربایجان غربی بیش از نیم قرن با پدیده گروهك های تجزیه طلب و غارتگر زندگی می كنند تا سال 57 انقلاب اسلامی به پیروزی می رسد كه برقراری امنیت و عدم وابستگی از محورهای بنیادین این شیوه حكومتی است و به همین سبب موضوع برخورد با جریانات تجزیه طلب، منافق، برانداز و غارتگر به عنوان یكی از اصلی ترین دغدغه های نظام در منطقه تبدیل می شود.
همچنان كه با پیروزی انقلاب اسلامی عناصر جدیدی به دشمنان مردم افزوده شده و اهداف بزرگ تری برای خود در سر می پرورانند نیروهای انقلابی نیز به فكر تامین امنیت تمام مردم منطقه در پهنای تمام جغرافیای استان و منطقه می اندیشند و به همین دلیل كار پاكسازی مناطق آلوده به گروهك های مورد اشاره به شدت و جدیت آغاز می شود.
در سالهای آغازین انقلاب اسلامی در استان آذربایجان غربی دو جبهه وجود داشت كه در یكی از آنها دشمن بعث در مرزهای جنوبی در جبهه روبرو قرار گرفته و امنیت سرزمینی و جغرافیایی استان را تهدید می كرد كه تكلیف رزمندگان در این مرزها روشن بود كه باید در جبهه مقابل با دشمن مشخص می جنگیدند.
اما به موازات جنگ با قوای صدام، جبهه پیچیده دیگری در آذربایجان غربی با دشمنان گشوده شده بود كه دهها سال سابقه ناامنی را با خود داشت و هیچ مرزی مشخصی هم، مردم را از متجاوزان به امنیت منطقه، جدا نمی كرد، بطوریكه دشمن و خودی در همه جا به هم تنیده و گروهك های انحرافی در متن زندگی مردم سنگر گرفته بودند و در حقیقت مردم و قومیتهای منتسب به آنها سپر بلای آنان بود.
اكنون بخش مهمی از 12 هزار شهید آذربایجان غربی مربوط به جنگهایی است كه رزمندگان سپاهی، بسیجی، ارتشی یا كمیته ای و مردمی این استان با عناصر ضد انقلاب و غارتگر انحرافی داشته اند و جستاری در محل شهادت این عزیزان نشان می دهد تمام شهرها و روستاهای استان اغلب محل مقابله با دشمن خائن و غارتگر بود.
سالهای نخست انقلاب به رغم آنكه سالهای سخت و طاقت فرسایی برای امنیت مردم استان آذربایجان غربی بود؛ اما دستاوردهای بسیار با ارزشی را در پی داشت، به طوری كه در دو سه سال نخست انقلاب بسیاری از عناصر منحرف و منافق قومیتی از منطقه پاكسازی شدند و اندك تعدادی هم كه باقی مانده بودند با از دست دادن پایگاه اجتماعی صوریشان به پشت مرزها گریخته و با دشمن بعث زلف گره زدند.
این امنیت با نثار خون پاك شهدایی به دست آمد كه فقط به آبادانی و رونق استان و زادگاههایشان می اندیشدند و در این مسیر امثال امینی ها، كاوه ها، بروجردی ها و بسیاری دیگر غرق در خون خود شدند تا آذربایجان غربی رنگ امنیت را به خود ببیند.
با ثبات ترین دوره امنیتی سده اخیر در آذربایجان غربی
منصفانه اگر بنگریم دوران پس از انقلاب با ثبات ترین دوره امنیتی سده اخیر در آذربایجان غربی است و شاخص های توسعه و پیشرفت در 3 دهه اخیر حكایت از وجود امنیت نسبی در این استان دارد.
اما وجود این امنیت و مبارزات مردمی و حكومتی پس از انقلاب با اشرار، منافقین و منتسبان صوری به قومیت های مختلف استان به این معنی نیست كه دشمنان درون لانه خزیده، كاملاً از بین رفته اند و خطری از سوی آنها امنیت منطقه را تهدید نمی كند.
