“…هر که پیش او قرآن خواندندی، بگریستی. گفتند: تو عجمی و قرآن را معنی نمیدانی، گریه از چیست؟ گفت: زبانم عجمیست اما، دلم عربیست.” – تذکرة الاولیاء
غالبا ورود مسلمانان به آمریکا را مربوط به همان ابتدای کشف قارهی آمریکا توسط «کریستوفر کلمبس» و همراهی دریانوردان و مترجمان و ملوانان عرب در کشتیهای وی میدانند، اگرچه عدهای از محققان همچون پروفسور Barry Fell، استاد دانشگاه هاروراد معتقدند که برخی قبایل سرخپوست آمریکا در اثر تماسهای بین قارهای که میان آنان و دریانوردان مسلمان قرن هشتم وجود داشتهاست، قادر به تکلم به زبان عربی شده بودند و نیز با بررسی برخی خرابههای ایالتهای جنوب غربی آمریکا مدعی شناسایی حکاکیهایی با خط کوفی یا حتی نقوش اسماءالله در میان آثار بازماندگان سرخپوستان نوادا شدهاند. «بری فل» این مدعیات و اسناد آن را در کتاب خود بهنام Saga America منتشر کرده است.
حال اگرچه چگونگی ورود اسلام به قارهی آمریکا به وضوح مشخص نیست، اما تاریخ دربارهی چگونگی رشد و گسترش اسلام در آمریکا صفحات روشنی دارد. ابتدای قرن بیستم را میتوان سرآغاز ورود جدی اسلام به عرصهی فرهنگ و جامعهی آمریکا دانست. «الکساندر راسل وب» اولین آمریکایی بود که در سال 1888 میلادی به اسلام گروید و با سابقهی مطبوعاتی خود، در جرگهی مبلغان و مروجان اسلام در آمریکا درآمد و مدتی نیز سفیر امپراطوری عثمانی در آمریکا بود. پس از آن نیز در سال 1915 اولین مسجد در آمریکا تأسیس شد. اسلام در آمریکا با ظهور جنبش «امت اسلام» و پس از آن قیام شخصیتهایی همچون «ملکوم ایکس» نقطهی اوج جریانآفرینی خود در قرن بیستم را پشت سر گذاشت و پس از آن موج مهاجرتهای مسلمانان از جهان عرب و آسیای جنبوب شرقی به آمریکا آغاز شد.
بدین ترتیب، مسلمانان در آمریکا به عنوان یکی از خردهفرهنگهای مؤثر شناخته شدند و توسعه یافتند. هرچند به دلایلی هنوز آمار دقیقی از جمعیت مسلمانان در آمریکا موجود نیست. آمار مختلف جمعیت مسلمانان را بین 2 تا 7 و گاهی تا 9 میلیون نفر اعلام کردهاند و رشد مسلمانان در آمریکا حدود 6٪ در سال تخمین زده شده است. «باراک حسین اوباما» رئیسجمهور فعلی آمریکا که از قضا خود پسزمینهی فرهنگی آفریقایی- اسلامی دارد، در نطق سال 2009 خود این تعداد را 7 میلیون نفر اعلام کرده است.
اما آنچه که در این بررسی قصد پرداختن و اشاره بدان دارم، طرح چشماندازی فرهنگی تحت عنوان «اسلام در آمریکا» و «مسلمانان آمریکایی» و تأویلی جدید از «اسلام آمریکایی» است که پیش از پرداختن به آن بایستی توضیحی دربارهی «اسلام بومیشده» بیان کنم.
ظهور اسلام در مناطق مختلف جغرافیایی دنیا، چه مناطقی که ساکناناش در همان صدر اسلام به اسلام گرویدند همچون جزیرةالعرب، ایران، عراق یا شام و چه مناطقی که در قرنهای بعد به علت مهاجرت مسلمانان، به زینت اسلام آراسته شدهاند همچون اندونزی، اروپا و آمریکای شمالی، باعث پدیدآمدن نوعی از اسلام که من مساحمتا آن را «اسلام بومیشده» و یا «مسلمانی بومی» میخوانم، شده است. فرایند بومیشدن دین در هر منطقه، تحت تأثیر فاکتورهای متعددی همچون ویژگیهای زیستبومی هر کشور و نیز ادیان و آیینهای رایج در آن منطقه پیش از ورود اسلام، و همچنین آداب و رسوم قومی و ملی مردمان آن بوده است. این مسئله در دو حوزهی مطالعات فرهنگی و نیز مطالعات انسانشناسی و مردمشناسی قابل بررسی و تدقیق است.
