چهارشنبه 12 اکتبر 11 | 13:27

«وضعیت سفید»؛ اتفاقی که شاید تکرار نشود

شاید مهم‌ترین نکته در مورد «وضعیت سفید» سیر روایت داستان باشد. به یاد بیاورید سریال‌هایی مثل «جراحت»، «درمسیر زاینده‌رود»، «زیرهشت»، «سقوط یک فرشته»، «سه دنگ، سه دنگ»، «زیرتیغ»، «آشپزباشی»، «فاصله‌ها» و… را. در آن سریال‌ها متاسفانه همواره شاهد سیر فروپاشی و اضمحلال خانواده (جامعه) و سقوط آدم‌ها بودیم، که نه‌تن‌ها بار روانی و اجتماعی مثبتی نداشت، بلکه موجب ایجاد حس سرخورده‌گی و یاس و ناامیدی در جامعه می‌شد.


بعد از مدت‌ها دیدن و نقد کردن سریال‌هایی مانند «ساختمان پزشکان»، «پنج کیلومتر تا بهشت»، «سه دنگ سه دنگ»، «سی‌امین روز»، «خنده بازار» و در این روز‌ها «سایه روشن» و «سقوط آزاد»، حالا خوشبختانه شاهد پخش سریالی هستیم که می‌توان آن را با لذت دید و تعریف کرد و به دیگران پیشنهاد دیدنش را داد.

در چند ماه اخیر، به‌ویژه در روزهای ماه رمضان، حتی خوش‌بین‌ترین افراد هم در باورشان نبود که در سیمای ضرغامی، شاهد پخش سریالی با این کیفیت باشند. اما تجربه ثابت کرده هرگاه مدیران سازمان صدا و سیما به افراد امتحان پس داده و کاربلد روی آورده‌اند، نتیجه‌ای درخور دریافت کرده‌اند.

«وضعیت سفید» اولین سریال حمید نعمت‌الله در عرصهٔ سریال‌سازی‌ست، اما این به معنای آن نیست که وی تا قبل از این فردی کم‌تجربه و ناشناخته بوده‌است. نعمت‌الله را پیگیران جریان سینمای ایران به خوبی می‌شناسند. وی کارگردان فیلم تحسین‌شدهٔ «بوتیک» است، که اکثر سینمادوستان و صاحب‌نظران آن را جزو بهترین آثار سینمای بعد از انقلاب می‌دانند و همچنین سازندهٔ کمدی شریف و قابل ستایش «بی‌پولی» است که باید آن را جزو بهترین کمدی‌های دههٔ اخیر سینمای ایران دانست.

نعمت‌الله همچنین ساخت سه فیلم تلویزیونی را در کارنامه دارد که هرسه اثر را باید جزو بهترین و موفق‌ترین تجربه‌های صدا و سیما در عرصهٔ ساخت فیلم‌های تلویزیونی به حساب آورد.

حالا اما با سریالی از نعمت‌الله مواجهیم که با اطمینان می‌توانیم عنوان «نمونه‌ای از سینمای مطلوب» را به آن اطلاق کنیم. «وضعیت سفید» تصویری‌ست واقعی از تهران دهه ۶۰، تهران موشک‌باران. تصویری واقعی و باورپذیر برای کسانی که آن روز‌ها را تجربه نکرده‌اند و حسی نوستالژیک برای کسانی که آن شرایط را از نزدیک لمس کرده‌اند.

این «واقعی بودن تصویر» خودش گوهری‌ست که در این روز‌ها و در این دوره و زمانه باید قدرش را دانست. در روزگاری که در فیلم‌های دفاع مقدسمان فقط لات‌و‌لوت‌های جبهه را تصویر می‌کنیم و در فیلم‌های شهری دههٔ هشتادیمان همه را درغگو و خائن می‌پنداریم، اینکه در سریالی هم شاهد عاشقی‌های دههٔ ۶۰ باشیم و هم جنگ رفتن‌هایش و هم از سربازی و جنگ دررفتن‌هایش و هم اعتیادش و هم جنگ‌وجدل‌های خانوادگی‌اش و هم وحدت بین مردمش، باید قدرش را بدانیم.