در دهه اخیر برخی رویدادهای كشورهای همسایه كه بعضاً با سوء تدبیرهایی نیز همراه بود باعث شد كه جریانی بر آمده از همان بستر غارتگرانه و انحرافی سالهای پیشین منطقه، ظهور و بروز پیدا كند و دست به اقداماتی بزند كه بر خلاف گذشته بیش از آنكه امكان غارت و چپاول منابع منطقه و مردم یا دست و پا كردن پایگاه اجتماعی بیابد به مثابه تروریست هایی مجهز و آموزش دیده به حملات مقطعی بر ضد منافع مردم و نظام اسلامی دست زدند.
گروهگی در سالهای اخیر نوسازی و بازسازی شد كه خاستگاه فكریش همان باورهای جریانات پیش شمرده بود اما به لحاظ روزآمدی نظامی، تجهیزاتی و آموزشی در عقبه خود دشمنان قسم خورده ایران یعنی آمریكا و اسرائیل را در پشت سر داشت.
این گروهك هیچ وقت نتوانست پایگاه اجتماعی اسلاف منحرف خود را ایجاد كند و تعداد نفراتش را ازدیاد بخشد و پیوسته افراد وابسته اش آواره كوه و بیابان ها بوده اند تا مستقر در پایگاه های اجتماعی.
گروهك پژاك زاده شد تا راه ناموفقی را كه پیشینیانش نتوانستند طی كنند را به سرانجام برساند غافل از آنكه گسست دو دهه ای در پیوستگی تئوریك و اندیشه ای آنها به همراه خدمات بی شمار انقلاب اسلامی به توده های مختلف مردم آذربایجان غربی در تمام قومیتها كه امنیت پایداری را به ارمغان آورده بود مانع می شد كه بسان گذشته گروهك ها بتوانند در متن مردم و به نام دفاع از حقوق قومیتها و امثالهم حضور بیابند.
فقدان این مولفه مهم گروهك پژاك را كه وابستگی عمیقی با بیگانگان و آنسوی مرزها دارد به تروریست هایی تبدیل كرد كه گستره فعالیتشان نه تنها در مسیر آرمان های مورد ادعایشان نیست بلكه بیشتر به ترورها و اقدامات ضد امنیتی ای می ماند كه فقط ارزش یك گلوله در كردن و مثلاً خبر ساز شدن برا رسانه های غربی دارند و نه بیش از آن.
این گروهك اگرچه ادعای حمایت از حقوق یك قومیت مشخص را دارد اما كارهای تروریستی و اقدامات تجاوزكارانه ای كه در نهایت انحراف انجام می دهد در تضاد كامل با آرمان های قومیت مورد ادعاست.
پژاك وابسته به «پ ك ك» است و اعتقادات منحرف اعضای آن منتسب به هیچ قومیت ایرانی و اسلامی نیست و اصولاً اساسنامه وجودی این گروهك در تضاد با آموزه های دینی و اسلامی بوده و تفكرات نافرجام نژادپرستانه دارد كه با شیوه های فریبكارانه از میان دختران و پسران جوان عضو گیری می كند.
سركردگان این گروه در غرب پناه گرفته اند، منابع مالی پژاك از طریق قاچاق كالا و به ویژه مواد مخدر تامین می شود و سیا و موساد هم هر وقت و هر كجا كه بتوانند در بعد نظامی و آموزشی پشتیبانی اش می كنند اگرچه در ظاهر نامشان در لیست گروه های تروریستی باشد.
این گروهك چند صد نفره امروز با هراس فراوان، در انتهای راه است چراكه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی حلقه محاصره پژاك را بیش از هر زمانی تنگ تر كرده است و این گروه هیچ مقبولیتی در میان مردم و قومیت های استان ندارند و دیگر برای اقدامات تروریستی كورشان مجالی نخواهند یافت.
خون شهدایی كه این روزها در مبارزه با گروهك ملحد پژاك ریخته شد، سند محكمی بر افزایش ضریب امنیت منطقه است و نفس های آخر منافقان را پیش از موعد به شماره انداخته است، همچنانكه خون شهدای اول انقلاب، امنیت كنونی استان آذربایجان غربی را رقم زد.
در باغ شهادت در آذربایجان غربی همچنان باز است و عزم رزمندگان و دلاوران این استان در مبارزه با دشمنان بیش از گذشته راسختر شده است.
Sorry. No data so far.