محمدباقرقاليباف – خبر بهتآور بود. شهادت حق حسن مقدم بود اما خبر شهادتش شوكه كننده، به يكباره تمام خاطراتش در ذهنم زنده شد. واقعاً مصداق «اشداء علي الكفار و رحماء بينهم» بود. امكان نداشت كسي را ببيند و در آغوشش نكشد.
از طرفي با همه اطرافيان اهل مدارا، محبت و گذشت بود و از طرف ديگر زحمات و تلاشهايش ترسي در دل دشمن انداخت كه تا به امروز جرات تعرض به اين كشور را نكردهاند.
از سال ۶۰ كه حسن در توپخانه بود تا امروز كه دستاوردهاي بزرگي در عرصه موشكي داريم همه را مديون صبر، تلاش و گذشت شهيد مقدم و همراهانش هستيم. تلاش خستگيناپذير او باعث شد تا امروز افتخار پرتاب ماهواره به فضا نصيب ما شود.
يك روز جمعي ۵-۶ نفره گزارشي را خدمت حضرت آقا برديم، وقتي آقا آن گزارشها را ديدند رو به ما كردند و گفتند؛ هيچ وقت نشد آقاي مقدم قولي به من بدهد و عمل نكند. هرچه قول داد به بهترين شكل ممكن انجامش داد. شهيد مقدم كسي بود كه خنده بر لبها و اشك شوق بر گونههاي مولايش جاري كرد.
شهيد مقدم در سپاه هم گمنام بود. دشمنان ما بهتر از دوستان حسن را ميشناختند. اين بچهها قابل جايگزين نيستند و ما هم تسليم تقدير الهي هستيم. در اين چند سال كه دوستان قديميمان به شهادت و كاروان ياران شهيدمان ميرسند، بيش از پيش از خداوند متعال ميخواهم ما را مديون آنها نكند و سرانجام ما را شهادت قرار دهد.
Sorry. No data so far.