۲١ شهریور ماه به دلیل آغاز آشنایی ایرانیان با هنر هفتم، «روز ملی سینما» نامگذاری شده است. هنر و صنعتی که وارداتی است و با گذشت بیش از یک قرن از ورود آن، هنوز مطابق روحیات و فرهنگ ایرانی ـ اسلامی بومیسازی نشده است.
این توقع پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی و فراهم بودن بسترهای لازم، شکل جدیتری به خود گرفت؛ از این روست که آیتالله جوادی آملی در دیدار اخیر کارگردان فیلم محمد (ص) گفت: «بین بازی (سرگرمی، لهو و لعب) و هنر فرق است، این فرق مفهومی بین بازی و هنر به وسیله انقلاب اسلامی فرق عینی شده و انقلاب، بازی را به هنر تبدیل کرد.» البته ارتقای هنر به «هنر فاخر» همچنان نیازمند کار جدی در فضای هنر و تلفیق آن با مذهب است.
به همین منظور و در راستای بررسی امکان این تلفیق، گفتوگوی مفصلی با «سیدمحمد حسینی» کارشناس سینما و معاون فرهنگی سازمان آموزش حوزه هنری انجام دادیم که مشروح آن در پی میآید.
حضور هنر در ساحت دین یک افق لایتناهی را در اختیار مخاطب قرار میدهد
حسینی، مجری ـ کارشناس برنامه تلویزیونی «نشانی» در ابتدای این گفتوگو در پاسخ به این پرسش که آیا هنر تنها برای دین مفید است و یا در گستره شریعت نیز جای میگیرد، اظهار داشت: بعضیها قائلند که هنر از منظر دین، نوعی محدودکردن هنر و حتی سینما به نوعی محدودکردن نگاه هنری است.
وی ادامه داد: گاهی اوقات یک بازه یا فضایی در اختیار هنرمند قرار داده میشود و از طرفی، فضای دیگری را از او میگیریم؛ اما انسانهایی که این موضوع را مطرح میکنند کسانی هستند که صریحاً میتوان گفت چندان در ساحت دین غور نکردهاند! بنابراین پاسخ یک چنین موضوعی، خیلی ساده است که عالم نفس را به عالم فطرت ترجیح میدهند و تصور میکنند که عالم نفس عالم گستردهتری نسبت به عالم فطرت آدمی است.
حسینی خاطرنشان کرد: عالم فطرت شامل همه چیز میشود و حتی بخشی از آن میتواند در ارتباط با موضوعاتی باشد که گاهی به آن مضاف نفسانی اطلاق میشود. اساساً حضور هنر در ساحت دین نه تنها قبضه هنر نیست، بلکه یک افق کاملاً لایتناهی را در اختیار مخاطب برای دیدن چیزهایی که تا به حال ندیده است قرار میدهد.
هنر دینی با شمیم جان مخاطبان رابطه نزدیکتری برقرار میکند
معاون فرهنگی سازمان آموزش حوزه هنری در تعریف «هنر دینی» گفت: «هنر دینی» هنری است که با شمیم جان مخاطبان، رابطه نزدیکتری را برقرار میکند. هنر دینی با قلب مخاطب آشناست و مخاطب آن را میشناسد.
وی در پاسخ به این پرسش که آیا میتوان جایگاهی برای مطرحکردن عبارت «سینمای دینی» قایل شد یا خیر، گفت: طرح موضوع سینمای دینی، به لحاظ اینکه سینما ماهیتاً مولود غرب است، یک نوع پارادوکس بوده و ایرادی است که به ساحت هنر دینی گرفته میشود و این مسئله در زمان دینگریزی بشر در ساحت غرب بروز و ظهور پیدا کرد.
حسینی ادامه داد: اگر دو جنبه وجودی را برای هنرهای مدرنی مانند سیما در نظر بگیریم؛ یک جنبه وجودی آن چیزی است که ما الان مشاهده میکنیم و فکر میکنیم که عمدتا فنی و تکنیکال است. جنبه وجودی دیگر در واقع جنبه تکوینی و قابلیتی است که در عالم هستی وجود دارد تا اثری خلق شود. مگر میشود بدون وجود شمول قوانین عالم امکان، بشر به پدیدهای به نام «سینما» برسد؟! در حقیقت؛ سینما یک اختراع نیست بلکه یک کشف است.
