یکی از کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری، در روز ثبت نام، پای معاهداتی را امضا کرد تا به آن پایبند باشد. عهدی با قانون جمهوری اسلامی و عهد دیگری با مقام حی و حاضر ولایت فقیه که ولایت وی را بر دوش داشته باشد، هنوز چند هفته نگذشته بود و جوهر این امضا خیلی هم خشک نشده بود، که کاندیدای مشار الیه، هر چه در بنیه داشت خرج کرد تا ثابت کند امضایش ارزش انسانی ندارد و خیلی راحت در حق ارزش امضای خود خیانت میکند. سالهائی از این ماجرا میگذرد، و هیچکس رگ غیرتش نسبت به اسلام متورم نشد و اشاره نکرد به آن آیه که ( یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَوْفُواْ بِالْعُقُودِ … ) ، ای کسانی که ایمان آوردهاید، به قراردادها و پیمانها پایبند باشید.
اسلام و ایمان فراموش شده بود، و تذکر و امر به معروف و نهی از منکر، از شریعت اسلامی خارج، و اینگونه ادعا میشد که همه چیز کامل است، انگار نه انگار که خیانتی در عهد و پیمان با جمهوری اسلامی مسلمان شهادتین گو، شکسته شده است، همۀ آنها خوشحال و خندان، ادعای فعالیت سیاسی میکردند، حتی از در و دیوار بسیج بالا رفته و آن را آتش زدند و با کوکتل مولوتف به مسجد و بانک و تجهیزات شهری حمله کردند، و خیلی خوشحال بودند که مشغول مبارزۀ سکوت! هستند. اگر دیدی کسی از آنها، فریاد ( مؤمنین ، أوفوا بالعقود ) سر دهد! نه … جمهوری اسلامی که مجال مشارکت سیاسی آنان را فراهم کرده بود و تریبونهای آزاد صحبت در اختیارشان قرار داده بود، مستحق خیانت در عهد بود … چرا؟ … بعد از چهار سال که نفس نفس میزدند از تمسخر و توهین بدون فاصلۀ رئیس جمهور هیفده میلیون تن از هموطنان، ( که خودشان انتخاباتش را برگزار کرده بودند)؛ بیابند و بگویند چند مرده برای ادارۀ این کشور و احیای امنیت و آسایش آن حلاجند! آنان به جمهوری اسلامی حمله کردند، تا “امنیت ملی” ایران را تامین کنند، و به همین دلیل بود که دشمن به خیالش در ما ضعف دید و بنا به تحریمهای بیشتر گذاشت، چون یک نیروی قابل توجه مخالف خود در ایران یافت که میتوانست روی آن حساب کند. این همان “امنیت ملی” ماست که توسط اینان دنبال میشد!
فقط چند صباح از این مانور انسانیت و وفا در عهد، از سوی اینان نگذشته بود، که چندصد جوانی که در طول همۀ این سالها اصرار داشتند سفارت انگلیس را بفرستند همان جا که پدرانشان سفارت آمریکا را فرستادند، به هدف خود رسیدند. بعد از بارها زخم و زیلی شدن و باتوم خوردن و دست و پا و سر شکسته شدن و گاز اشک آور نوش جان کردن، گروههای دانشجو و خودجوش که حتی در بسیج هم شاید عضو باشند، بهرحال با غمض عین نیروی انتظامی (تشکر تشکر) یا شاید هم با “و جعلنا من بین أیدیهم سدا” ، آرزوی بیست سالۀ خود را جامۀ عمل پوشاندند و آن چه که دوست داشتند صورت دادند.
تو گوئی که به عین قرآن حمله شده، صداهای شرع و ایمان و دین ، عموما از همان سوی حملۀ بدون مرز به جمهوری اسلامی، در آمد که ( یا أیها الذین آمنوا ، اوفو بالعقود ) ، چرا با انگلیس، قاتل دانشمندان تان، تحریمچی و غاصب سرزمینهای اسلامیتان، عهد شکستهاید، انگار که اصلا با این توحش انگلیس بین ما و انگلیس ، عهدی مانده است. حالا این که چه تشریعی، به آنان اجازه داده در آن ساختمانهای نزدیک میدان فردوسی بنشینند و عینا علیه ما خیانت ورزند، بماند! اما آن تشریع قطعا اسلام نیست.
وسط دعوا، پایبندی آنان به عهد انسانی و شرع و شریعت و آیات قرآن خیلی جالب است که درست سر انگلیس، عود میکند! حرمت جمهوری اسلامی مسلمان، و عهد شکستن با آن و ولایت فقیه، خیلی کمتر است از حرمت عهد سیاسی با یک روباه مهاجم به منافع مسلمین. این است مسلمان پاره وقت، که در قبال حمله به مسلمان ساکت است، اما حاضر نیست در مقابل حمله به موجودیتی ملحد و شیطانی که برادر و خواهرش را در طول صد سال به خاک و خون و تحریم و قحطی و استبداد و استعمار کشانده بود ساکت باشد. و این موجودیت ادعای “امنیت ملی” نیز میکند. معلوم نیست این توهم، که ما از منظر شرع، با انگلیس در معاهده هستیم، از کجا آمده که مقابلش آیۀ قرآن میآورند! قرآن اصلا کی اجازه داده با چنین منظومۀ بدخواه متوحشی که روزی نیست که بر اثر جنایاتش مسلمان کشته نشود، عهدی امضا شود که حالا به خیالتان متشرع و متعهد و مؤمن شدهاید؟ آیا قرآن و سیرت، به شما اجازه داده، با قاتل اتباعتان در پیمان باشید؟
تحمل انگلیس تا کنون سیاسی بوده، تا امروز امروز هم صد بار دانشجویان رفتهاند و خواستهاند وارد شوند، نتوانستهاند و الا همان بیست سال پیش کارش را ساخته بودند. اینکه سیاسیون متوهم چقدر سیاستشان را بر اساس شرع تنظیم میکنند، به دانشجویان مرتبط نیست، اما دیگر این وسط شرع را وسط نکشید که خیلی مضحک است. که شرع چنین مجوزی به ما نداده که با قاتل مسلمین و اشغالگر سرزمین آنان صلح و پیمانی داشته باشیم … دینی که برای انگلیس میجوشد، سر سگ درش بجوشد. این نشد که شما خیلی ساده عهد و پیمان با مسلمان بشکنید و دین را در جهت امنیت انگلیس خرج کنید و این رفتار جز لعن الهی برای شما در پی نخواهد داشت. حتی اگر خود یک قوم باشید. انگلیس هرگز برای کشور ما (وفادار) نبوده است و یک کشور متخاصم است و هر گونه عهدی با این کشور خلاف عقل و شریعت است.
چگونه براى مشرکان پیمانى نزد خدا و رسول او خواهد بود [در حالى که آنها همواره آماده شکستن پیمانشان هستند]؟! مگر کسانى که نزد مسجد الحرام با آنان پیمان بستید؛ [و پیمان خود را محترم شمردند؛] تا زمانى که در برابر شما وفادار باشند، شما نیز وفادارى کنید، که خداوند پرهیزگاران را دوست دارد! (جزء ۱۰ سوره التوبه آیه)
Sorry. No data so far.