چهل روز پیش چند تن از محكوماني كه توسط دادگاه انقلاب تهران حكم محاربهشان صادر شده بود، به مرحله اجراي حكم رسيدند. اعدام اين پنج نفر كه در محافل داخل و خارج كشور بازتابهاي متفاوتي داشت، در شرايطي انجام شد كه برخي از منابع نزديك به دولت، جزيياتي از پروندههاي بازجويي اين افراد را در سايتهاي مختلف منتشر كردند.
برخي موضعگيريها درخصوص اين وقايع، خصوصا اعلاميههايي كه توسط برخي منتقدان منتشر ميشود، جو غير شفافي را به جامعه تحميل ميكند. بهجاست براي پرهيز از به جريان افتادن شايعات و گفتههاي بياساس، اوراق ديگري از پروندههاي اعداميان اخير براي روشن شدن افكار، منتشر شود، زيرا بهترين راه براي پايان دادن به شايعات و برخي سخنان بياساس و موضعگيريهاي غيراصولي، شفاف ساختن فضا با تزريق اطلاعات صحيح و قابل اعتنا درباره وقايع روز است.
گوشهاي از زندگي محكومان اعدام شده
فرزاد كمانگر فرزند باقي
فرزاد كمانگر متولد ۱۳۵۴، دبير هنرستان كار و دانش شهرستان كامياران بود. در اطلاعيه دادگاه انقلاب تهران درباره پرونده مشاراليه آمده است:
در تاريخ 28/5/1385 عوامل تجسس كلانتري 116 مولوي حين گشتزني به دو نفر كه در كنار يك دستگاه خودروي پيكان ايستاده بودهاند، مظنون ميشوند. آنان به محض رويت ماموران متواري ميگردند كه نهايتا يك نفر به نام پيمان كه بعدا مشخص ميشود نام اصلي وي كاوه است، دستگير و فرد ديگر بهنام كمال متواري ميشود.
نتيجه بازرسي از خودروي مذكور، كشف پنج كيلوگرم موارد منفجره از زير صندلي راننده است. متعاقبا با مراجعه ماموران به محل سكونت آنان، فرد ديگري بهنام فرزاد كمانگر نيز دستگير ميشود. در بازرسي از اتاق وي، يك عدد باتري و دستگاه ساعت زمانبندي انفجار بمب كشف ميشود.
فرزاد كمانگر در بازجويي اوليه خود را از وجود مواد منفجره بياطلاع نشان ميدهد. طبق بررسيهاي به عمل آمده، يكي از برادران فرزاد كمانگر به نام شيرزاد در سليمانيه عراق فعاليت حزبي ميكند و سابقه محكوميت به علت همكاري با گروهك تروريستي پ.ك.ك را دارد.
متهم دستگير شده ديگر بهنام كاوه كه بررسيهاي بعدي نشان ميدهد شناسنامه، كارت ملي و كارت شناسايي وي با نام پيمان كرم ويسي، جعلي است را با وساطت يك نفر افغاني، در قبال مبلغ 230 هزار تومان به دست آورده و 15 روز قبل از دستگيري، در خيابان آزادي بهطور اتفاقي با كمال آشنا شده است.
متعاقبا طبق تحقيقات به عمل آمده توسط وزارت اطلاعات مشخص ميشود كه گروهك پژاك از نيمه دوم سال 1384 اقدام به تشكيل كميته ويژه اقدامات تروريستي و بمبگذاري در شاخه خود كرده و بر اين اساس افرادي را از مناطق كردنشين براي انجام عمليات بمبگذاري جذب كرده و آموزش ميدهد.
در اوايل سال 1385 نيز دو تن از عاملين انفجار مورخ 18/2/1385 در شهرستان كرمانشاه دستگير شده بودند و در اين راستا متهم فرهاد وكيلي و علي حيدريان با تهيه خانه تيمي براي فرزاد كمانگر و همدست ديگر وي و تهيه كارتهاي جعلي، مقدمات اعمال تروريستي را فراهم ميكردهاند. بر اين اساس فرهاد وكيلي در تاريخ 22/6/1385 از طريق اعطاي نيابت قضايي به شهرستان سنندج دستگير ميشود. از منزل وي ماهواره و يك برگه كه محتويات آن به صورت رمز بوده، كشف ميشود.
