تریبون مستضعفین
نسیم رویش کوثری وزیدن میگیرد و سبط اکبر پیغمبر، به آغوش ابوالحسن، حیدر کرار و زهرای مرضیه میهمان میشود.
هلال دلستان رمضان، منزل به منزل میدود که به بدر تمام تو برسد و میهمان کرامت تو باشد! غریبی و مِن اولاد الغریب! و مولود ماه غریب. قدر رمضان هم غریب است شبیه شما! کریمی و مِن اولاد الکرام! و مولود ماه کریم. کریم، شبیه پدر و برادرتان. شبیه شباهت شهادت طلبی و عزتمندی برادرتان با صلح شما! ما کرامت از شما بیشتر دیدیم و تنهایی و غربتی بزرگتر!
شبیه اجابت نامههای نخوانده و عرایض نشنیده، شبیه بخششهای بیسابقه، شبیه شفاعت گنه کار شرمنده، شبیه محبت به ناسزا گوی بیپرده و شبیه تقسیم طعامتان با سگ گرسنه. شبیه این نقلها که به گوشمان رسیده و نرسیده است و اهمّ اینکه تاب معطل گذاشتن سائل درگاهتان را ندارید.
تاب خجلت و شرم مسئلت در چهرهٔ گدایان کویتان را ندارید، تاب دل شکستگی شیعیانتان را ندارید و اجازهٔ پیش دستی در کرم و بخشش به ما نخواهید داد. و ما همیشه تا نیت قدم زدن به کویتان کردهایم پاسخ کریمانهتان را شنیدهایم.
هر دمی که اجابتان را نذر محبتان میکنم، منتظر پاسخ نمینشینم؛ به ادای نذرم خیز میگیرم که میدانم شما اجازهٔ پیش دستی به من نخواهید داد. و این منم که همیشه غرق محبت اجابتتان بودهام.
ما به حضورتان در نبودنتان مومنیم، همچون حیاتتان. و این حضور بالاتر از آیههای بل احیای خداست!
سرک میکشد دلمان به آستان آسمانی بقیع و پشت میلههای مزار عشق منتظر میمانیم، و خوب یاد داریم که شما سائلتان را معطل نمیکنید! اما آقا جان، ما هم پای دلمان از مزارتان جدا نمیشود.
بقیع تو حدیث تنهایی توست، مهربانترین سردار من! از پدر تنهاتری و از برادر خونین جگرتر! کوفه حدیث تنهایی علی (ع) و فرق شکافتهٔ اوست و شما وارث زخمهای سکوت بیست سالهٔ پدری. مدینه هم حدیث غربت فاطمه (ع) است و شما هم وارث غمهای مادری. و صلحتان هم حدیث بیرفیقی و نارفیقی رفیقان کوفه است! تو وارث درد و تنهایی اهل کسایی. و امروز آمدهای که این امانت را به دوش جان و جگر بکشی تا غروب غم انگیز بقیع تنهایی!
شبیهترین امامم به رسول الله! بهشتیان امشب برای تماشای بدر جمالتان معتکف رمضانیاند. و دلهای اهل رمضان به زلف کرامتتان گره خورده است. کرامت کنید جرعهای معرفت از قدر نزول قرآن و شبهای شادی عطیّهٔ ولایت! که باطن قرآن شمایید و رمضان ماه میهمانی بر سفره قرآن و امامت است. و فراق «صاحب خانه»ای، که غایب است از دیدگانمان! «صاحب خانه» حتما امشب را بقیع کنار شما به صبح میرساند. شاید «امام منتظر مهدی آل طه» امروزهایش شبیه دیروزهای تنهایی شماست. او هم به صلح جهان با ظلم جهانی صلح کرده است!. و لابد شیعه کم دارد برای قیام. و من که امشب از تنهایی شما میگویم و لعن کوفی میکنم و غافلم از تنهایی این تنهاترین سردار زمان!
و باز این من که ماندهام از وصف بلندای شما و این فراز بلندتر که «کیف اصف حسن ثنائک؟» ما را به سایهٔ «کرامت صاحب» خانه مهمان کن!
Sorry. No data so far.