یکشنبه 31 جولای 11 | 17:00
نقدي بر سريال ساختمان پزشكان

مخاطبی كه در رسانه ملی خود را نمی‌بيند/ نقدی بر ساختمان پزشکان

محمد احمدزاده

چرا هيچ كدام از شخصيت ها در هيچكدام از سريال ها نماز نمي خوانند؟ اين يك سوال تحميلي يا انتظاري زاييده ي خويش نيست اين يكي از اصول زندگي مردم در اين ديار است ، اين مردم حضرت امام حسين (ع) را بايد در كدام مجموعه ي غير تاريخي به دور از شعار زدگي هاي سفارشي پيدا كنند؟


تریبون مستضعفین – محمد احمدزاده

سريال تلوزيوني ساختمان پزشكان كه چند ماه از رسانه ي ملي پخش شد بازتاب هاي مختلفي در جامعه به همراه داشته است ، نقدي كه در ادامه مي آيد نگاهي است كه سعي دارد اين مجموعه را از جنبه هاي مختلف مورد ارزيابي قرار دهد:

تكنيك : ظهور طنزي نو يا يك نود قسمتي ديگر؟

برخلاف اعلام سازندگان سريال مبني بر عدم تلاش براي متفاوت نمايي در اين سريال از همان قسمت هاي آغازين واضح بود نويسندگان كار كشته ي ساختمان پزشكان قصد دارند باب جديدي را در روايت هاي طنز آن هم در مديم تلوزيون بگشايند ، فلاش بك هاي با مزه ي چند قسمت اول ، جنس بازي ها و چند بازيگر تئاتري ، حتي نوع روايت متني شخصيت اول نويد از يك اتفاق جديد و شايد راهگشا ميداد در حالي كه با پيش رفتن سريال تمام آنچه مي شد به اين سريال تعلق گيرد از آن رانده شد و خيلي زود از ادعاي خود عقب كشيد.

دكوپاژي كه در اغلب صحنه جاري است كاملا بي اعتماد و اصطلاحا ديروزي است فضاي عمومي سريال تداعي گر اولين سريال هاي تلوزيوني است طوري كه هنوز جايگاه دوربين در كار مشخص نيست بار ها شاهد نما هايي بدون فاصله بندي منظم هستيم تا جايي كه اگر ميان گفتگو دوربين در دو ميليمتري دماغ بازيگر كاشته شود تعجب نمي كنيم و يا عملا چيزي به نام حركت دوربين ، مچ كات موثر و … وجود ندارد ، سريال هايي مثل «رادررو» جداي ويژگي هاي ديگرشان توانستند با يك دوربين روي دست نرم ، ابتدايي ترين قابليت فني يك سريال چشم نواز را بوحود آورند چيزي كه در اين سريال كه حكايت از عجله و سهل انگاري سازندگانش دارد چند گام عقب تر ايستاده است ، نمي توان از موسيقي اين سريال انتظار فضا سازي داشت جايي كه مخاطب تلوزيون شاهكار هايي مثل موسيقي سريال “پايتخت” را به ياد دارد ( نه به دلايل سليقه اي بلكه به دليل فضا دهي و فضا شناسي درست و به موقع ) تحمل يكي دو تم كوتاه كه در هر قسمت چندين بار در كات هاي شبيه هم تكرار مي شوند و بعد از چند بار فقر گفتاري را به نمايش مي گذارند دشوار مي شود ، تا جايي كه نبايد انتظار داشت اين سريال حتي جزء بهترين ترين نود قسمتي هاي پشمكي نيز محسوب شود!

متن : بهترين راه؛ ساده ترين راه نيست!

آنچه در توان برادران قاسم خاني در حوزه ي شوخي پردازي است بر هيچ كس پوشيده نيست نيم نگاهي به آثاري مثل ” سنپطرزبورگ ” و ” ورود آقايان ممنوع “نشان مي دهد شوخي ها در اين ساخته ها اصالت دارند انگار همه چيز محيا مي شود تا يك شوخي جا بيافتد ، با اين نگاه اساس شخصيت ” خانم شيرزاد ” ساده ترين راه براي نويسنده به نظر ميرسد ، شخصيتي كه هيچ قانوني ندارد به هيچ وجه نمي توان از او انتظار خاصي داشت و هيچ گاه نمي توان شخصيت پردازي واضحي برايش ترسيم كرد حالا اين نويسنده است كه هرگاه دچار افتادگي ريتم شد مي تواند سراغ بازيكن آزادش بيايد و با هر نوع شوخي كه مي تواند مخاطب را بخنداند تا سوت پايان فرا رسد !