علي حيدريان نيز ارتباط با گروهك پژاك، اعزام براي ديدن دوره آموزش نظامي، تهيه خانه تيمي براي فرهاد وكيلي در تهران، ارتباط با فرزاد كمانگر در تهران و اقامت در محلي كه آنها نيز ساكن بودهاند را پذيرفته است.
وي علت ارتباط خود با فرزاد كمانگر را انجام اقدام انفجاري در تهران اعلام ميكند كه قرار بوده به همراه فرزاد مواد منفجره را به صورت بمبي ساعتي با كنترل از راه دور به تهران منتقل و منفجر كنند.
فرهاد وكيلي نيز ارتباط با فرزاد كمانگر را ميپذيرد و اقرار ميكند كه جدول رمز كشف شده از منزل خود را به همراه يك جلد كتاب، از طريق فردي به نام كمال و از طريق گروهك پژاك دريافت كرده است و به ارتباط با عوامل گروهك پژاك و جذب كمكهاي مالي بهعنوان واسطه براي اين گروهك اقرار ميكند.
با توجه به محتويات پرونده متهمين همگي اعضاي گروهك پژاك هستند و از سال 1377 با جذب نيرو و تبليغات به سازماندهي تشكيلات گروهك مذكور در ايران پرداختهاند و در سال 1382 با تأسيس گروهك پژاك، در جهت براندازي جمهوري اسلامي ايران، فعاليتهاي مسلحانه خود را آغاز كردهاند. از جمله اقدامات آنها، انفجار دو بمب در ساختمانهاي فرمانداري و اداره بازرگاني كرمانشاه در تاريخ 19/2/1385 و انفجار خط لوله صادراتي ايران به تركيه است. متهمان پرونده تحت فرماندهي فردي با نام مستعار كمال (اهل تركيه) اقدامات بمبگذاري در ايران را بر عهده داشتهاند و بر اين اساس اعضاي گروهك به نامهاي محمد (با نامهاي مستعار زرتشت و بهمن) و علي حيدريان (با نامهاي مستعار سوران و پيمان) به ايران وارد شده و از طريق فرزاد كمانگر براي آنها اوراق جعلي تهيه شده تا در تهران اقدام به بمبگذاري در اماكن كنند.
مواد منفجره مكشوفه از متهمان شامل 10 كيلوگرم حين دستگيري و 12 كيلوگرم به همراه 15 عدد چاشني انفجاري و دو قبضه نارنجك جنگي از منزل فرهاد وكيلي بوده است. همچنين از منزل متهمان 57 گلوله آرپيجي و 600 فشنگ سلاح سبك، 700 جلد ترجمه فارسي كتاب عبدا… اوجالان رهبر پ.ك.ك، 300 نسخه پوستر رهبران گروهك و 300 جلد نشريه و كتب تبليغاتي آنها كشف شده است.
در تاريخ 1/4/1386 پس از آخرين دفاع، نسبت به هر سه متهم به اتهام محاربه از طريق فعاليت مؤثر براي گروهكهاي ضد نظام (مستند به مواد 186، 187 و 535 قانون مجازات اسلامي) و همچنين نگهداري و قاچاق اسلحه و مهمات (به استناد ماده 2 قانون تشديد مجازت مرتكبين قاچاق اسلحه و مهمات) كيفرخواست صادر ميشود.
با ارجاع پرونده به شعبه 20 دادگاه انقلاب اسلامي تهران، متهمين وكيل معرفي ميكنند. جلسه دادگاه در تاريخ 10/11/1386 با حضور متهمان، وكلاي آنها و نماينده دادستان تشكيل ميشود و پس از تفهيم اتهامات براساس مدارك موجود به متهمين و ارائه دفاعيات آنها و وكلايشان و همچنين تقديم لوايح دفاعيه از سوي وكلا، دادگاه طي دادنامه صادره مورخ 1/13/1386 متهمان فرزاد كمانگر، فرهاد وكيلي و علي حيدريان را محارب تشخيص داده و به اعدام محكوم ميكند. همچنين از فرهاد وكيلي و علي حيدريان به لحاظ نگهداري مواد منفجره به 10 سال حبس محكوم ميكند. رأي فوق در تاريخ 6/12/1386 به وكلاي محكومان و خود آنان ابلاغ شده است كه اعتراض ميكنند.
با ارائه لوايح تجديدنظر خواهي توسط وكلاي محكومان، پرونده به يكي از شعب ديوان عالي كشور ارجاع ميشود و اين شعبه طي دادنامه صادره مورخ 10/12/1387 رأي صادره را ابرام ميكند.