سینما در ذات خود دارای خباثت و اثر منفی نیست
مجری ـ کارشناس برنامه تلویزیونی «نشانی» ابراز داشت: به اعتقاد برخی، اینکه ما بتوانیم تصویرها را پشت سر یکدیگر پخش و تصورِ تصویر متحرک را برای مخاطب ایجاد کنیم، از تکوین عالم نشأت میگیرد.
وی تصریح کرد: برخی علما و مراجع دینی در پاسخ به این گونه شبهات وارده به ساحت هنر دینی بیان میکنند که اگر کسی جنبه تکوینی سینما را در نظر بگیرد، متوجه میشود که سینما ذاتاً دارای خباثت ذاتی نیست.
حسینی با اشاره به تعاریف حکما درباره وجود و ماهیت تاکید کرد: تعریف شیء، مقدم بر خود شیء نمیتواند باشد، در حالی که این هم جمله درستی نیست! یعنی تعریف همیشه متناظر به ماهیت است نه به صورت، بنابراین با این حساب باید گفت که در تعریف یک شیء باید منتظر ساختهشدن آن بود، مثلا اگر بخواهیم یک ساختمانی را تعریف کنیم باید منتظر باشیم تا ساخته شود و بعد آن را تعریف کنیم.
وی اظهار داشت: یکی اشکالاتی که در اقوال ساحت سینمای دینی مشاهده میشود این است که عدهای فکر میکنند هر شخصی در این عالم فیلم میسازد، بنابراین آن فیلم دینی است. یعنی میگویند یک مسلمان، مسیحی، یهودی، بودایی و… هر فیلمی که بسازد، چون به یک آیینی معتقد است، پس فیلم دینی میسازد.
معاون فرهنگی سازمان آموزش حوزه هنری گفت: اساساً اطلاق عالم دین به ساحت هنر و همه اتفاقاتی که در ساحت هنر میافتد؛ دینی بوده و این یک مسئله قدیمی است و از همان ابتدای انقلاب مطرح بود که بزرگوارانی مثل مرحوم محمد مددپور و یا شهید مرتضی آوینی، پاسخی جدی به این مسئله دادند و جدیتر از همه پاسخها، پاسخی است که قرآن کریم در سوره کافرون داده است.
مس وجود هنر در ساحت دین به طلا تبدیل میشود
وی ابراز داشت: اینکه ما بگوییم مثلا بوداییها فیلم دینی میسازند بنابراین همه فیلمها هم دینی است، سخن غلطی است، چون از منظر اسلام آن فیلم، دینی نیست بلکه یک فیلم دینی از نگاه بوداییهاست و بنا نیست تعریف آنها بر تعریف ساحت دین مترتب شود.
حسینی بیان داشت: حضور سینما در ساحت دین برای هنر یک فرصت است نه یک محرومیت و در نتیجه عیار هنر بالاتر میرود و این مس وجود هنر است که در ساحت دین به طلا تبدیل و کیمیایی ماندگار میشود.
این کارشناس سینما در پاسخ به این پرسش که آیا میتوان «سینمای دینی» را در ژانرهای چندگانه سینما جای داد، گفت: بیان ما در حوزه سینمای دینی، فروکاستن سینمای دینی در حد یک ژانر نیست. در حقیقت؛ سینمای دینی در ساحت مضمون تبلور پیدا میکند نه در ساحت موضوع. ممکن است ما به یک موضوع دینی مانند تاریخ انبیاء بپردازیم یعنی موضوع مذهبی باشد اما یک اثر ضد دینی داشته باشد و از طرفی هم ممکن است یک کار کمدی بسازیم و اثر دینی نیز داشته باشد.
این فیلمنامهنویس و مستندساز ادامه داد: در سینمای دینی، اصالت با چیزی است که در حوزه «مضمون» اتفاق میافتد، بنابراین گاهی ممکن است یک داستان شبهعشقی مثل «لیلی و مجنون» به داستانی دینی نظیر سلوک آدمی منجر شود، یعنی محمل داستانی که هم قصه است و ساخته ذهن یک انسان است و هم موضوع ارتباط هالیوودی است منتها این مرام هر چه قدر جلوتر میرود در معنا غور میکند و به ساحت آن میرود و مضمون کاملا دینی پیدا میکند.
