دوشنبه 09 ژانویه 12 | 12:36
گفت‌وگوی تریبون مستضعفین با وحید جلیلی

جشنواره‌ عمار فقط نشانه‌ای بر زنده بودن هنر انقلاب است

جشنواره عمار قرار نیست وظایفی را که مدیران منفعل فرهنگی کشور زمین گذاشته اند همه را یک تنه به دوش بکشد. این جشنواره صرفا یک نشانه است، یک مثال است برای این‌که نشان دهد هنر انقلاب اسلامی علی‌رغم تلاش‌های جریان روشنفکری و علی‌رغم ناکارآمدی ها و ناهنجاری‌هایی که در مدیریت فرهنگی جمهوری اسلامی وجود دارد هنوز نمرده است.


به گزارش تریبون مستضعفین دومین جشنواره‌ی مردمی فیلم عمار که سه‌شنبه‌ی گذشته با معرفی برگزیدگان بخش مسابقه به کار خود پایان داد شروعی امیدبخش برای فیلم‌سازان جوان و حزب‌اللهی بود. این جشنواره که به همت سازمان مردم‌نهاد «دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی» برگزار شده بود توانسته بود با جمع‌آوری ۳۰۰ فیلم کوتاه و بلند و مستند و داستانی و هم‌چنین پویانمایی نسبت به اولین دوره‌ی این جشنواره پیشرفت چشمگیری داشته باشد. متنی که در ادامه می‌آید گفت‌وگوی تریبون مستضعفین با «وحید جلیلی» مسئول دفتر مطالعات جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی پیرامون چشم‌انداز‌ پیش‌ روی جشنواره و بی‌توجهی مسئولین فرهنگی و جریان روشنفکری حاکم بر فضای سینما با این پدیده‌ی امیدبخش هنری است:

از برگزاری جشنواره راضی بودید؟

  بسم الله الرحمن الرحیم.  باتوجه به اینکه این دومین دوره جشنواره هست، در مقایسه با پارسال جهش خیلی بزرگی انجام شده؛ از جهت کمی، کیفی، نوع برگزاری وگستره ی مخاطب. خدارا شکر اتفاق خیلی مبارکی رخ داده است. بیش از315 اثر به جشنواره ارسال شده که حدودا120اثر به نمایش گذاشته شد که نیمی از آن در بخش مسابقه و نیمی دیگر در بخش مهمان است.

این آثار تنوع موضوعی خوبی دارد. در پنج محوری که اعلام شد اثر ارائه شد؛ تاریخ انقلاب، نقد درون‌گفتمانی، جنگ نرم، فتنه88 و بیداری اسلامی.

باتوجه به نمایش این فیلم‌ها دراستان‌ها، نحوه نمایش وتعداد فیلم‌ها در استان‌ها چگونه بود؟ آیا در استان‌ها هم هیئت داورانی حضور دارند یا فقط در تهران مورد نقد و بررسی قرار می‌گیرد؟ و در چه شهرهایی این فیلم ها به نمایش گذاشته شدند؟

در سال گذشته به جز تهران در شهر تبریز و مشهد اکران داشتیم، فیلم‌ها در تبریز دریک سالن سینما و در مشهد در تالار رازی دانشگاه علوم پزشکی به نمایش در‌آمد، هم‌چنین تعدادی از روستاها که تصاویرش هم به نمایش درآمده است. امسال هم همان اتفاق افتاد البته گسترده‌تر. عمدتا در روستاها وضعیت مشخص است و بعضی شهرستان‌ها که اصلا سینما ندارند که از سالن های آمفی‌تئاتر آن‌ها استفاده شده است، درقم سالن آمفی تئاتر دفتر تبلیغات اسلامی را گرفتند و برای بقیه سالن‌ها را هم از آموزش و پرورش و نهادهای دیگر کمک گرفته شد.

همه فیلم‌ها درشهرستان‌ها نمایش داده می شود؟

قاعدتا امکان نمایش همه فیلم‌ها در شهرستان‌ها نبود، مثلا در تبریز به مدت یک هفته سانس شب یکی از سینماها را گرفتند یا در مشهد یکبود سینما را به مدت دو روز گرفتند. به همین دلیل امکان پخش بیش از صد فیلم برای همه نبود.

