جمعه 25 نوامبر 11 | 06:30

ایندیپندنت: در قیاس با سوریه سرنگونی قذافی تنها یک حاشیه بود

پتریک کوبرن

با نگاهی به ترکیب مخالفان دولت سوریه هرکسی می تواند بفهمد اینجا پای موضوعی فراتر از نگرانی اعراب و جامعه بین الملل برای حقوق بشر در میان است. جلودار این حرکت عربستان سعودی است که حکومت سرکوبگرش یکی از معدود سلطنت های مطلقه باقی مانده روی کره زمین است


تریبون مستضعفین – پتریک کوبرن، روزنامه ایندیپندنت (یکشنبه 20 نوامبر)

مترجم: فرشته صادقی

سقوط قذافی فقط یک کشور را تحت تاثیر قرار داد اما اگر قرار به سقوط حکومت اسد باشد، در آن صورت پس‌لرزه‌هایش برای چندین دهه در سراسر خاورمیانه احساس خواهد شد.

دشمنان رییس جمهور بشار اسد به لحظه‌ی نهایی کشتن نزدیک و نزدیک‌تر می‌شوند. اتحادیه عرب عضویت سوریه را به تعلیق درآورده و ترکیه که زمانی متحد نزدیکی محسوب می‌شد سرکردگی گروهی را برعهده دارد که هدفش جایگزین کردن حکومت 40 ساله سوریه است. دولت‌های عربی از کشورهای اروپای غربی می‌خواهند که همان نسخه تحریم اقتصادی، نظامی و سیاسی را که برای لیبی تجویز کردند علیه سوریه به کار ببندند.

تصمیم نهایی (برای ساقط کردن حکومت سوریه) از همین حالا باعث بروز تشنجات در سراسر خارومیانه و ماورای آن شده است‌، چون نتیجه‌ی این زورآزمایی اثر مخربی بر تمام منطقه خواهد داشت‌، به طوری که در مقایسه با آن سرنگونی سرهنگ معمر قذافی یک رویداد حاشیه‌ای محسوب می‌شود. موضوع دیگری که تمام این وقایع را پیچیده‌تر می‌کند پوشش خبری کاملا یک طرفه و ساده‌انگارانه رسانه‌هاست‌، تا حدی که بیننده‌ها فکر می‌کنند آن‌چه شاهدش هستند قیام قهرمانانه مردم سوریه علیه حکومت پلیسی و دژخیم بعثی‌هاست.

البته این فقط بخشی از ماجرا هست چون سرکوب شدید همچنان ادامه دارد، جوخه‌های مرگ در خیابان‌ها هستند و خبرنگاران خارجی که از ورود به سوریه منع شده‌اند برای دسترسی به اخبار به ادعاها و اطلاعات مخالفان بسنده می‌کنند. اما گول زدن رسانه‌ها توسط مخالفان نیز درست به دلیل عدم وجود اطلاعات از درون سوریه روی می‌دهد، مثلا ادعاهای هفته پیش مخالفان مبنی بر حمله و در اختیار گرفتن مرکز اطلاعات نیروی هوایی در نزدیکی دمشق، از سوی رسانه‌ها قبول و منتشر شد با این حال منابع دیگر می‌گویند آن‌چه واقعا روی داد اصابت یک خمپاره به آن ساختمان بود که فقط رنگ دیوارهای آن‌را سوزاند.

با نگاهی به ترکیب مخالفان دولت سوریه هر کسی می‌تواند بفهمد این‌جا پای موضوعی فراتر از نگرانی اعراب و جامعه بین‌الملل برای حقوق بشر در میان است. جلودار این حرکت عربستان سعودی است که حکومت سرکوبگرش یکی از معدود سلطنت‌های مطلقه باقی مانده روی کره زمین است و خود آن کشور در ماه مارس 1500 نیروی نظامی را به بحرین فرستاد تا معترضان آن کشور را که در موقعیتی شبیه معترضان سوری بودند سرکوب کند. حمایت بی قید و شرط عربستان از مقامات بحرینی به آن‌ها اجازه داد دست به شکنجه کادر بیمارستانی و پزشکان مشهوری بزنند که تنها گناهاشان درمان معترضان زخمی بود. با این اوصاف آیا واقعا می‌توان قانع شد که انگیزه‌ی اصلی عربستان سعودی برای برداشتن علم مخالفت با سوریه نگرانی بابت حقوق بشر است‌؟

دلیل قانع کننده دیگری که می‌توان برای دخالت جامعه بین‌المللی در نظر گرفت چند دهه زورآزمایی همچنان رو به افزایش ایران با امریکا و متحدان ناتوی آن، اسراییل و همچنین حکومت‌های سنی خاورمیانه است. این درحالی است که اتفاقات چند سال اخیر، محدودیت هرگونه اقدامی علیه ایران -به جز جنگ را- ثابت کرده و نشان داده واشنگتن و تل‌آویو با وجود ادعاها و لاف‌زنی‌ها‌، هر دو از جنگ می‌ترسند. «اما سوریه فرق می‌کند» این حرف غسان عطیه سیاستمدار عراقی است. «اگر نمی‌توانید ایران را بزنید آن موقع دومین گزینه ممکن در هم شکستن سوریه است». او همچنین به بیهوده بودن ادعای عربستان مبنی بر حمایت از حقوق بشر و دموکراسی در خاورمیانه اشاره می‌کند.

در میانه‌ی این وقایع‌، امریکا محتاطانه پشت دیگران خودش را پنهان کرده است، یک دیپلمات عرب می‌گوید‌: «سوریه هیاتی را به واشنگتن فرستاد و از آن خواست دست از فشار بر این کشور بردارد و قیمتی که امریکا برای این کار ارائه کرد قطع شدن روابط سوریه با ایران بود. اما سوری‌ها در مورد این‌که با از دست دادن تنها متحد واقعی خود چه چیزی عایدشان می‌شود مردد بودند» و جواب‌شان به خواسته‌ی امریکا این بود که «انگار بخواهیم در استخری شیرجه بزنیم که تویش آبی نیست.»