حسینی گفت: از ابتدا ممکن که در یک داستان شبهعشقی مثل لیلی و مجنون به توصیف وجنات لیلی پرداخته شود اما جلوتر که میرود راهی به سوی ساحت معنا پیدا میکند و این ارتباط میان معقول و محسوس است که همان مجاز و پل حقیقت در ساحت هنر است؛ و خلطی که در این میان صورت گرفته در حقیقت یک نوع رئالیسم دینی است.
سینمای دینی، سینمای مصلحان است
معاون فرهنگی سازمان آموزش حوزه هنری در پاسخ به این پرسش که آیا سینمای دینی همان سینمای معناگراست، به سخنی از کارگردان فیلم سینمایی «ملک سلیمان» اشاره کرد و ابراز داشت: آقای «بحرانی» میگوید: از منظر ما سینمای دینی، سینمای مصلحان است و سینمایی است که در دوره آخرالزمان واقع شده و در نهایت به این ختم میشود که برایند اثر روی مخاطب، یک نوع برآیند اصلاحگرایی است. به نظر میرسد این یک تعریف جامع و کامل است در عین حالی که تعاریف دیگری نیز در این ساحت وجود دارد.
عضو گروه مطالعاتی شهید آوینی گفت: شهید آوینی صراحتاً ابراز میکرد هنری که جبهه نداشته باشد، هنر نیست و اساسا هنری که نتواند به ساحت دین ورود کند، از حیّز هنربودن ساقط است.
دیدگاههای نئو رئالیستی ایتالیایی و سیاهنمایی، عنصر ثابت فیلمهای جشنوارهای ایرانی است
حسینی ضمن انتقاد از گسترش دیدگاههای نئو رئالیستی ایتالیایی در ساخت فیلمهای ایرانی گفت: متدسفانه این شیوه فیلمسازی که همواره با نوعی سیاهنمایی و نمایش بیکاری، فقر، فساد و بیعدالتی است، میان فیلمسازان کشور ما رواج پیدا کرده است.
وی افزود: جالب اینجاست که این نسخه پیچیده شده از طرف غربیها برای ما آمده است، یعنی نئو رئالیسم ایتالیایی در خود ایتالیا هم طرفداران چندانی ندارد و تعداد فیلمهای کمتر از ۲۰ فیلم است، اما در کشور ما دائماً بدان پرداخته میشود، به امید آنکه در فلان جشنواره خارجی بتواند جایزهای دریافت کند.
برای یک فیلمساز شیعه معنی ندارد که اثرش با یأسهای شبهفلسفی به پایان برسد
این کارشناس مسایل فرهنگی بیان داشت: باور من این است که در جامعه شیعی که عنصری به نام «دعا» در آن بسیار پررنگ است و جلوهای جدی دارد، وجود ادبیات سیاه و سینمای نئو رئالیستی، وصلهای نچسب است، زیرا در اعتقادات شیعیان، هیچ بنبستی وجود ندارد و همیشه نور امید به دلها میتابد.
حسینی ادامه داد: بنابراین برای یک فیلمساز شیعه معنی ندارد که فیلمش با یأسهای شبهفلسفی پایان یابد و ادعاهای عجیب و غریب را پیش بکشد تا دیگر روزنهای به رویش باز نباشد.
مجری ـ کارشناس برنامه تلویزیونی «نشانی» بیان داشت: شهید آوینی معتقد بود که؛ سینما آینه ضمیر خودآگاه جمعی آدمهاست، یعنی آنچه که در اثر سینمایی یک سینماگر تبلور پیدا میکند نوعی آئینگی سینماگر مقابل پدیدههای اجتماعی زندگی است، در حالی که در غرب، نگاه رادیکالی بر سینما حاکم است.
کارشناس و مجری برنامه تلویزیونی «نشانی» گفت: من معتقدم که شهید آوینی بیش از آنکه به خود اثر هنری توجه داشته باشد، به شخصیت فیلمساز توجه میکند. او خود را ـ به عنوان خالق اثر ـ مقابل مخاطب مسئول میداند و به همین دلیل، آرام آرام به سمت نوعی سلوک میرود.