چرا جشنواره «مردمی» عمار؟

تعمد داشتیم که روی این تاکید کنیم. می‌خواستیم اشاره کنیم که سینمای ایران باید مردمی‌تر شود و از فضای نخبگانی و اشرافی که به انها آلوده شده، فاصله بگیرد. ما در جشنواره عمار تلاش کردیم که هم در نوع فیلم‌ها و هم در سازماندهی جشنواره این اصل را دنبال کنیم که هم در گفتمان‌سازی‌ شود و هم این‌که خودمان فراموش نکنیم با چه محوریتی وارد این فضا شدیم.

ارزیابی شما از اسقبالی که از فیلم‌های امسال شد نسبت به سال قبل چگونه است؟ و آثار این دوره  از لحاظ تکنیک‌های فیلم‌سازی و محتوا نسبت به سال قبل بهتر بوده یا نه؟

اگر ما بخواهیم مقایسه‌ کنیم، پیشرفت کار به نسبت سال گذشته از لحاظ کمی و کیفی مشخص است.  آثاری که آمده موقع خروج مخاطب از سالن مشخص است که چگونه قضاوت کرده است. شما مقایسه کنید با جشنواره های فیلم کوتاه و مستندی که خروجی هایشان امثال سینمای جوان را جذب می کنند. هفت مجموعه‌ای که تقریبا 20 سال گذشته در دست روشنفکران بوده‌است، حتی می توان گفت طی 40 سال گذشته در دست آن‌ها بوده است. یعنی از اواخر دهه 40 که آموزش فیلمسازی به جوانان  و نوجوانان در کانون پرورشی  و دیگر مراکز شروع شد و بعد از انقلاب هم به یک شکل دیگر ادامه پیدا کرد. گفتمان آنها یک گفتمان روشنفکری بوده و هست.

طبق آمارهای رسمی بیش از صد هزار نفر در کلاس‌های سینمای جوان و غیره آموزش دیده اند. استعدادها با ساز و کارها و مکانیزم‌هایی شناسایی می‌شوند و یک سری از آن ها پس از ورود به سینمای ایران می‌درخشند. برنامه‌ریزی و بودجه‌ی زیادی صرفشان شده و پاتوق‌های مختلفی برایشان فراهم شده است؛ از انواع و اقسام پاتوق‌های مطبوعاتی و رسانه‌ای گرفته تا پاتوق‌های جشنواره‌ای داخلی و خارجی. شما تعداد زیادی جوان فیلم‌ساز می‌توانید سراغ بگیرید از فلان شهر دور افتاده در جنوب خراسان تا ارسباران که اینها در فلان جشنواره آلمان حضور پیدا کردند حتی با یک فیلم کوتاه پنج دقیقه‌ای یا ده دقیقه‌ای و قس علی هذا.

برنامه‌ریزی‌ها، سیاست گذاری‌ها و هزینه‌های هنگفتی شده است، تشویق‌ها و انگیزش‌های متنوع و گسترده‌ای هم وجود داشته است وامروز حاصلش این هست که می بینیم. یک سینمای بی هویت، یک سینمایی که بعضا ضد انقلابی است و از جهت فنی هم نه‌چندان در خور اعتنا. این‌طرف در آثاری که من در جشنواره عمار دیدم بچه هایی که تازه شروع کرده اند و دوربین به دست گرفته اند و فیلم اول و دومشان را ساخته‌اند، از جهت توانایی و استعداد از تربیت شده‌های جریان روشنفکری سینما هیچ کم نمی‌آورند بلکه در موارد متعددی بالاتر از آن‌ها هستند. به غیر از مسائل فنی، رویکرد این آثار هم متفاوت است، نمونه‌اش هم همین آقای کیاسری که فیلم مشتی اسماعیل را ساخته است. البته سابقه فعالیت ایشان بیشتر است، ایشان از سال85 شروع به فیلم‌سازی کرده اند. آقای کیاسری گلایه می‌کرد که چرا ما هیچ فیلمی نداریم که آن امید و نشاط و زندگی که در ایران هست را بتواند به دنیا معرفی کند با اینکه سینمای جوان حدوداً صدهزار نیرو تربیت کرده است. مثلا درباره انقلاب جریان بسیار خوبی به راه افتاده است و بیشتر از همه از این بخش در جشنواره امسال استقبال شد. از تاریخ انقلاب در زابل و گرگان گرفته تا تهران و قم، در مقاطع مختلف تاریخ انقلاب از مشروطه گرفته تا نهضت نفت تا 15 خرداد و بعداز آن. ما آثار متعددی داریم که همواره جزء خط‌قرمزهای سینمای ایران شمرده می‌شده است. هیچ فضایی برای تشویق فیلم‌سازان تاریخ انقلاب نبوده است یعنی شما اگر یک دور مجلات سینمایی ما را ورق بزنید کوچکترین اعتنایی و به اصطلاح کوچکترین حساسیت ویژه‌ای نسبت به تاریخ به این عظمت وجود ندارد. درجشنواره عمار بیش از 89 مستند درباره تاریخ انقلاب به دست ما رسیده که این هنوز از نتایج سحر است و تازه موتور بچه حزب اللهی ها دارد گرم می‌شود، در فازهای دیگر هم همین‌طور، مثلاً نقد درون گفتمانی؛ از نقد نیروی انتظامی داریم تا بنیاد مستضعفان و بعضی از فضاهای اجتماعی، فرهنگی و….   در حوزه بیداری اسلامی کارهای خوبی داریم از تونس تا افغانستان و عراق و بحرین انواع و اقسام کارها امده است. بنابراین در مقایسه با جریانات مشابه و موازی به نظر من جریان فیلم‌سازی جدید بچه‌های انقلاب واقعاً درخشان است. مخصوصاً که در ابتدای راه است و هیچ مدیریت و مرکزیتی برای سازماندهی و هدایت و تشویقش وجود نداشته است .