از طرف دیگر، درگیری بر سر سوریه یکی دیگر از آخرین فصل‌های اختلاف مذهبی بین شیعه و سنی در منطقه است. نمونه‌ی مدرن این اختلافات از انقلاب 1979 ایران سرچشمه می‌گیرد که در جریان هشت سال جنگ ایران-عراق عمیق‌تر شد و در طی جنگ مذهبی سال‌های 2007-2005 در عراق به بالاترین حد نفرت مذهبی رسید. در سال 2005 عراق اولین حکومت عربی در خاورمیانه بعد از سلسله فاطمیان مصر در قرن دوازدهم میلادی، شد که دارای یک حکومت عمدتا مشتکل از شیعیان بود. در لبنان جنبش سیاسی-نظامی و شیعه حزب‌الله به مهم‌ترین بازیگر سیاسی در دولت این کشور مبدل شده و از جنگ 2006 درمقابل اسراییل موفق بیرون آمد. در افغانستان بعد از طالبان نیز، هزاره‌های شیعه که همیشه سرکوب شده بودند توانستند به بازسازی قوای سیاسی و اقتصادی خودشان بپردازند.

وقایع انقلاب‌های (بهار) عربی ابتدا به سود ایران و شیعیان بود، چون رقیب دیرینه‌ای چون حسنی مبارک را از صحنه بیرون کرد. جمعیت هفتاد درصدی شیعه بحرین هم که در ماه‌های فوریه و مارس برای کسب حقوق سیاسی دست به اعتراض زده بودند شدیدا سرکوب شدند. آن‌هایی که تحت شکنجه قرار گرفتند می‌گویند شکنجه‌گران دائما از آن‌ها می‌خواستند اعتراف کنند که با ایران ارتباط دارند. مقامات بحرین با در نظر گرفتن ابعاد مذهبی این سرکوب، به خراب کردن مساجد شیعیان و بی‌احترامی به قبور بزرگان آن‌ها دست زدند.

بنابراین طبیعی است که ائتلاف علیه اسد را دارای ماهیتی ضد ایرانی و ضد شیعی بدانیم چون این ائتلاف بر این نظریه کاملا درست شکل گرفته است که سقوط سوریه به هردوی ایران و شیعیان ضربه خواهد زد. علوی‌ها، که یک فرقه نه چندان مورد قبول شیعیان هستند، 12% جمعیت سوریه و نخبگان حاکم براین کشور را تشکیل می‌دهند. یک دیپلمات ارشد خاورمیانه می گوید‌: «علوی‌ها به این نتیجه رسیده‌اند که یا با اسد می‌مانند یا با او می‌میرند. مسیحیان و دروزها هم مثل علویان چندان امیدی به رحم و شفقت از رژیمی سنی که احتمالا بر سر کار بیاید ندارند. در صورت وقوع چنین اتفاقی حزب‌الله لبنان هم ضعیف خواهد شد و اتحاد 30 ساله ایران و سوریه به انتهای خود خواهد رسید.»

پس چندان تعجب برانگیز نیست که ایرانی‌ها هم حملات علیه اسد را حرکت ضد‌انقلاب ضد شیعه و ضد ایرانی بدانند که پشت نقاب حقوق بشر خودش را مخفی کرده است.

سوال این‌جاست که واکنش احتمالی ایران و عراق دو کشور مهم شیعه در قبال سقوط احتمالی دولت دمشق چه خواهد بود؟ ایرانی ها هرکاری از دست‌شان بربیاید برای حفظ دولت اسد می‌کنند هرچند ممکن است همین حالا هم به این صرافت افتاده باشند که این کار به تنهایی کافی نیست. دکتر عطیه می‌گوید: «واکنش احتمالی ایران به سقوط دولت اسد بسط هر چه بیشتر نفوذش در عراق خواهد بود، آنها هرکاری بتوانند انجام می‌دهند تا عراق را به عنوان آخرین خط دفاعی حفظ کنند. فقط مشکل این‌جاست که عراق به میدان رودررویی جدید تبدیل خواهد شد.»

از سوی دیگر عراق نیز دلایل نگرانی خودش از سقوط اسد را دارد چون اقلیت سنی عراق که بخاطر همکاری کردها و شیعیان در دولت به حاشیه رانده شده‌اند با به قدرت رسیدن یک حکومت سنی مذهب جدید در همسایگی تقویت خواهند شد. خروج نیروهای امریکایی از عراق تا پایان سال به این معناست که واشنگتن دیگر دلیلی برای ادامه حمایت‌هایش از نخست وزیر نوری المالکی نخواهد داشت و مالکی در مورد دشمنی‌های همسایگان سنی مذهب کشورش هیچ تردیدی به خود راه نمی‌دهد.

سقوط حکومت سوریه بر خلاف لیبی، به مرزهای تنها یک کشور محدود نخواهد شد و باعث می‌شود تمام خاورمیانه به ورطه درگیری بیفتد. مقامات ترکیه به طور خصوصی می‌گویند امریکا و بریتانیا به آن‌ها چراغ سبز داده‌اند تا آزاد باشند هرکار مایلند انجام بدهند، اما سعودی‌‌ها چندان مایل نیستند ترکیه را در کسوت قهرمان جدید دنیای اسلام ببینند.

جنگ بر سر سوریه از همین حالا باعث ایجاد رقابت‌های جدید در منطقه شده و بذر درگیری‌های آینده را پاشیده است.

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.