یک هنرمند بیش از هر چیز به اصول و عقاید نیاز دارد
حسینی افزود: یک هنرمند بیش از همه چیز به اصول و عقاید نیاز دارد و باید بداند که موضوع توحید چیست تا به یک نوع باور برسد و وقتی به آن نوع باور رسید، این موضوع در اثر او نیز متجلی میشود.
این کارشناس مسایل فرهنگی با اشاره به سخنی از آیتالله جوادی آملی تأکید کرد: برای شمشیری مانند سینما باید بازوی قابلی هم باشد و آن بازو حتما باید به علم الجمال و معرفة الغایة برسد و توحید مسأله اصلی آن باشد. تمایز هنر امروز ما با هنر گذشته در همین توجه به غایت است، زیرا ما باید از دریچه خودمان به عالم سینما بنگیریم، نه اینکه معیار ما در بوته نقد «آندره بازن» باشد.
وی ضمن تأکید مجدد بر «توحید» و ضرورت پرداختن هنرمند به آن گفت: عرفا و حکمای بزرگ در سایه توحید موفق به خلق آثار ماندگار شدند. مولانا معتقد است که با گفتن «الله» میتوان لبیک خدا را دریافت کرد؛ حافظ نیز «دعایِ صبح و آهِ شب» را کلید گنج مقصود میداند و خبر از سلوکی میدهد که بسیار جدی است. نظامی نیز میگوید: «در همه چیزی هنر و عیب هست / عیب مبین تا هنر آری به دست»، بنابراین ما بیش از هر نیازمند تذکر توحیدی هستیم و هر چهقدر این قوام و دوام بیشتر شود، اثر آن مطلوبتر خواهد بود.
معاون فرهنگی سازمان آموزش حوزه هنری، توجه به مقوله توحید را وجه تمایز آثار سینمایی صرفاً سرگرمکننده با آثار سینمایی دینی دانست و گفت: بارها در قرآن کریم انسانها به تفکر و تعقل سفارش شدهاند. بنابراین ما معتقدیم سینمایی که صرفاً اوقات فراغت ما را پر کند با یک مشکلاتی مواجه است.
حسینی ابراز داشت: در عالم سینما، جلو بردن مخاطب در عرصه شاخت خویشتن و پرکردن چیزی به نام اوقات فراغت مطرح است، قرآن در آیه ۷ سوره شرح میگوید: «فَإِذَا فَرَغْتَ فَانصَبْ» یعنی وقتی شما فارغ شدید، منتصب به کار دیگری هستید! این همان فراغتی است که اسلام مد نظرش است نه اینکه مانند غربیها مستغرق در یک چیزی شود که بیهوده و باطل است.
فیلمساز تأثیرگذار باید اهل ولایت باشد
سیدمحمد حسینی در بخش دیگری از گفتوگوی خود با فارس به عوامل ایجاد جذابیت در یک اثر سینمایی اشاره کرد و ادامه داد: شهید آوینی در کتاب «آینه جادو» مثلثی سینمایی را ترسیم میکند که از سه عنصر «فیلمساز»، «مخاطب» و «ماهیت» تشکیل شده است. شهید آوینی جذابیت سینما را به عامل سوم یعنی ماهیتشناسی سینما متعلق میداند.
وی درباره فیلمساز و نقش وی در یک اثر سینمایی گفت: فردیت فیلمساز در یک اثر سینمایی خیلی مهم است؛ فیلمسازی که اهل سلوک باشد، حتما اثری که میسازد مطلوب است، اما کارگردانی که پای درس مانند حاج اسماعیل دولابی ننشسته باشد، یقینا نمیتواند «بچههای آسمان» و «به رنگ خدا» را بسازد.
وی افزود: فیلمساز باید اهل ولایت باشد و اهل ولایت سخت معدود و انگشتشمارند و هنر مطلوب از نظر شهید آوینی نیز همین است، یعنی؛ کسی که علاوه بر شیدایی و شهود خودش، توان بیان آن را نیز دارد و آدمی است که تکنیک سینما را هم بلد است.
