تریبون مستضعفین – رضا پیامی گلهین
فردای دیگر۱: اصالت انسانی که دیگر انسان نیست
فردای دیگر۲: لختگی پول در رگهای سرمایهداری
فردای دیگر۳: امپراطوری سرمایهداری و دولتهای فرومانده
اجتماع امروز غربی با مشكلات عدیدهای مواجه است كه جملگی دلالت بر افتراقی عظیم در آیندهای نه چندان دور میكنند.
نسبت بحرانهای اجتماعی با فلسفه
امروزه نرخ بالای خودكشی در جوامع مدرن، نگرانی مصلحان اجتماعی را برانگیخته است.[۱] پوچگرایی، مصرف موادمخدر و… سایر بیماریهای نو ظهور غرب است كه ریشههای آنها را باید در بنیانهای فلسفی كژدار غرب جستجو كرد. اگر آزادی را تنها آزادی دیگران تحدید كند، پس هیچ منعی ندارد كه فردی در آلمان برای قیمه قیمه و خورده شدن بدنش به نشریات آگهی بدهد و دیگری در ازای مبلغی این كار را بكند! همانطور كه در فردای دیگر۱ اشاره رفت، انسانشناسی نادرست فرد را به سمت تلذذ هرچه بیشتر میكشاند فلذا مواد مخدر به عنوان راهی مناسب برای كامجویی مطرح میشود. در این حال اگر فرد در كشاكش زندگی به مشكلاتی برخورَد، برای خلاصی خود میتواند به خودكشی دست بزند! قریب به یقین، دانشمندانی كه در قرنهای ۱۷ تا ۱۹ به ساخت فلسفی تمدن امروز غرب دست زدند، هرگز گمان نمیبردند كه از دل نظریات آنها چنین فرزندان خبیثی متولد شود.
سرمایهداری و شكاف اجتماعی
در «لختگی پول در رگهای سرمایهداری» به طور مبسوط به نقد كاپیتالیزم پرداختیم و گفتیم كه آزادی بیقید باعث ثروتمندتر شدن اغنیاء و فشار بیشتر به طبقه متوسط و دهكهای پایین درآمدی میشود، مردم طعمه سرمایهداران شده و تنها یك درصد از آزادی حظ میبرند. چندان عجیب نیست كه از جمعیت ۳۰۸ میلیون نفری آمریكا ۵۰ میلیون نفر زیر خط فقر باشند.(البته آخرین آمار از اضافه شدن ۹۷ میلیون نفر دیگر به این جماعت حكایت میكند! و این یعنی حدود نیمی از جمعیت آمریكا زیر خط فقر هستند.) گرسنه سر به سنگ نهادن فقرا در نیویورك مطلبی نیست كه گمان كنیم تنها به تشكیل گروههایی در هارلم منتج میشود.[۲] فقر میتواند مسلم را به كفر بكشاند[۳] چه رسد به كسانی كه در ازای چند دلار سر بریده تحویل میدهند. این بیماری بعد از حوادثی مثل طوفان كاترینا سر باز میكند. در این شرایط است كه غارتگری امنیت را برده و جامعه را كنترل خارج میكند. بماند كه فقر بهماهو فقر میتواند در مقام محرك اجتماعی (علاوه بر داشتن نقش كاتالیزوری در جنبشهای اجتماعی) ظاهر شود.
حضور اجتماعی در عرصههای سیاسی
علاوه بر بحرانهایی كه در «امپراطوری سرمایه داری و دولتهای فرومانده» برای عرصه سیاست كشورهای غربی تفصیل شد، نباید از مشاركت پایین مردمی در انتخاباتهای كشورهای لیبرال، گذشت. دموكراسی پیراهن عثمانی برای كنار زدن قیصر و پاپ بود ولی امروز میبینیم كه در اروپای صاحب جامعه مدنی انتخابات (پارلمان اروپا) با مشاركت ۴۳ردرصدی برگزار میشود. سؤال اساسی این است كه چرا در كشورهایی كه خواست مردم بالاتر از خواست خداست مشاركت سیاسی كمرنگ است؟ هر چند پاسخ مكفی به این سؤال چندین مجلد میطلبد لكن در حد نیاز به ذكری جزئی در دو سطح اكتفا میكنیم.
در سطح مبنایی، شهروندان غربی جامعه میسازند و نه امّت. امّت، اجتماعی است نه برای بودن كه برای شدن.[۴] فلذا در جامعه غربی انگیزهی لازم برای اصلاح جامعه وجود ندارد. صرف محیا بودن خوراك، پوشاك و مسكن كافیست برای سكوت و سر به زیری مردم. لكن امّت در تعابیر اسلامی هرگز آرام نمیگیرد. بعلاوه در امّت شیعی تصویر جامعه آرمانی پس از ظهور، به حركت امّت دامن میزند لذاست كه امّت ما با حضور در صحنه و انتقاد به حفظ و اصلاح هر چه بیشتر نظام اسلامی دست میزند.