گفته ميشود اين محكوم زماني كه به تهران آمده بود به جرم عضويت در گروهك تروريستي پژاك و مشاركت در چند عمليات بمبگذاري و خرابكارنه دستگير شده است. وي در ابتداي بازداشت در بند ۲۰۹ زندان اوين و بازداشتگاه اطلاعات سنندج و كرمانشاه تحت بازجويي قرار گرفت و در طول دوره ۳۳ ماهه زندان، در اندرزگاههاي اوين تهران، رجاييشهر كرج و سنندج نگهداري ميشده است. نامههايي كه اين محكوم در طي دوران بازداشت خود به خارج از زندان فرستاده است، فرصت را براي عدهاي از دوستان وي فراهم كردهاند تا چهره او را تطهير كنند، بهگونهاي كه با قرار دادن تصوير وي در كنار چهره صمد بهرنگي، يكي از داستاننويسان دهه 40 كه به وسيله مرگ مشكوكي در رودخانه ارس جان باخت، وي را در حد بهرنگي معرفي مي کنند.
فرهاد وكيلي فرزند محمد سعيد
اين متهم كه گفته ميشود در يكي از ادارات دولتي كردستان مشغول بهكار بوده است، ارتباطهاي سازماني با گروهك پژاك داشته و نام وي بارها به عنوان عضو از شبكه تلويزيوني نوروز، وابسته به اين گروه، منتشر شده است. با اين وجود، فرهاد وكيلي با همراه علي حيدريان و فرزاد كمانگر در تهران دستگير شد و پس از طي كردن روند پرونده، حكم اعدام درباره وي در زندان اوين به مرحله اجرا درآمد.
علي حيدريان فرزند احد
علي حيدريان در اول مهر ماه سال 1358 در سنندج به دنيا آمد. وي در اكثر طول عمر خود را در سنندج به سر ميبرد. وي در تهران بازداشت ميشود، به كرمانشاه منتقل شد و تحت بازجويي قرار ميگيرد. در تيرماه سال 1386 به بازداشتگاه سنندج منتقل شد و تحقيقات درباره وي ادامه مييابد.
پس از گذشت دو ماه دادگاه استان كردستان، پرونده وي را دوباره به تهران ارجاع داد و نهايتا محكوم فوق در اوايل سال 87 به بند 5 زندان رجايي شهر كرج انتقال يافت. در شعبه 30 دادگاه انقلاب به علت عضويت در گروهك پژاك به اعدام محكوم و به همراه چند تن ديگر به زندان اوين در تهران منتقل شد.
شيرين علمهولي فرزند خدر
شيرين علم هولي متولد ۱۳۶۰ و اهل روستاي ديم قشلاق از توابع ماكو در استان آذربايجان غربي بود. وي در تاريخ ششم خرداد ۱۳۸۷ توسط ضابطان دادگستري در تهران بازداشت و مدتي را در بازداشتگاه موقت گذراند. وي سپس به بند ۲۰۹ زندان اوين و پس از پنجم ماه، به بند عمومي نسوان منتقل شد. اين محكوم پس از طي گردشكار قانوني پرونده، بنا به تشخيص شعبه ۱۵ دادگاه انقلاب تهران به رياست قاضي صلواتي، به اتهام محاربه از طريق همكاري با «پژاك» با استناد به مواد ۱۸۶، ۱۸۷ و ۱۹۰ (بند ۲) قانون مجازات اسلامي به اعدام و در موردي ديگر به اتهام خروج غيرقانوني از مرز به استناد ماده ۳۴ قانون گذرنامه به تحمل دو سال حبس تعزيري محكوم شد. اين دادگاه در تاريخ ۲۸ آذر ماه سال گذشته برگزار و حكم صادره در ۱۳ دي ماه همان سال به وكيل وي ابلاغ شد.
وي مدتها در دوران بازداشت خود دست به اعتصاب غذا زد و باعث بهوجود آمدن حساسيتهاي بينالمللي شد. در زمان بازداشتش نامههايي منتسب به وي، در برخي خبرگزاريهايي كه توسط گروههاي مخالف خارج از كشور اداره ميشود، منتشر شد كه با واقعيات بازداشت منطبق نبود. استفاده گروههاي مخالف نظام از چنين افرادي، هر چند مسبوق به سوابق زيادي است، ولي موج آفريني رسانهاي در سطوح مختلف خارج از كشور براي اين زنداني امنيتي، جاي سئوال زيادي را در ذهن مخاطب باقي ميگذارد.
