دوشنبه 13 فوریه 12 | 14:30

سنگ را بسته و سگ را گشوده‌اید

عبدالرضا عاصی

پس از گذشت بیش از ۳۰ سال از انقلاب در مدیریت محتوای تولید شده در سینما موفق نبوده ایم. جشنواره فیلم فجر که هر ساله همزمان با دهه فجر برگزار می شود به جای اینکه جشنواره سینمای انقلاب باشد، باج دهی مسئولین فرهنگی کشور به سینمایی است که همواره برای انقلاب ساز مخالف کوک کرده است، که نکند ناراحت شوند و تشریف مبارکشان را ببرند آن ور آب! که نکند گلشیفته دیگری به بار آید! برای احیای آنچه نام آن را سینمای انقلابی گذاشته‌ایم سی سال است که جشنواره بر پا می کنیم اما هرسال دربغ از پار سال، دیگر باید به جای آنکه به فکر سینمایی انقلابی باشیم، باید انقلابی سینمایی را در دستور کار خود قرار دهیم.


تریبون مستضعفین – عبدالرضا عاصی

رفتار زننده ی روشنفکران طرفدار آزادی بیان در هنگام نمایش فیلم پایان نامه در جشنواره بیست و نهم باعث شد تا اکران قلاده های طلا در جشنواره سی ام نیز با احتیاط و تاخیر و در نهایت با چراغ های روشن انجام شود.

اکنون به جای آنکه پتانسیل سینما گران متعهد به تولید محتوا در جهت فرهنگ انقلاب مصرف شود، صرف درگیری و پاسخ گویی به جریان روشنفکری می‌شود.

مقابله با رفتارهای اقتدار گرایانه شبه روشنفکران که فضای هنر را به حیات خلوت خویش تبدیل کرده اند در وهله اول بر عهده وزارت ارشاد است. اما هیچ تلاشی در این زمینه از دست اندر کاران این نهاد فرهنگی دیده نمی‌شود.

چرا باید اکران فیلم هایی مانند پایان نامه و یا قلاده های طلا با ترس و لرز انجام شود، اما فیلم هایی که غربزدگی و دهن کجی به نظام مقدس جمهوری اسلامی از سر و روی آن‌ها می بارد بدون هیچ مشکلی و با کمک های بی شائبه وزارت محترم ارشاد به تولید رسیده و به نمایش درآید؟

چرا پروژه ملک سلیمان به دلیل نبود بودجه متوقف می شود اما فیلم هایی که نه تنها ارزشی نیستند بلکه می توان از آن‌ها به ضد ارزشی یاد کرد با بودجه های بیت المال تولید می شوند، در گیشه فروش نمی کنند و در آخر هم مردم متهم به هنرنفهم بودن می شوند که با ذائقه سازنده همراهی نکرده اند!

پس از گذشت بیش از ۳۰ سال از انقلاب در مدیریت محتوای تولید شده در سینما موفق نبوده ایم. جشنواره فیلم فجر که هر ساله همزمان با دهه فجر برگزار می شود به جای اینکه جشنواره سینمای انقلاب باشد، باج دهی مسئولین فرهنگی کشور به سینمایی است که همواره برای انقلاب ساز مخالف کوک کرده است، که نکند ناراحت شوند و تشریف مبارکشان را ببرند آن ور آب! که نکند گلشیفته دیگری به بار آید! غافل از اینکه همین ها ظرفیت های لازم برای ورود و یا تربیت سینماگران انقلابی را پر کرده اند و متاسفانه ایجاد ظرفیت های جدید در سینمای ایران اتفاقی نیست که همیشه رخ دهد.

سگ را گشوده اید و سنگ را بسته اید! به جای آنکه ما بسیاری از به اصطلاح سینما گران را به جشنواره راه ندهیم غصه این را می خوریم که نکند جشنواره را تحریم کنند. تحریم آنان باعث شکوفایی جشنواره خواهد شد. در حال حاضر بسیاری از فیلم ها و کارگردان ها به برند تبدیل شده اند و جشنواره تحت الشعاع فیلم های مارک دار است، همانگونه که «جرم» با مارک کیمیایی بهترین فیلم جشنواره ۲۹ می شود در حالی که به زباله دان سینمای ایران تعلق دارد اما در فجر سی‌ام فیلم هایی چون روزهای زندگی لایق این عنوان نمی شوند چون مارک ندارند، چون شیخ طادی شکارچی شنبه را در کارنامه خود دارد که تا کنون خاری مانند آن در چشم اسرائيل نرفته است، باید هیمنه مارک ها، برند ها و نام ها در سینمای ایران شکسته شود و فضای رشد واقعی برای سینمای ایران فراهم  آید.

برای احیای آنچه نام آن را سینمای انقلابی گذاشته‌ایم سی سال است که جشنواره بر پا می کنیم اما هرسال دربغ از پار سال، دیگر باید به جای آنکه به فکر سینمایی انقلابی باشیم، باید انقلابی سینمایی را در دستور کار خود قرار دهیم.

جشنواره فیلم فجر به رویدادی تجمل‌گرا تبدیل شده است که جز عده‌ای خاص را در آن راهی نیست و با وضعیت کنونی نمی ‌توان آن را جشن سینمای انقلاب دانست. شاید بد نباشد سنگری جدید و بدور از ظواهر روشنفکری بنا کرد، شاید جشنواره ای مانند جشنواره فیلم عمار در سال های آینده بتواند این ظرفیت را ایجاد کند.

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.