در سطح بنایی، علیرغم تصورات معمول٬ جامعه مدنی نه تنها نمیتواند مشاركت سیاسی بیافریند، بلكه باعث تقلیل آن هم میشود! تحزّب به شكل رایج در جوامع غربی كه عبارت باشد از شكلگیری باندهای قدرت و ثروت، باعث فاصله گرفتن تودهها میشود. چرا كه نگاه توده به احزاب نه به مثابه كانالهایی برای طرح مطالبات و یا دریافت اندیشه و نگاه اجتماعی، بل به عنوان مراكز فساد است. مراكزی كه از ائتلاف صاحبان سرمایه و سیاسیون مزوّر برای كسب قدرت شكل میگیرد. در این بازی كثیف افراد باید به دنبال شریك باشند تا با همكاری او احزاب صاحب قدرت و مصادر دولتی را به زیر بكشند و خود جای آنها را بگیرند؛ از آنجا كه سرمایههای مادی و سیاسیای كه بر اثر این شراكت شكل میگیرند اندك است، لذا چنین احزابی زیر پای بزرگتران له میشوند. این دقیقاً همان نتیجهایست كه از آزادی بیقید اقتصادی نتیجه شد. سالهاست كه در آمریكا تنها دو حزب قدرت را دست به دست میكنند. تا اینجا به بررسی نسبت بحرانهای اجتماعی غرب با فلسفه، اقتصاد و سیاست آن پرداختیم و در ادامه به معضلات اساسی اجتماعی غرب میپردازیم.
خانواده در تمدّن غرب
با محور قرارگرفتن پول، دیگر خانواده نه مكانی برای آرامش كه بنگاهی برای شراكت افراد است. افراد با هم زندگی میكنند تا هزینههای مشترك معیشت بین آنها سرشكن شود! به جای خرید خرد برای تأمین مایحتاج زندگی یك نفر، لوازم زندگی دو نفر با تخفیف عمده فروشی خریده شوند.[۵] براستی با چنین نگاهی چرا نباید دو همجنس خانواده تشكیل بدهند؟
اگر سنجهی ارزش افراد تنها پول باشد آنگاه تربیت فرزند و همسرداری دیگر برای زن كرامتزا نیست و زنی كه در اسلام -در عین داشتن حق اقتصادی بر ذمّه همسر- تكلیف اقتصادی ندارد باید به نیروی كار حرف شنو و كم هزینه كمپانیها تبدیل شود.(در انگلستان كارخانهداران به بهانه استقلال اقتصادی زنان را به كار در خارج خانه تهییج كرده و كارگران ارزان قیمتی برای خود تدارك دیدند) امروز فمینیسمهای جوان خواستار جنبشی هستند كه برای كرامت، بیشتر از حقوق ارزش قائل شود.[۶] صد البته كار سخت بهتر است از خودفروشی و بردگی جنسی. مطلبی كه كرامت زن را در حد ابزار هوسرانی تحقیر كرده. یك زن كه قبلاً مانكن بوده میگوید:« شاید وقتی پیر شدم ارزش زنان به اندازه غذای گرگها باشد»[۷]و[۸] با این تفاسیر مهر و تربیت مادری و به طریق اولی حریم خانواده، بی معناست. بیبند و باری در جامعه آمریكا به قدری نهادینه شده كه در مدارس لوازم پیشگیری از بارداری توزیع میشود. در سال مالی ۲۰۰۲، ۶/۱ میلیارد دلار به طرحهای مربوط به آموزش مسائل جنسی و پیشگیری از بارداری اختصاص یافت.[۹] لكن امر به اینجا ختم نمیشود: یكی از نویسندگان نیویوركتایمز مقالهای نوشته با عنوان «آموزش مسائل جنسی به كالسكهای ها». وی گفته هیچ سنی برای صحبت كردن در مورد مسائل جنسی زود نیست.[۱۰]
لاابالیگری جنسی علاه بر نابودی خانواده موجب اضمحلال فرد نیز میشود. چه، هوسرانی باعث عدم آرامش روانی شده و فرد را به موجودی هرزه و معتاد مبدّل میكند. هرچند ارضای غرایز به طوری طبیعی برای انسان جذاب است لكن افراط جامعه آمریكایی باعث شده تا نوجوانان مخالف مشی والدین خود باشند. در یك نظر سنجی،۷۱ دصد دختران و ۱۲ تا ۱۹ ساله و ۶۱ درصد پسران به شدت موافق این عبارت بودند كه «معتقدم رابطه جنسی تنها باید در یك رابطه طولانی مدت و تعهدآور (به عبارت سادهتر، ازدواج) محقق شود»[۱۱] نیاز به پدر و كانون گرم خانواده مطلبی نیست كه با رسمیت دادن به خانودههای تك والدینی یا تك جنسیتی به آن خدشه وارد آورد. خباثت رابطه فاقد تعهد برای فرزند حاصل، ملموس است و طبیعتاً او در آینده نسبت به این عمل انزجار خواهد داشت. (هر چند به قوت غرایز سمت آن كشیده شود!).