برای فیلمسازان و برگزیدگان در بخش بین‌الملل چه برنامه‌هایی دارید؟

قاعدتا یکی از اهداف ما در این جشنواره این بوده که نیروها را شناسایی کنیم و بعد از شناسایی ارتباط و تعامل را برقرار کنیم. سازوکارهایی هم اندیشیدیم که ارتباط بین بچه مسلمان های فیلم ساز را با یک‌دیگر و با حلقه‌های دیگر نهادینه کنیم. این فیلم‌سازان جوان انقلابی باید در درجه اول با هم دیگر و در درجه بعد با حلقه های رسانه ای انقلاب و در نهایت با حلقه های فکری انقلاب ارتباط داشته باشند. این‌که ما از بعضی آقایان اهل فکر و نظریه پردازی دعوت کردیم که در جشنواره حضور پیدا کنند از این جهت بود که هر چه قدر فیلم‌سازان جوان ما با حلقه های فکری انقلاب ارتباط عمیق‌تر وکامل‌تری پیدا کنند در آثارشان به رویکرد‌های جدید و ابتکارات جدیدی خواهند رسید.

برای آینده جشنواره چه طور در پتانسیل جشنواره مشاهده می شود که توانایی راه‌اندازی بخش بین‌الملل را هم دارد، در این زمینه برنامه‌ای دارید؟

بله امسال هم می‌شد اگر زودتر شروع می‌کردیم و یک مقدار دست‌مان  بازتر بود می شد یک بخش مختصر بین المللی هم داشت. انشاالله در سال های آتی به این سمت هم خواهیم رفت کما اینکه وقتی که انسان به فضای فیلم سازی جهان اسلام و فراتر از آن نگاه می‌کند می‌بیند که فیلم‌سازان مستقل بسیاری وجود دارد که به خاطر هژومونی رسانه‌ای که غرب بر کل عالم حاکم کرده کمتر دیده می شود. شما در هر کشوری که بگردید از کشورهای عربی گرفته تا کشورهای آسیایی وحتی خود اروپا و آمریکا می بینید که چنین فیلم‌سازانی وجود دارند در قالب های مختلف از فیلم های کوتاه گرفته تا مستند و… کار می‌کنند. در ایام جشنواره یکی از دوستانم از فرانسه تماس گرفت و گفت که چند تا مستند پیدا کرده از فیلم‌سازان مستقل که موضوعاتش با جشنواره عمار قرابت دارد که گفتم بفرستد. این امکان هست فقط باید  برنامه‌ریزی کرد.

آیا جشنواره عمار می‌خواهد به حوزه فیلم های بلند و سینمایی هم وارد شود یا فقط روی فیلم‌های مستند و کوتاه متمرکز تمرکز دارد؟

به طور طبیعی این اتفاق خواهد افتاد. با توجه به استعدادهایی که ما در این جشنواره دیدیم من مطمئنم که در آینده و سال‌های نه چندان دور جزء فیلم‌سازهای آتیه‌دار سینمای ایران معرفی خواهند شد در یک فرایند طبیعی به نظر من این اتفاق خواهد افتاد. ما باید در حد بضاعت وامکانات و توانایی‌هایمان تلاش کنیم که شتاب این فرایند بیشتر شود تا زودتر به آن حلقه هایی که در آن‌ها احساس کمبود بیشتری می‌شود برسیم.