چنانکه بهطور مثال، ورود اسلام به هند با وجود آیینهای هفتاد و دو ملت و ادیان گونهگون در آن، منجر به پیدایش نوعی از اسلام که میتوان آن را «اسلام هندی» نامید، شده است. آنچنانکه مسلمانان هندی به رواداری و واقعگرایی شهره هستند و اسلام در هند در اثر تماس با هندوئیسم کمتر ابراهیمی و بیشتر معنوی به نظر میآید. مسلمانان هندی قدیسین و مکانهای مقدس را بسیار احترام میکنند و موسیقی و هنر را گرامی میدارند. همچنین مقایسه کنید اسلام در ایران و «اسلام ایرانی» و یا اسلام در عربستان سعودی یا «اسلام عربی». اینچنین است که در هر کشوری، اساسا دین و ملیت چنان در هم تنیدهاند که قابل تفکیک نیستند و در عین حال مرزی مشخص و عینی با دیگر ملتهای مسلمان میآفریند.
اما نکتهی دیگری که لازم به ذکر میدانم، این است که در سالهای پس از انقلاب، به علت بعضی از محدودیتها و محذورات فرهنگی و رسانهای، مخاطب ایرانی از مشاهده و فهم فرهنگهای دیگر و بهویژه «اسلام»ها و نوع «مسلمانی»های دیگر محروم بوده است. مسلما اگر شرایطی فراهم آید که مسلمانان ایرانی، بتوانند با دیگر اقسام فرهنگ مسلمانان در دیگر نقاط دنیا آشنا شوند، این امر آنها را در شناسایی نقاط ضعف و قوت فرهنگ خود و ارتقای آن یاری میبخشد؛ تعرف الاشیاء باضدادها.
از این منظر، اسلام در آمریکا نیز تحت چنین قاعدهای بومی شده است و به این تعبیر، مسلمانان در آمریکا نوعی از فرهنگ را واجد هستند که میتوان آن را «اسلام آمریکایی» نامید. از جمله ویژگیهای این فرهنگ میتوان به رواج روحیهی تساهل و تسامح، دیگرپذیری و مدارا، سختکوشی و روحیهی خطرپذیری، اتحاد و وحدت بین گروهها و جوامع مذهبی و نیز آگاهی و هوشمندی سیاسی و همچنین ارتباط فرهنگی زیاد با خردهفرهنگ آفریقایی-آمریکایی اشاره کرد چنانکه حدود 33٪ از مسلمانان آمریکایی اصالت آفریقایی آمریکایی دارند.
اسلام در آمریکا و مورد مسلمانان آمریکایی خصوصا در سالهای بعد از 11 سپتامبر 2001، سوژهای جاری و جذاب برای رسانهها و مطبوعات آمریکایی بوده است. گذشته از کتابهای فراوانی که طی این سالها پیرامون وضعیت مسلمانان آمریکایی منتشر شده است و نیز فیلمهای مستند و داستانی که هریک با رویکردی اعم از مثبت و منفی به این بخش از مسلمانان پرداختهاند، رسانههای خبری نیز هر از چندی هرکدام از دیدگاهی منحصر به فرد مسلمانان آمریکا را در کانون توجه مخاطبان خود قرار میدهند.
به طور مثال، در ماه جولای 2007، مجلهی «نیوزویک» گزارش سیاسی ویژهای را با موضوع «اسلام در آمریکا» منتشر کرد که مقالهی اول آن با این جمله آغاز میشود: “آمریکاییان مسلمان یکی از قویترین نهادهای این کشور هستند، اگرچه هیچوقت به این اندازه آسیبپذیر نبودهاند.”
آمریکاییان مسلمان خود نیز علاوه بر دهها مرکز و مؤسسهی فرهنگی، نشریات و مجلات و سایتهای متعددی برای ترویج افکار و اهداف خود در اختیار دارند.