در اخباري كه توسط منابع خبري نزديك به قوه قضاييه منتشر شده است، آمده در پرونده اين محكوم، مواردي از اعتراف به بمبگذاري به چشم ميخورد. سايتهاي مختلف خبري با اعلام قسمتهايي از گردش كار پرونده وي نوشتهاند:
در تاريخ 6/3/1387 نامبرده پس از كارگذاشتن يك بمب زير خودرويي در پاركينگ قرارگاه سپاه در غرب تهران و انفجار آن دستگير شده است. وي در بازجويي اوليه ضمن معرفي خود به نام جعلي فرشته اميري، اظهار ميكند كه براي انجام اين كار فردي به نام فاروق مبلغ 500 هزار تومان پول به وي داده است و او نيز به علت نياز مالي آن را پذيرفته است. وي همچنين مدعي شده كه چون پدر و مادرش فوت كردهاند، 10 روز پيش از روستاي محل زادگاهش به تهران آمده و از مردم در ميدان آزادي تقاضاي پول ميكرده كه با فاروق آشنا شده است.
از كيف متهمه حين دستگيري چند متر سيم برق، چهار عدد باتري بزرگ، يك اهممتر، چسب شيشهاي پهن، ريموت كنترل انفجاري و وسايل ديگري كشف شده بود كه حكايت از تهيه مقدمات براي بمبگذاري ديگري داشتند. او مدعي است كه لوازم ياد شده را فاروق به وي داده و از دليل آن ابراز بياطلاعي ميكند.
متعاقبا متهمه عليرغم انكارهاي اوليه، نهايتا هويت واقعي خود را به نام شيرين علم هولي آتشگاه افشاء و اقرار ميكند كه عضو گروهك پژاك است. متهمه همچنين اقرار ميكند كه از طرف گروهك ياد شده براي انجام دو مأموريت بمبگذاري به تهران اعزام شده است و او نهايتا با همكاري يكي ديگر از اعضاي گروهك ياد شده، يكي از مقرهاي نيروي هوايي سپاه را براي انجام عمليات تروريستي انتخاب كرده و بمبي را زير خودرويي در پاركينگ محل مذكور كار گذاشته است.
متعاقبا گروهك پژاك نيز پس از وقوع انفجار ياد شده مسئوليت آن را بر عهده گرفته و در سايت اينترنتي خود متهمه را عضو اين گروهك معرفي كرده است. در تاريخ 7/6/1387 از متهمه آخرين دفاع اخذ شده و نامبرده بار ديگر اعلام ميكند كه اقدامات خود را براساس دستور گروهك پژاك انجام داده است.
متعاقبا در پي تكميل تحقيقات براي متهمه طبق ماده 186 قانون مجازات اسلامي (ارتباط و همكاري با گروهك پژاك و عضويت در آن) و مواد 34 و 35 قانون گذرنامه (ورود و خروج غيرقانوني از مرز) كيفرخواست صادر و پرونده براي رسيدگي به شعبه 15 دادگاه انقلاب اسلامي تهران ارجاع ميشود.
جلسه رسيدگي به اتهامات نامبرده با حضور وكيل و نماينده مدعيالعموم در شعبه مذكور برگزار و پس از آخرين دفاع، دادگاه با اعلام ختم رسيدگي طي دادنامه صادره مورخ 7/10/1388 متهمه را از باب محاربه به اعدام محكوم ميكند. محكوم عليه با ابلاغ رأي به آن اعتراض ميكند. رأي صادره طي دادنامه مورخ 25/11/1388 از سوي دادگاه تجديد نظر استان تهران تأييد گرديده است.
مهدي اسلاميان فرزند محمد
اين محكوم بر خلاف محكومان گذشته، در ارتباط با بمبگذاري گروهكي موسوم به انجمن پادشاهي تحت تعقيب قرار گرفته است. از قرار معلوم، اين انجمن با حمايتهاي مالي و اطلاعاتي اشخاصي به نام جمشيد و اميد در خارج از كشور هدايت ميشده و در بمبگذاريهاي فراواني دست داشتهاند. مهدي اسلاميان كه گفته ميشود تكنسين برق بوده يكي از متهماني است كه بهدليل عضويت در اين انجمن و بمبگذاري در شيراز كه منجر به كشته و زخمي شدن تعداد زيادي از هموطنان شد، دستگير و به مجازات رسيد.