همین ورود به بخش سینمای بلند و تجاری نیاز به یک پشتوانه مالی عظیم‌تری دارد؛ بسیاری از فیلم‌سازانی که در جشنواره حضور دارند با هزینه ی شخصی فیلم ساخته اند ولی وقتی بخواهند به این سمت بروند اصولا حمایت‌ها باید بیشتر شود. آیا این امکان وجود دارد؟

رو خطر کن ز کام شیر بجوی، همانطور که در ابتدا گفتم مشکلی که در سینمای ایران داریم در تخصیص منابع است و این از مشکلاتی است که پیچیده و عمیق شده است؛ یعنی نوع مدیریت منفعل فرهنگی وجریانات سیاسی و پیچیده‌ی روشنفکری که اعمال کرده اند در تخصیص توان سینمای ایران در سوژه های مختلف، بخش مهمی از سوژه های مربوط به انقلاب و مربوط به جامعه‌ی ایران را کنار زده اند. در فضای مدیریت فرهنگی هم همین‌طور؛ آن‌جا هم در تخصیص منابع مالی یک چنین اتفاقی افتاده است . با توجه به اینکه اکثریت قاطع بودجه فرهنگی که در سینما خرج می‌شود دولتی است ولی دولت و نظام کنترلی روی آن‌ها ندارد و کاملا در اختیار جریان‌های روشنفکری است یا در اختیار جریان‌های کاسب کار است و یا حتی بعضا در خدمت جریان‌های ضد انقلاب است . فیلم های متعددی داریم که در دستگاه‌های دولتی ساخته شده و ضد انقلابی است. حوزه هنری از این جنس فیلم‌ها دارد. مثلا «زادبوم» که پنج یا شش سال پیش ساخته شده را حتی خودشان نمی‌توانند اکران کنند با اینکه هفتصد میلیون تومان هزینه‌اش کرده اند. مرکز فارابی از این گونه فیلم ها دارد. سازمان تبلیغات اسلامی داشته است. شهرداری تهران دارد. تقریبا دستگاه فرهنگی دولتی پولداری  در کشور نیست که فیلم ضدانقلابی در کارنامه اش نداشته باشد. قاعدتا وقتی فیلم ضدانقلابی ساخته می شود، فیلم های غیر انقلابی که دیگر به طریق اولی راحت تر هم ساخته می‌شوند. انگشت شمارند فیلم‌هایی که نهادهای دولتی با نگاه استراتژیک بلندمدت حزب اللهی ساخته باشند. باید این فضا را به هم زد. جشنواره عماری شکل می‌گیرد و ده‌ها فیلم‌ساز جوان با استعداد شناخته می‌شوند. در مرحله‌ی بعدی کار به دوش بچه‌های رسانه‌ای است.

چون تا کنون منتقدین صدا وسیما و بقیه بخش‌های دولتی فرهنگی را با این حرف از در می‌راندند که شما فقط نق می‌زنید، فقط حرف می‌زنید، دستتان اصلا پر نیست، کار ایجابی بلد نیستید و…  همان صدا و سیما که این‌قدر ما را متهم می‌کرد الان چه واکنشی نسبت به جشنواره عمار دارد، مگر شما نمی‌گفتید که کارایجابی بلد نیستید؟ خوب این هم 300  فیلم. انیمیشن بین‌شان هست، مستند هست، کوتاه، بلند و داستانی هست. چرا پوشش نمی‌دهید؟ شما که وقایع فرهنگی‌ای را که یک دهم این هم اهمیت ندارد با بزرگنمایی منعکس می‌کنید، چرا جشنواره عمار را تنها هشت ثانیه در برنامه‌ی هفت پوشش می‌دهید؟ تنها هشت ثانیه آن هم با یک متن خنثی. وقتی به آقایان فرهنگی مراجعه می کینم می‌گویند ما نیرو نداریم شما نیروی حزب اللهی معرفی کنید، وقتی هم معرفی می‌کنیم بایکوت می‌کنند.