در جاي جاي سريال ساختمان پزشكان به كرات شاهد هستيم پاشنه ي اصلي طنز روي اين شخصيت مي چرخد و مدت زمان زيادي از هر قسمت صرف شوخي ها – سالم يا ناسالم – و رفتارهاي – هنجار ستيز نه هنجارگريز – اين شخصيت هستيم كه اغلب هم در قصه جايگاهي ندارد و در هر بار تكرار تنها مي تواند چشمان مخاطب را گرد كند كه : ” واي چقدر خنگ است ” و اين واكنش با كمترين تنوع تا آخر ادامه مي يابد اين جاست كه از سخيف ترين و دم دستي ترين نوع طنز تلوزيوني سالهاي اخير پرده برداري مي شود . حتي مقياس ديگر شخصيت ها مثل برادر و خانواده ي روانپزشك نيز بدون قائده چيده شده است و دقيقا اينجاست كه اصلي ترين مشكل سريال عنوان مي شود .

واقعيت ، اصلي ترين گمشده ي ساختمان پزشكان

هيچكس منكر جذابيت فضاي فانتزي و همچنين اصل اغراق براي ايجاد طنز نيست اما به راستي نبايد خانواده ي ايراني كه اين مجموعه را تماشا مي كند آيينه اي از خود را در قاب تصوير ببيند ؟ تا چه حد بايد پا را از مرز هاي واقعيت فراتر گذاشت ؟ آيا مي شود با ايجاد بدترين توهين ها و تمسخر ها بين اعضاي يك خانواده آن هم در طول تمام قسمت ها ( تا جايي كه احترام پدر و مادر و برادر روانشناس به همسر او عجيب باشد!) ادعاي نقد خانواده‌ي ايراني را داشت ؟ مسلما اغراق ، براي اثر گذاري بايد بر بستر واقعيت سوار باشد لذا من به خاطر نمي آورم مردي را در جامعه ام ديده باشم كه در مقابل انواع اهانت ها به همسرش از طرف پدر و مادر ، برادر ، همكار زن، همكار مرد ، همسر سابق و حتي صاحب كافي شاپ كه از هر نظر شخصيتي دور از همسرش محسوب مي شود مثل سيب زميني لبخند بزند! ( سكانس ميهماني تولد همسر روانشناس و هديه ها و برخورد هاي سايرين ) به نظر ميرسد سازندگان قصد دارند تخيلات خود را به جامعه نسبت دهند و اين اصلي ترين دليل مخاطب گريزي امروز از فضا هاي هنري است ، مخاطبي كه در رسانه ي ملي واقعيت خود را نمي بيند بايد هم علاقه اي به سينما و تئاتر نداشته باشد!

انتقادات اين سريال بر جامعه جز بر خانواده گريز كردن جوانان و تبليغ زندگي بي دردسر دور از خانواده ( كه مطبوع تفكر غربي است) تا كجا پيش مي رود ؟