اگر احتمال بزهكاری در فرزندان طلاق بیشتر باشد به طریق اولی در فرزندان تك والدینی فزونتر است و طبیعتاً بقا و پایداری چنین جامعهای دورتر از ذهن. در باب خانواده مخلص كلام اینكه حتی فروید هم این دغدغه را داشته كه ایجاد زندگی جنسی كاملاً آزاد زیانبار است چون به معنای نابود كردن خانواده یا یاختهی جنسی تمدن است!
خشونت و جامعه غربی
اعتقاد پدر علم روانكاوی بر این بود كه محدودیتها باعث ایجاد عقدههاتی درونی میشود و باید برخلاف سنتهای پیشین به سادگی با مسائل جنسی برخورد كرد. و حالا این سؤال مطرح است كه چرا پس از موفقیت جنابشان در تابو شكنی، مباح شدن زنای با محارم، همجنس بازی، رواج اقسام روبط شنیع حیوانی و روابط با موجودات غیر زنده و… باز هم تجاوزات خشونت آمیز جنسی، آماری تكان دهنده دارند؟ در عین آزادی انواع روابط جنسی، باز هم خوشبینانهترین آمار در ایالات متحده میگوید كه هر دو دقیقه یك تجاوز جنسی خشونتآمیز اتفاق میافتد. اینها تنها كسانی هستند كه پلیس به پلیس رجوع میكنند. لذا آمار دیگری از نرخ رعبانگیز هر هشت ثانیه یك تجاوز حكایت دارد![۱۲]
به راستی درد بشر مدرن چیست كه با محیا بودن تمام وسایل بیبند و باری باز هم برای ارضای غرایزش رو به خشونت میآورد؟ خشونت در غرب به مسائل جنسی محدود نمیشود. آدمكشی و جنایت وحشیانه در آمریكا و توابعش نگرانیهای زیادی را برانگیخته است. نگارنده به احترام آرامش ذهنی مخاطب از توصیف بیشتر در مورد جنایات غریب آمریكایی پرهیز میكند چرا كه تولیدات هالیوود خود گویای عمق وحشیگری در آمریكای متمدن است.
به بهانه بیطرفی دولت در فرهنگ، باید میدان را برای سرمایهداران خالی كرد تا برای رونق بیشتر تجارت فحشا و اسلحه، سینما (هالیوود) و سایر رسانههای فرهنگی در خدمت ترویج سكس و خشونت قرارگیرند. در این آشفته بازار غریزهگرایی كسی نیست كه سراغ قول و قرار اولیهی لیبرالیزم (كرامت بشر) را بگیرد.
هر یك از بحرانهای اجتماعی اشاره شده در این نگاره پتانسیل نابودی یك اجتماع را دارد. كنترل اجتماع امروز غربی به قدری مشكل شده كه در انگلستان تعداد 1میلیون و 200هزار دوربین پلیس معابر را كنتل میكنند. سالها لیبرالیزم به درستی سوسیالیزم را متهم به هتك حریم خصوصی و پلیسی كردن جامعه میكرد و امروز كجاست جرج اورول تا ۱۹۸۴-اش را ببیند؟!
پینوشتها:
۱. در سال ۲۰۰۹ دو درصد جمعیت ژاپن خودکشی کردند.
۲. نظیر گروههای رپ.
۳. کاد الفقر ان یکون کفرا
۴. حج، دكتر علی شریعتی
۵. فی المثل در مورد یك كالای فاسد شدنی، زوجها هستند كه میتوانند از قانون «دوتا بخر سه تا ببر» استفاده كنند و نه مجردها.
۶. دختران به عفاف روی میآورند، وندی شلیت، صفحه۲۱۲
۷. همان، صفحه۲۱۷
۸. مقایسه شود با منزلت مادربزرگ در خانوادههای ایرانی.
۹. همان، صفحه ۶۹
۱۰. همان، صفحه ۱۷۲
۱۱. Bill Albert,”with one voice:America`s adults and teens sound off about teen pregnancy,”National campaign to prevent teen pregnancy survey(December2004)
۱۲. http://www.rainn.org/statistics
:))
70درصد طلاق ها تو همین مملکت مثلا اسلامی، به خاطر عدم رضایت جنسی زوجین.
خوش باشین.
راستی.
تمدن غرب، بیشتر شبیه دنیای قشنگ نو هاکسلی..
این ایران که بیشتر شبیه 1984.
(زندگی در عیش مردن در خوشی پستمن)