هنرمندی که بایکوت می‌شود و تحویل گرفته نمی‌شود تا کی می‌تواند ادامه دهد؟ بهترین اثر -در اندازه ی خودش- را هم که بسازد، اگر شما اجازه ی بروز و ظهور به او ندهید و تحویلش نگیرید بعد از مدتی یا منزوی می‌شود یا وسوسه می‌شود که تو هم برو فیلم ضدانقلابی بساز تا مورد حمایت قرار بگیری. آن‌هایی که خیلی نجیب باشند کناره‌گیری می کنند و منزوی می‌شوند و آن‌هایی هم که تحملشان تمام شود می‌گویند خوب ما همان سیگنال‌هایی که نظام به ما می‌دهد را پیگیری کنیم تا رشد کنیم. در نظام جمهوری اسلامی انگار هر چه بیشتر فحش بدهی وکمتر دغدغه‌های انقلابی داشته باشی فضا بهتر برایت فراهم می شود. صدا وسیما بیشتر تحویلت می گیرد. عناصر بسیاری هستند -حتی از این پیرمرد و پیشکسوت‌ها نه از همین جوان‌ها- که کارهای خنثای هنری انجام می‌دهند و زمان‌ زیادی در برنامه های مختلف صدا وسیما حضور پیدا می‌کنند؛ آن‌ها را تحویل می‌گیرند و تشویق‌شان می کنند و… ما به مدیران دوتا از شبکه‌های سازمان صدا و سیما نامه‌ی رسمی زدیم و کاملا جشنواره را برایشان توضیح دادیم و گفتیم که همان کاری را که برای فلان جشنواره‌ی خنثی دارید انجام می‌دهید برای ما هم انجام دهید. هرشب یک گزارش ده دقیقه‌ای از جشنواره بگیرید ولی حاضر نشدند. حاضرند همان ده دقیقه را تفسیر ورزشی از بازی شموشک نوشهر و شاهین بوشهر بگذارند ولی به جشنواره عمار نپردازند.

جشنواره عمار یک مثال نقض است برای تمام حرف‌هایی که تا به حال می زده اند. می‌گفتند بچه حزب‌اللهی که هنر ندارد، بچه حزب‌اللهی در عرصه‌ی سینما اصلاً نداریم. حالا به یک‌باره 300 اثر بیاید، خوب تمام دروغ‌هایی که سعی می کردند به مخاطبین خودشان بگویند زیر سوال می رود. بنابرین انگیزه‌ای ندارند که این جشنواره را پوشش جدی بدهند، البته اگر نگوییم که انگیزه‌ی این را دارند که حتی بایکوتش کنند. بله، در حد ده یا پانزده ثانیه در بخش خبری کار شد آن هم در قالب کلیشه‌ای و شعاری، مثل هشت ثانیه‌ای که در برنامه‌ی هفت پخش شد و دو تا عکس از آقای شمقدری نشان دادند و گفتند که جشنواره عمار برگزار شد در حالی که همین برنامه‌ی هفت برای فیلم ضد ایرانی جدایی نادر از سیمین تا حالا بیش از چهل رپرتاژ اگهی رفته انواع و اقسامش. یعنی یک فیلم ضدایرانی بساز، به ملت خودت توهین کن، بگو ایران‌‌ها دروغگو هستند، بگو ایران دیگر جای زندگی نیست و باید به غرب پناهنده شد آن‌وقت صدا و سیمای آقای ضرغامی می‌آید و ده‌ها برنامه در حمایت از این فیلم می‌سازد و حتی اگر کسی بخواهد نقدش کند سانسور می‌شود. آقای حاتمی‌کیا در برنامه‌ی راز به محض این‌که شروع می‌کند به نقد فیلم آقای اصغر فرهادی، از سوی مدیران صدا و سیما دستور می‌رسد که حرف‌های  حاتمی‌کیا در نقد فیلم آقای فرهادی را سانسور کنید و سانسور هم می‌شود. ولی وقتی ده‌ها فیلم ساز تازه‌نفس مسلمان و باانگیزه و بادغدغه و خوش‌استعداد در یک محفلی مثل جشنواره عمار گرد هم بیایند یک دهم فقط یکی از فیلم‌های ضد‌ایرانی که روشنفکرها ساخته‌اند مورد عنایت آقایان صدا و سیما قرار نمی‌گیرد. فقط در حد یک رفع‌تکلیف آن هم در دو برنامه خبری آن هم خیلی گذرا.