آنجا كه سوژه ي به تصوير كشيدن زندگي يك روانشناس ناموفق مي تواند زمينه خوبي براي بيان و راهگشايي بسياري از دلنگراني هاي اجتماع باشد نتايجي را كه امروز از اين سريال مي بينيم بايد با همان سوال هاي قديمي مان تطبيق بدهيم اين كه اصول مذهبي و اعتقادي مردم كجاي اين مجموعه ها پيداست؟ چرا هيچ كدام از شخصيت ها در هيچكدام از سريال ها نماز نمي خوانند؟ اين يك سوال تحميلي يا انتظاري زاييده ي خويش نيست اين يكي از اصول زندگي مردم در اين ديار است ، اين مردم حضرت امام حسين (ع) را بايد در كدام مجموعه ي غير تاريخي به دور از شعار زدگي هاي سفارشي پيدا كنند؟ اين ها متاسفانه در مورد همه ي مجموعه ها بالاخص مجموعه ي اخير موضوعيت دارند . امروز چند درصد مردم ايران عكس فرويد به ديوار اتاق خود مي زنند؟ گيريم شخصيت روانشناسي با اين گرايشات پيدا شود آيا سازنده و پخش كننده نبايد از خود بپرسد نظام فكري فرويد و امثال آن چه سنخيتي با بزرگترين دغدغه ي تاريخ ملت ايران يعني مفهوم خدا و خداپرستي دارند؟ چرا لباس شخصيت هاي زن پيش كاراكتر هاي محرم و نا محرم يكي است؟ يعني نبايد تفاوتي بين شوهر و برادر شوهر و حتي ديگران باشد ؟ اين جزئيات در قاب تلوزيون اهميت مي يابند چرا كه قوام دهنده ي سبك زندگي مردم هستند . همه ي آنچه گفته شد بيانگر تلقين يك زندگي سكولار بر مبناي اومانيسم در اين سريال است كه البته به عنوان سنتي حسنه توسط مديران مختلف پي گيري شده است .

سريال ساختمان پزشكان با همه ي ضعف هاي تكنيكي و محتوايي به صرف سازندگاني با نام هاي دهن پر كن باب طبع مديران رسانه ي ملي است ، در پايان جهت يادآوري اين عزيزان بريده اي از هدفگذاري هاي حضرت آقا بر رسانه ي ملي آورده مي شود قضاوت درباره ي رابطه ي ساخته هايي از اين دست با منويات معظم له با مردم شريف ايران.

رهبر انقلاب در ديدار با اصحاب رسانه ي ملي :

«هدفهای كلان ما در این زمینه چیست؟ اول، ارتقاء معرفت دینی روشن‌بینانه. من روی عنوان «روشن‌بینانه» تكیه می‌كنم. معرفت دینی باید ارتقاء و گسترش پیدا كند؛ اما یك معرفت روشن‌بینانه و آگاهانه.
دوم، رفتار دینی مخلصانه. باز روی كلمه «مخلصانه» می‌خواهم تكیه كنم. رفتارهای دینی می‌تواند ریاكارانه و متصنعانه و ظاهرسازانه باشد، می‌تواند مخلصانه باشد. ما باید مردم را به رفتار و عمل دینی ـ یعنی عمل صالح ـ بكشانیم و این عمل، مخلصانه از آنها صادر شود.

سوم، ریشه‌دار كردن شناخت و باور به ارزشها و بنیانهای فكری انقلاب و نظام اسلامی. صرف اینكه ما درزمینه انقلاب و نظام، چیزهایی را كلیشه‌ای و شعاری تكرار كنیم، كافی نیست؛ باید نسبت به این شعارها در مردم باور حقیقی به وجود بیاید؛ این، كار رسانه ملی است.

چهارم، مصونیت دادن به ذهن جامعه از تأثیر مخرب تهاجم فرهنگی و ارزشی دشمن، كه اشاره شد.

پنجم، باور به كارآمدی نظام.

ششم، ایجاد همگرایی عمومی و فضای همكاری و محبت و وحدت در درون كشور و میان مردم. باید روحیه محبت، وحدت، همگرایی و ارتباط و پیوند در میان مردم تقویت شود.

هفتم، آگاه سازی نسبت به مقوله‌های حساس؛ مثل علم. مسئله علم در كشور خیلی مهم است. با مطالعه دقیق و همه‌جانبه، انسان به چند سرفصل معدود می‌رسد، كه یكی از آنها علم است. ما برای آینده به علم احتیاج داریم. نهضت نرم‌افزاری و تولید علم و اندیشه و فكر كه مطرح شد، باید جدی گرفته شود. خوشبختانه زمینه‌ها كاملاً آماده و استقبال هم خیلی خوب است. مردم را نسبت به مقوله علم، امنیت، پرورش نخبگان، اقتدار ملی، كار و ابتكار گره‌گشا و پیش‌برنده و مقولاتی از این قبیل حساس كنید .»

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.