محكوم ياد شده يكي از عوامل انفجار بمب در حسينيه سيدالشهداي شيراز است كه پرونده نامبرده با درخواست دادستان محترم كل كشور بر احاله پرونده به تهران و پذيرش اين درخواست، طي دادنامه شماره 99-4/3/1387 شعبه اول ديوان عالي كشور به دادسراي عمومي و انقلاب تهران احاله شده است.
متهمان اصلي اين حادثه شامل محسن اسلاميان، روزبه يحييزاده و علي اصغر پشته هستند كه نامبردگان قبلا محاكمه و با صدور حكم اعدام و اعطاي نيابت به دادسراي شيراز، حكم درباره آن اجرا شد. همچنين يكي از ديگر عوامل اصلي اين بمبگذاري به نام مجيد راستگو نيز در ساعات اوليه دستگيري خودكشي كرده است.
مهدي اسلاميان فرزند محمد، برادر محسن اسلاميان است. وي در بازجويي اوليه اظهار داشته است: «روز حادثه محسن به من گفت امشب ساعت هشت بيا من موتور را ميخواهم. ساعت هشت رفت و ساعت هشت و نيم برگشت. محسن سراسيمه بود. به من گفت: اگر چيزي به تو بگويم، جا نميخوري. گفتم: نه. گفت: انفجار كار من و دوستانم بود.»
فرداي آن شب محسن به شمال ميرود و تلفني از مهدي پول ميخواهد، مهدي هم 200 هزار تومان تهيه و براي او ارسال ميكند.
مهدي اسلاميان در بازجويي مورخ 6/3/1387 در توضيح اقدامات خود و محسن قبل از انفجار، اظهار داشته: «چهار روز قبل از انفجار، محسن وسايل آزمايشگاهي و مواد بمب را به منزل آورده بود، محسن دو جعبه سربسته بزرگ را درون ماشين گذاشت و با بيل و كلنگ رفت. شب انفجار كه به منزل آمد، من از رنگ و روي محسن و حال پريشانش به او مشكوك شدم و بعد از يكي دو ساعت خودش گفت كه انفجار در حسينيه كار وي و دوستانش بوده است.»
مهدي درخصوص اقداماتي كه براي كمك به فرار محسن انجام داده است، ميگويد: «قرار شد صبح من به كيش بروم تا اگر بتوانم براي محسن قايق پيدا كنم.» محسن تلفني از مهدي خواسته كه به زمين كشاورزي عمويش برود و بقيه وسايل را از آنجا دور كند، اما او چنين كاري را انجام نميدهد.
محسن بعد از انفجار شيراز به مهدي ميگويد كه دو سري عمليات ديگر هم در راه دارند، براساس محتويات پرونده مهدي تلاش ميكند تا محسن را از كشور خارج كند.
حسب اظهارات مهدي، وي حين دستگيري قصد داشته سيانوري را كه محسن به او داده و در زير پيراهنش جاسازي كرده بود، بخورد كه موفق نميشود. بازپرس براي مهدي اسلاميان به اتهام اقدام عليه امنيت كشور از طريق مشاركت در بمبگذاري، قرار بازداشت موقت صادر كرده و در تاريخ 6/4/1387 آخرين دفاع متهم اخذ شده است.
با صدور كيفرخواست، پرونده به شعبه پانزدهم دادگاه انقلاب اسلامي ارجاع ميشود و متهم با وكيل خود در جلسه مورخ 4/9/1388 حضور يافته است.
نهايتا دادگاه با اعلام ختم رسيدگي طي دادنامه صادره مورخ 16/9/1388 نامبرده به مجازات اعدام از باب محاربه محكوم ميكند. رأي فوق كه مورد اعتراض محكوم عليه قرار گرفته، طي دادنامه صادره مورخ 4/13/1388 صادره از سوي دادگاه تجديد نظر استان تهران تأييد شده است.
با توجه به محتويات پرونده متهمين همگي اعضاي گروهك پژاك هستند و از سال 1377 با جذب نيرو و تبليغات به سازماندهي تشكيلات گروهك مذكور در ايران پرداختهاند و در سال 1382 با تأسيس گروهك پژاك، در جهت براندازي جمهوري اسلامي ايران، فعاليتهاي مسلحانه خود را آغاز كردهاند.
Sorry. No data so far.