اگر بخواهیم به یک قدم عقب‌تر نگاه کنیم آن تربیت نیروی اولیه است،یعنی نیروهایی که بخواهند تازه وارد جشنواره فیلم عمار شوند وفیلم اولشان را بسازند برای این چه تدبیری اندیشیده اید وکسانی که علاقه دارند چگونه می توانند ارتباط بر قرار کنند؟

جشنواره عمار قرار نیست وظایفی را که مدیران منفعل فرهنگی کشور زمین گذاشته اند همه را یک تنه به دوش بکشد. این جشنواره صرفا یک نشانه است، یک مثال است برای این‌که نشان دهد هنر انقلاب اسلامی علی‌رغم تلاش‌های جریان روشنفکری و علی‌رغم ناکارآمدی ها و ناهنجاری‌هایی که در مدیریت فرهنگی جمهوری اسلامی وجود دارد هنوز نمرده است. یعنی با وجود همه‌ی تلاش‌هایی که مدیران منفعل و روشنفکری معاند برای نابود کردن جریان فیلم‌سازی اسلامی با کرده‌اند و موفقیت‌های بزرگی هم به دست آورده اند، ولی نتوانسته اند چراغ  هنر و سینمای انقلاب را خاموش کنند. جشنواره عمار هم باشد یا نباشد آن جریان وجود دارد. جشنواره عمار تلاش می‌کند که در این فضای قناس رسانه‌ای کشور، دراین فضای ظالمانه‌ی ضریب دهی به مسائل فرهنگی کشور که در رسانه های دولتی و غیردولتی ما حاکم است یک فضایی باز کند که این جریانی که در واقعیت حضور دارد در فضای مجازی و رسانه ای هم دیده شود. این می تواند کمک کند که آن استعدادهایی که تازه در حال ورود به عرصه سینما هستند این گزینه را هم در برابر خود ببینند که یک سینمای ضد انقلابی هست و که می‌توان در آن به ملت خود توهین کرد حتی اگر تکنیک هم نداشته باشد، بلافاصله فلان جشنواره خارجی هم شما را بپذیرد، یک سفر اروپا هم بروید. این یک نوع سینماست. یک سینما با دغدغه‌های انقلابی و مردمی هم هست که این نمونه‌هایش است، یعنی فقط بحث نظری نیست مصداق دارد که در جشنواره عمار شما می توانید بخشی از این مصادیقش را ببینید. این خودش می‌تواند تا حدی کمک کند که استعدادهای جدید به این سمت بیایند.

در آخر اگر نکته ویا صحبتی دارید بفرمایید.

ما باید تاکید کنیم که فرهنگ موضوعیت دارد. متاسفانه در فضاهای مشهور به ارزشی خیلی از اوقات فرهنگ اصلا موضوعیتی ندارد. مثالش را در اول صحبتم زدم، اولا هیچ‌کدام از این رسانه‌های ارزشی ضریب به فرهنگ نمی‌دهند، ثانیا هنگامی هم که می‌خواهند به فرهنگ ضریب دهند صرفا از دید تهدیدی و سلبی نگاه می‌کنند این دو تا باید تغییر کند. یعنی اولا فرهنگ باید برای ما موضوعیت پیدا کند و همان نگاهی رهبری که اصل کتاب خواندن، فیلم ساختن، عکاسی کردن، داستان نوشتن و… اصل اینها در جامعه ی اسلامی یک موضوعیتی دارد و باید گسترش پیدا کند، باید از این قالب های هنری و ادبی و رسانه ای درست استفاده شود. این همه مضامین و معارفی که داریم باید در این چهارچوب ها بیاید و ارائه شود چه به انواع و اقسام مخاطب داخلی و چه جهانی. ثانیا نگاه در بحث فرهنگی باید استراتژی تهدیدمحور را کنار گذاشت و استراتژی فرصت‌محور را جایگزین کرد و گرنه آینده‌ی بسیار خطرناکی پیش روی ما خواهد بود. برعکس اگر ما فرصت‌ها را ببینیم و قدر بشناسیم جریان فرهنگی انقلاب اسلامی به شکل تصاعدی به شکوفایی خواهد رسید. چون ما خیلی حرف برای گفتن داریم. انقلاب اسلامی هنوز خیلی حرف های نگفته برای گفتن دارد. مشروط به اینکه فضای ذهنی ما و اقدامات عملی ما راهبرد فرصت‌محور را انتخاب کند.

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.