سینمای امروز ما، بهتر از سینمای پیش از انقلاب اما نامطلوب انقلاب است
این کارشناس مسایل فرهنگی در پاسخ به پرسشی مبنی بر ارزیابی خود از سینمای انقلاب و فاصله آن تا سینمای مطلوب گفت: بیانصافی است اگر بگوییم طی سه دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، سینمای مطلوب نداشتهایم و قطعاً گامهایی را به جلو برداشتهایم.
حسینی تصریح کرد: سینمای امروز ما با سینمای قبل از انقلاب قابل مقایسه نیست اما سینمای مطلوب انقلاب هم نیست یعنی آن چنان که گامهای بلندی در حوزههای نظامی، اقتصادی و سیاسی برداشتهایم، در حوزه فرهنگ ـ به ویژه سینما ـ به صورت قدرتمند جلو نیامدهایم، حتی شاید گاهی اوقات، سازِ مخالف هم زده و عقبگرد داشتهایم. به نظر میرسد میتوان گفت که دهه ۶۰، دهه طلایی سینمای ایران بود.
وی ابراز داشت: اگر همان مسیر دهه ۶۰ را جلو میرفتیم امروز به فیلمهایی رسیده بودیم که شعارزدگی دهه ۶۰ را نداشت و تصویرگری مطلوبی را هم به مخاطب ارائه میکرد. آدمهایی که در فضای دهه ۶۰ قرار داشتند تحت تأثیر فرهنگ دفاع مقدس به چنین فضای مطلوبی رسیده بودند.
معاون فرهنگی سازمان آموزش حوزه هنری گفت: با یک مقایسه خیلی ساده و تطبیقی میان سریالهای دهه ۶۰ با سریالهای سالهای اخیر نیز میتوان فهمید که مجموعههایی مانند «سربداران» و «ابوعلی سینا» و «عیاران» مطلوبتر از سریالهای حال حاضر هستند.
وی افزود: البته سریالهایی نظیر «یوسف پیامبر» و «مختارنامه» نشان میدهد که گامهای جدیتری برداشتهایم و استقبالی هم که در خارج از کشور از آنها شده، مؤید این موضوع است، اما این گامها آن چنان که شایسته و برازنده انقلاب اسلامی باشد، نیست.
معاون فرهنگی سازمان آموزش حوزه هنری گفت ضمن انتقاد از ساخت و ارائه آثار سخیف سینمایی در کشور گفت: متأسفانه گاهی آداب سینمای غرب را نعل به نعل کپی میکنیم و با نصب بنرهای بزرگ و تبلیغات فراوان، به شخصیتها اصالت میدهیم اما فیلمها به تدریج از محتوا عاری میشود و موضوع اصلی آنها در وجنات یک مرد یا زن خلاصه میشود و آرام آرام مخاطب را به این ساحت میکشاند که سوپراستارها برایش اصل باشند، نه چیز دیگر!
جریان چپ با ورود به عرصه هنر تبلور یافت
حسینی در بخش دیگری از این گفتوگو، ضمن انتقاد از جریانهای چپ حاکم بر هنر اظهار داشت: پُز روشنفکری که از ابتدا توسط جریانهای چپ در کشور به راه افتاد، اساساً ماهیتی سیاسی داشت، اما هنگامی تبلور بیشتری پیدا کرد که به ساحت هنر وارد شد.
وی در بخش دیگری از سخنان خود گفت: هر سال کاروان عریض و طویلی به جشنواره فیلم «کن» فرستاده میشود، جالب اینکه در حقیقت اصلا فیلم به آن تعداد نداریم، اما افراد بسیاری برای رفتن به این جشنواره سرودست میشکنند، چرا؟ چون «کن» بندری با ساحل بسیار زیباست!
این کارشناس سینما ادامه داد: اصولا در جشنوارههایی نظیر «کن» قرار نیست به فیلمهای ناسازگار با روح غربی جایزهای تعلق گیرد، به همین دلیل، آنها هیچگاه فیلم «سیب و سلما» ی ما را نگاه نمیکنند، یعنی مخاطب ممکن است نگاه کند و مردم ممکن است مکث کنند، اما هیئت ژوری آنها این فیلم را هیچگاه نگاه نمیکند.
حسینی افزود: اگر فیلمی مثل «بچههای آسمان» مستحق دریافت جایزه اسکار باشد، باید بیانصافی کرد و نگذاشت که جایزه بگیرد! چون اگر فیلمی مانند «بچههای آسمان» جایزه بگیرد، یعنی باید خط بطلانی روی بسیاری از مانیفستهای کنونی سینما کشید.