«وضعیت سفید» تصویری‌ست واقعی از یکی از مهم‌ترین برهه‌های بعد از انقلاب، به علاوهٔ داستان و شخصیت‌ها و کارگردانی که می‌توان از آن‌ لذت برد. این یکی از بهترین کارگردانی‌های عرصهٔ سریال‌سازی سیماست. به میزان باورپذیری بازی‌ها دقت کنید، به جزئیات صحنه‌ها، به طبیعی بودن دیالوگ‌ها، به شخصیت‌های باورپذیر، به اینکه هرکدام از شخصیت‌ها لحن صحبت کردن و رفتار و سکنات خاص خود را دارند و به معنای واقعی کلمه یک شخصیت کاملند، نه تیپ‌های مصنوعی گل‌درشت سریال‌های دیگر سیما. برای بهتر به‌دست آمدن تفاوت شخصیت‌پردازی‌های این سریال با دیگر آثار سیما کافی‌ست دقت کنید به شخصیت‌های سریال‌های «سقوط آزاد» و «سایه روشن» که هم‌زمان با این سریال در حال پخش هستند و با کلی هزینهٔ ساخت و تبلیغات فراوان به روی آنتن رفته‌اند.

اما یکی از مهم‌ترین نکاتی که باید در مورد «وضعیت سفید» گفت، این است که خوشبختانه سازندگان این سریال قصد سخنرانی و موعظه کردن مخاطبان خود را ندارند، مسئله‌ای که پاشنه آشیل اکثر قریب به اتفاق آثار سینمایی و تلویزیونی بعد از انقلاب است. «وضعیت سفید» داستانش را تعریف می‌کند و خود این داستان حرف‌ها دارد برای گفتن. این ذات اصلی سینماست. سینما محلی‌ست برای داستان گفتن و قصه تعریف کردن، نه سخنرانی و موعظه و پند و اندرز دادن به بیننده، اگر پند و اندرزی هم هست، باید از دل داستان در بیاید نه به زور در دهان شخصیت‌ها گذاشته شود. همین شعاری بودن فیلم‌ها و سریال‌ها و بحران قصه‌گویی در سینماست که موجب می‌شود تا فیلمی مانند «جدایی نادر از سیمین» کمی به مرزهای آن نوع از سینما نزدیک می‌شود با استقبال مواجه شود و موجی در سینما پدید آورد. داستان گفتن و سینمای قصه‌گوی کلاسیک عنصر گمشدهٔ هنرهای نمایشی امروز ماست و «وضعیت سفید» الگوی خوبی برای معرفی به برنامه‌سازان برای دیدن و الگو گرفتن.

اما شاید مهم‌ترین نکته در مورد «وضعیت سفید» سیر روایت داستان باشد. به یاد بیاورید سریال‌هایی مثل «جراحت»، «درمسیر زاینده‌رود»، «زیرهشت»، «سقوط یک فرشته»، «سه دنگ، سه دنگ»، «زیرتیغ»، «آشپزباشی»، «فاصله‌ها» و… را. در آن سریال‌ها متاسفانه همواره شاهد سیر فروپاشی و اضمحلال خانواده (جامعه) و سقوط آدم‌ها بودیم، که نه‌تن‌ها بار روانی و اجتماعی مثبتی نداشت، بلکه موجب ایجاد حس سرخورده‌گی و یاس و ناامیدی در جامعه می‌شد، درست عکس آن چیزی که جامعه‌ای مثل جامعهٔ ما نیاز دارد و درست عکس آن چیزی که وظیفهٔ سازمانی مثل صدا و سیماست.

