رهبری در سخنان نوزدهم دیماه خود شرایط داخلی و خارجی جمهوری اسلامی را به گونهای توصیف کردند که تعجب همه را برانگیخت. در حالی که غرب تهدید تحریم نفتی ایران را به صورت جدی دنبال میکند و شرایط سیاسی داخل کشور در نزدیکی انتخابات فضایی بینشاط و بیاخلاق را به وجود آورده است و همچنین در حوزهی اقتصاد، مشکل ادامهی پرداخت یارانهها و نوسانات بازار ارز و طلا غیرقابل حل مینماید رهبری دربیانات خود گفتند که ما در شرایط «شعب ابیطالب» نیستیم، بلکه شرایط «بدر و خیبر» هستیم.
همان طور که دشمنان هم به خوبی دریافته اند (+) اشاراتی که در لابهلای سخنان رهبری هست همه دقیقاند و خبر از مسائل مهمی در آینده میدهند. حال باید دید در شرایطی که به دلیل تحریمها و ترورها و دیگر فشارهای بینالمللی، وضع جمهوری اسلامی در جامعهی جهانی بسیار شباهت به شرایط تحریم و انزوای پررنج مسلمانان در شعب ابیطالب دارد، چه چیزی باعث میشود که رهبری اینگونه سخن بگویند؟
جنگ بدر در دورانی درگرفت که گرچه مسلمین در حصر و فشار و فقر بودند ولی توانسته بودند پایههای جامعهی کوچکی بسازند و هر روز بیش از پیش قوی شوند و با همدلی و تعاونشان خشت و گل بنای جامعهی بزرگ اسلامی را فراهم کنند. جنگ بدر اولین رویارویی مسلمین با کفار بود، اولین رویارویی که در عرف دیپلماتیک(!) آن زمان با اقدام تحریکآمیز و ماجراجویانهی پیامبر در حملهی ناکام به کاروان تجاری ابوسفیان برای اخذ غنیمت در ازای اموال به تاراج رفتهی مهاجرین در مکه رخ داد. اما صفآرایی مغرورانهی کفار علیه مسلمین به تاوان این عمل با شکستی خفتبار همراه شد.
جنگ خیبر اما داستانی جالبتر دارد. «یهودیان»ی که طبق پیمانشان نباید به کفار علیه مسلمین کمک میرساندند با سپاه جنگ احزاب همراه شدند. تاوان این عمل به حکم پیامبر پس از پراکنده شدن احزاب بسیار سنگین بود، حمله به قلعهها و محاصرهی آنها و در نهایت پس از تسلیم شدنشان، کشتن همهی مردان چنگی قبیله و مصادرهی اموالشان. جنگ خیبر پس از خیانت فرصتطلبانهی ناکام یهودیان به نابودیشان منجر شد.
در زمان هردوی این جنگها منافقین مدینه -که همه مؤمنین آنها را به نفاق میشناختند- به رهبری «عبدالله ابن ابی» در جامعه حضور و فعالیت داشتند و آشکارا به فتنهگریهای نرم دست میزدند ولی علیرغم اصرار اصحاب، پیامبر هیچگاه برخورد قهرآمیزی با آنها نکرد و مصالح جامعهی اسلامی را در آن دید که در درون جامعهی نوپای اسلامی درگیری ایجاد نشود و توجه همه به دشمن اصلی یعنی کفار مکه متمرکز بماند.
شاید شباهتیابیهای تاریخی کوته نظرانه و غیرمنطقی باشد ولی برای فهم سخنان کسی که نقطهی خاص مورد علاقه و تاکیدش تاریخ صدر اسلام و تحلیل جریانشناسانهی آن است و همواره برای توصیف و تشریح اوضاع جاری کشور و جهان، صدر اسلام را تحلیل میکند، قضیه متفاوت است. به خصوص آن که سخنان رهبری همیشه حاوی کدهایی برای مشخص کردن وظیفهی معدود مسئولین وفادار به ولیفقیه و تودههای پیرو رهبر است.
شرایط کشور ما امروز بیشباهت با شرایط بدر و خیبر در صدر اسلام نیست. استکبار مغرورانه با ابزار ترور و تحریم و فشارهای بینالمللی منتظر زانو زدن جمهوری اسلامی در برابر نظم ظالمانهی جهان است و منافقین داخلی نیز گرچه با حضور آگاهانهی تودههای مردم برای دفاع از عدالت و ولایت مدتهاست به حاشیه راندهشده اند ولی هنوز منافقانه در مناصب حکومتی جای گرفتهاند و هم خود از حسابکشی برکنار ماندهاند و هم مانعی بر سر راه محاکمهی منافقان رسوا شده هستند.
اما در این میان امام امت پیامبرگون در برابر منافقین سکوت میکند و در میانهی غرور و مستی استکبار به روزهای فتح بدر و خیبر میاندیشد. فرمانده نظامیاش به ناوهای آمریکا هشدار میدهد که به خلیج فارس باز نگردند و بستن تنگهی هرمز را تمرین میکند و همراهانش در جبههی مقاومت تیغ زبانشان را بر خیبریان اسرائیلی برهنه میکنند.
آیا نبردی در راه است؟ آیا به تاوان تاراج انقلابیون به کاروان نماد سرمایهداری یورش خواهیم برد؟ آیا غرور استکبار را در بدر دیگری فرو خواهیم ریخت؟ آیا خیبریان زمان به تاوان پیمانشکنیشان مجازاتی خونین میشوند؟ هرچه هست کلام امام است و کلام امام بیحکمت و بیحساب نیست.
احسنت!
و ما اصابکم يوم التقي الجمعان فباذن اللّه و ليعلم المؤمنين و ليعلم الذين نافقوا و قيل لهم تعالوا قاتلوا في سبيلاللّه او ادفعوا
آن مصيبتهايي که روز برخورد شما با نيروهاي کفر برايتان پيش آمد، به علم الهي و اذن او بود و تا مؤمنان شناخته شوند و منافقان نیز و به منافقان گفته شد که براي خدا نبرد کنيد يا از شرف و کيان خود به دفاع برخيزيد.
آزمونی دیگر در راه است، مرد راه باید بود.