نکات قابل توجه و جذابیتهای فراوان که حاصل آمیختگی فرهنگ بومی آمریکا و فرهنگ اسلام است و نیز مصادیق حضور مسلمانان در عرصههای ورزشی، هنری و سیاسی آمریکا، گسترده و متنوع است چنانکه تنها ذکر گذرای آنها نیز مجالی مفصل میطلبد.
چندی پیش در آپریل 2008، گزارشی از Shereen Khan در مجلهی TIME منتشر شد تحت عنوان «آمریکایی و… مسلمان بودن» که نگاهی داشت به شرایط زندگی یک زن مسلمان در آمریکا. در حاشیهی این گزارش، گزارش تصویری خودمانی نیز از بعضی مظاهر زندگی اجتماعی مسلمانان آمریکایی بهدست داده است:
طراح مد (Fashion Designer)
«سارا موسی» 23 ساله، اگرچه در آمریکا به دنیا آمده اما پدری فلسطینی و مادری کرهای دارد. او هماکنون مشغول کسب مدرک طراحی مد در انستیوتوی مد در نیویورک است.
دوستان (Friends)
گروه دوستی دختران در منطقهی Staten Island جمع شدهاند که محل سکونت تعداد زیادی از مردم از کشورهای آلبانی، کوزوو، یوگوسلاوری و مقدونیه است که از دههی 1970 به این منطقه مهاجرت کردهاند و «مرکز فرهنگی اسلامی آلبانی» را در سال 1973 شکل دادهاند.
سرگرمی (Playing Around)
کودکان در یک مدرسهی اسلامی به همراه محافظ و مربی خود بعد از نماز جمعه در مرکز «التقوا» یکی از مساجد بروکلین که «امام سراج وهاج» با قصد کاهش میزان جرایم در این منطقه آن را مدیریت میکند.
اول وقت (On Time)
نماز، دومین فرع دینی اسلام، بایستی بدون تأخیر گزارده شود. این زنان پس از پهنکردن یک رویهی تمیز و ایستادن به سمت مکه، پس از ناهار در رستوران Ricardo در منطقهی Queens نماز میگزارند.
یک پدر، یک بنیانگذار (A Father, a Founder)
«سماجو سردانوویک»، مدیر ارشد یک بنگاه معاملات املاک در نیویورک، با دخترش در مسجدی که خود به ساختنش کمک کرده است، صحبت میکند. سردانوویک پانزده سال پیش به آمریکا مهاجرت کرده است.
پیشوای جوان (The Young Leader)
«خالد لطیف»، دینیار مسلمان دانشگاه نیویورک، یکی از جوانترین و برجستهترین ائمه در جامعه مسلمانان نیورورک است. در این عکس، او خود را برای روز فارغالتحصیلی در دانشگاه نیویورک آماده میکند تا در کنار خاخامها و کشیشهای دانشگاه راهپیمایی کند. (ترکیب پوشش فارغالتحصیلی همراه با عمامه جالب توجه است.)
در مدرسه (At School)
دانشآموزی در کلاس درس در «مرکز فرهنگی اسلامی آلبانی» در Staten Island. این مرکز در کنار برنامهی درسی کامل آمریکایی، مطالعات اسلامی را نیز آموزش میدهد.
بعد از نماز (After Prayer)
نمازگزاران بیرون مسجد «التقوا» در محلهی بروکلین در نیویورک جمع شدهاند. این مسجد و مرکز فرهنگی، تعدادی فروشگاه، نانوایی و ارائهدهندگان محصولات «حلال» را در منطقه افتتاح کرده است تا این مرکز را بیش زا پیش خودکفا سازد.
وقت استراحت (Downtime)
اعضای جامعهی مسلمانان جوان در نزدیکی مسجد «جراحی» جمع شدهاند، جایی که دراویش مراسم «ذکر» اجرا میکنند. این مرکز همچنین مکانی برای برپایی نماز و جشن اردواج و نیز جمعآوری وجوه برای قربانیان حوادث طبیعی است.
دور هم آمدن (Hanging Out)
«عایشه شیخ» (سمت چپ تصویر) یک تحلیلگر فناوری اطلاعات، «لیز نتلون» (وسط) مشاور حقوقی مهاجرت، و «لابینسکی روچ فلاح» (راست) آموزشیار آموزشهای ویژه، بعد از یک ناهار روز یکشنبه در منطقهی Village گرد هم آمدهاند.
Sorry. No data so far.