اما سیری که در «وضعیت سفید» شاهدیم، درست عکس تمام سریال‌های بالاست. در اینجا شاهد روایت داستان فرزندان خانوادهٔ پرجمعیتی‌ هستیم که با آغاز موشک‌باران، تهران را ترک می‌کنند و همراه خانوادهٔ خود راهی باغ مادرشان در اطراف شهر می‌شوند. این همنشینی و معاشرت اجباری در حالی اتفاق می‌افتد که این چند خواهر و برادر دارای اختلاف‌ها و کدورت‌های بسیاری از گذشته هستند و هیچ تمایلی به رفت‌وآمد با هم ندارند. اما به مرور، تحولی در روابط آنان با یکدیگر رخ می‌دهد و شاهد ایجاد وحدت در بین آن‌ها هستیم.

این درست سیری‌ست که باید همهٔ سریال‌های تلویزیون داشته باشند. حرکت از یک موقعیت بحرانی و منفی به سمت یک وضعیت ایده‌آل و مثبت. به یاد بیاورید روند ثابت تمام سریال‌های کره‌ای را و روند پیشرفت عجیب و غریب شخصیت اصلی داستان‌هایشان را و همچنین دقت کنید به استقبال فوق‌العادهٔ تماشاگر ایرانی از سریال‌هایی مثل «جومونگ» و «یانگوم». این استقبال برای چیست؟ قسمت عمده‌اش نمی‌تواند مربوط به روند مثبت داستان و امیدی باشد که به بیننده القا می‌کند؟

در «وضعیت سفید» حتی اتفاق تلخی مثل جنگ موجب به‌وجود آمدن محبت و نزدیکی بیشتر بین افراد است و این یعنی امید دادن به جامعه، نه تلخ کردن کام مخاطبان به هر بهانه‌ای، نه دادن تنش و استرس بیشتر به جامعه‌ای که خودش به اندازهٔ کافی دشمن دارد که هر روز بحرانی تازه ایجاد کنند. وظیفهٔ صدا و سیما دادن نشاط و امید به مردم است.

با این همه با تمام نکات مثبتی که برای «وضعیت سفید» گفتیم اما نکته‌ای در این سریال هست که شاید به نظر عده‌ای جزو ضعف‌های آن باشد، و آن سیر کند اتفاقات داستان و یا کمی کش‎دار بودن روند قصه است. در این مورد باید گفت که سازندگان «وضعیت سفید» به عمد و آگاهانه از بار درام سریال کم کرده‌اند تا روند سریال درست شبیه زندگی واقعی باشد نه بیشتر و نه کمتر. در زندگی واقعی افراد مگر هر روز اتفاق ویژه‌ای می‌افتد؟ این سیر واقعی اکثر قریب به اتفاق مردم است و این سریال داستان زندگی واقعی آدم‌های دهه ۶۰.

«وضعیت سفید» بعد از «مختارنامه» (البته با فاصله قابل توجه) دومین اتفاق خوشایند صدا و سیمای ضرغامی‌ست که احتمال تکرار شدن اتفاق دیگری شبیه آن در دو سال باقی‌مانده از دورهٔ مدیریت وی کمی بعید است. این سریال شاید بتواند کمی از فشار سنگین رسانه‌ها و مردم را بر روی مدیران سازمان کم کند، ولی از سریال‌های دیگری که در همین روز‌ها در حال پخش است این نکته کاملا معلوم است که تولید «وضعیت سفید» بیشتر یک اتفاق بوده نه از روی برنامه و هدف و راهبرد.

همچنین این نکته هم قابل بیان است که حتی پخش این سریال هم چیزی به کارنامهٔ ضعیف مدیریت جناب دارابی اضافه نمی‌کند، چون تولید این سریال به سه سال قبل باز می‌گردد و دورهٔ معاونت قبلی. تولیدات زمان مدیریت جناب دارابی «سقوط آزاد» و «سایه روشن» هستند که هم‌اکنون در حال پخش و خود نمونه‌های ضعیف دیگری هستند در کارنامه معاونت سیما بعد از «ساختمان پزشکان» و سریال‌های ماه رمضان.

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.