برای شناخت جوامع مختلف کافی است به آثار سینمایی آنها نگریست
حسینی در پاسخ به این پرسش خبرنگار فارس که آیا زمان آن فرا نرسیده است که ما نیز در فیلمهای خود مواجهه فکری با غرب داشته باشیم، ضمن اشاره به کتاب «توسعه و مبانی تمدن غربی» شهید آوینی گفت: برای تحقق این امر در گام نخست باید جوامع غربی را شناخت.
این کارشناس مسایل فرهنگی ادامه داد: برای شناخت جوامع مختلف کافی است که آثار سینمایی آن جوامع را نگاه کنیم و دیگر نیازی نیست برای شناخت غرب به دنبال پدیدارشناسی، هرموتونیک و مباحث بغرنج فلسفی باشیم. یعنی؛ وقتی سینمای غرب را بشناسیم به صورت تابعی میتوانیم پدیدههای فکری و اجتماعی غرب را ـ حتی در حوزههای نظامی، سیاسی و اقتصادی ـ تحلیل کنیم.
وی ابراز داشت: نتیجه جالبی که شهید آوینی از این مباحث میگیرد این است که میگوید: «پس منتظر بمانید تا خودآگاهی تاریخی این قوم (ایرانیان) در این آینه آنچنان که قابلیتش را دارد، ظاهر شود و باطن زیبای اسلامی را به جهانیان ارائه دهد»، اما ما در بیان باطن زیبایی انقلاب اسلامی خودمان با کوتاهی مواجهیم و از طرفی امروزه شاهد خیزشهای اسلامی در منطقه هستیم، بدون اینکه کاری کرده باشیم.
معاون فرهنگی سازمان آموزش حوزه هنری ضمن انتقاد از سریالهای ماه رمضانی رسانه ملی و خالیبودن آنتن تلویزیون در پرداختن مناسبت به «بیداری اسلامی» کشورهای منطقه گفت: تلویزیون را از جن و پری و شیطان پر کردهایم و روایتهای مجعول و کاتولیکی یهودزده را در تلویزیون نشان میدهیم در حالی که امسال ـ به دلیل بیداری کشورهای اسلامی ـ یکی از سالهای جدی بعد از انقلاب اسلامی بود.
«بیداری اسلامی» باید در آثار هنری ما متجلی شود
حسینی درباره گام دوم برای مواجهه با فرهنگ غرب گفت: باید پذیرفت که جهان امروز، دیگر یک جهان تکقطبی نیست، بلکه جهان دو قطب دارد؛ یک قطب، قطب هژمونی قدرت است که «آمریکا» سردمدار آن بوده و سینمایش نیز تبلور همین ماجراست؛ تا جایی که هالیوود به صورت مداوم سلاحهای متعدد آمریکا را به رخ دیگران میکشد و از سوی دیگر نیز منجی جهان همیشه آمریکا و آمریکاییها هستند.
معاون فرهنگی سازمان آموزش حوزه هنری ادامه داد: قطب دیگر، ایدئولوژی و نوع خاصی از اندیشه است که از جنس مارکسیسم و هیجانات عشقی نیست، بلکه از جنس تربیت انسان است و دلش برای آدمی و برای سعادت انسان میسوزد.
وی افزود: «انقلاب اسلامی» همان قطب دوم است که امروز صدایش در گوش مردم جهان پیچیده و اگر کسی تصور کند که امام خمینی (ره) مرده است بزرگترین اشتباه زندگیاش را مرتکب شده است و امروز، امام خمینی (ره) و اندیشههای انقلاب اسلامی، بزرگترین جبهه معارض غرب در خاورمیانه و کل جهان است. این یک واقعیت است و غرب نیز آن را میداند و این مسئله نوعی از اندیشه را به عالم ارائه میدهد.
حسینی، انقلابهای منطقه را گام نخست برپایی حکومت صالحان در جهان دانست و گفت: بیداری اسلامی یک آغاز است و هنر ما باید بیانگر این موضوع باشد. هنری دینی است که انسان مستأصل امروز را به سمت فلاح و رستگاری رهنمون باشد.
Sorry. No data so far.