جمعه 10 فوریه 12 | 11:26

آقا گفتند این سرود پخش نشود

هنگامي كه قرار شد بالاخره امام(ره) به ايران بيايند، با خود گفتم خوب است شعري داشته باشم كه در فرودگاه بخوانم، 3 تا شعر آماده كردم. «خوش آمدي امام ما»، « خميني اي امام» و «برخيزيد اي شهيدان» را كه سروده بودم، براي آن روز آماده كردم كه «خميني اي امام» قبلا ضبط شده بود و آن را ضبط مجدد كرديم و خدا را شكر در فرودگاه پخش شد.


۵۳ سالگي، روزگار پختگي سني، شخصيتي و هنري يك شاعر و نويسنده است و سبزواري در اين سن و سال از 2 خصلت توأمان خود، يعني‏ بهره‏مندي از قريحه شاعري و ذوق‏ موسيقايي در كنار تعهد به اسلام و هنر متعالي استفاده كرد و بهترين‏ سرودهاي حماسي را آفريد؛ آن هم براي جنبشي كه‏ مي‏رفت تا بزودي به انقلابي اسلامي، مردمي و فراگير تبديل شود.

بي‌هيچ مبالغه‌اي مي‌توان ادعا داشت هر دفتر شعر حميد سبزواري، بخشي از تاريخ، فرهنگ، مبارزات و هويت جمعي مردم ايران را شامل مي‌شود و هر شعر و بخصوص سرود او خاطره مشتركي براي نسل انقلاب به همراه دارد؛ خاطره‌اي كه گاه اشكي و گاه لبخندي را روي صورت مردم مي‌نشاند.

در مجموعه شعرهاي شما بندرت با اثري روبه‌رو مي‌شويم كه ارجاع اجتماعي نداشته باشد. شايد هيچ كس به اندازه خودتان نتواند از دلايل اين نوع رويكرد سخن بگويد.

آن چيزي كه همه مي‌دانند اين است كه من شعر براي چشم، لب، گونه و گيسو نمي‌سرايم، يعني اگر هم مواردي باشد يك نماد و استعاره است و همواره تاكيد كرده‌ام شعري كه هدف سياسي و اجتماعي نداشته باشد، هرگز نخواهم گفت و اين براي من از هر چيزي ارزشش بيشتر است.

به نظر من شعر و هنر بايد در خدمت اسلام و امت اسلام باشد و در واقع شعر مردمي، شعري است كه در خدمت مردم باشد و آنها را به سمت كمال و تعالي سوق دهد، نه اين كه باعث تفريح و سرگرمي شود و چندي بعد در هيچ حافظه و خاطره‌اي نماند.

مي دانم كه پيش از پيروزي انقلاب اسلامي منزل شما همواره محفل و پايگاهي براي فعاليت‌هاي ادبي ـ سياسي بود. از آن جلسات خانگي و مخفيانه براي ما بگوييد.

همان‌طور كه اشاره كرديد پيش از پيروزي انقلاب شب‌هاي شنبه در منزل ما انجمني ادبي تشكيل مي‌شد كه چند نفري از دوستان هميشه در آن حاضر بودند…

چند نفر از اين شاعران را نام ببريد.

مرحوم محمود شاهرخي، مرحوم اوستا، زنده‌ياد خانم سپيده كاشاني، مشفق كاشاني و برخي ديگر از شاعران از جمله يك شاعر كردستاني هم بود كه اتفاقا سُني مذهب بود، ولي عجيب ارادتي به امام(ره) داشت.

اين انجمن اگرچه انجمن تخصصي شعر بود ولي تنها فعاليت ادبي نداشت و تقريبا محرمانه هم برگزار مي‌شد و اعضاي انجمن را كساني تشكيل مي‌دادند كه مورد اعتماد بودند.

به خاطر مي‌آورم آن زمان امام(ره) در تبعيد بودند و ما در اين جلسات ضمن اين كه شعر مي‌خوانديم فعاليت‌هاي سياسي هم انجام مي‌داديم و در واقع انجمني كه ما داشتيم، بهانه‌اي بود تا قدم‌هايي براي انقلاب برداريم.

استاد درباره نوع فعاليت‌هاي سياسي كمي بيشتر توضيح دهيد.

به عنوان مثال يكي از فعاليت‌هاي ما در آن دوران اين بود كه شب‌ها دور هم جمع مي‌شديم و مطالبات و خواسته‌هاي مردم را بررسي مي‌كرديم و سپس در قالب شعر و سرود و گاهي شعار پياده مي‌كرديم و مدتي نمي‌گذشت كه اين شعارها و شعرها در تظاهرات‌هاي خياباني از زبان مردم جاري مي‌شدند.

اگر بخواهيد براي شعرها و شعارهايي كه در آن حال و هوا و در سال‌هاي قبل از پيروزي انقلاب در زبان مردم جاري مي‌شد چند ويژگي قائل شويد، به چه نكاتي اشاره مي‌كنيد؟

ببينيد ريشه‌هاي شعر انقلاب را بايد در رفتار نادرست و خودخواهي‌ها و ديكتاتوري‌هاي حكومت پهلوي جستجو كرد و اين شعر همواره دوشادوش حركت انقلابي مردم ايران در برابر طاغوت بوده است؛ در آن زمان روزهاي سخت و سياهي بر مردم مي‌گذشت و بسياري از آزاديخواهان به خاطر دفاع از اسلام و امام رنج زندان و شكنجه را تحمل كردند، پس شاعر نمي‌تواند نسبت به اين بي‌عدالتي‌ها بي‌تفاوت باشد.

جرقه‌هاي اول و گام‌هاي نخستين جريان شعر انقلابي از دهه 1340 و با قلم و خلاقيت و تعهد تعداد انگشت‌شماري از شعرا آغاز شد و بتدريج ميان ديگر شاعران هم گسترش يافت. اشعار در آن زمان چند موضوع را مورد توجه قرار مي‌دادند، از افشاي سرسپردگي حكومت پهلوي به بيگانگان و خيانت آنها گرفته تا ستمگري آنان بر مردم. همه اينها بخش‌هاي مختلفي از دغدغه‌هاي شعرها بودند.

البته سرودن درباره شهداي مبارز و انقلابي و همين طور پيرامون شخصيت امام‌خميني(ره) هم از ديگر موضوعات اين شعرها بود. به بيان ديگر شعر انقلاب، شعري بود كه مردم را در طول مبارزات به حركت درمي‌آورد و انصافا اين شعرها و سرودها يكي از عوامل بيداري مردم ايران بود.

نكته ديگري كه درباره سرودها بايد به آن اشاره كنم اين است كه اين سرودها كه ماندگار شده‌اند به اين دليل است كه از زبان و ذهن مردم سرچشمه گرفته‌اند. بگذاريد مثالي بزنم ببينيد، مثلا:

ما همه سرباز توايم خميني

گوش به فرمان توايم خميني

اين سطرها اگرچه شايد از نظر قافيه مشكل داشته باشند، اما مشكل عروضي ندارند و فقط مثلا اگر به جاي «فرمان» بگذاريم «آواز» ديگر اشكال فني و ادبي ندارد، اما مي‌خواهم بگويم واقعا ذهن و زبان مردم هم موزون بود ببينيد در زمان شاه همه را به صف مي‌كردند و سرود «شاهنشاها زنده‌بادا» را مي‌خواندند و من از همان زمان به فكر بودم كه انقلاب كه پيروز شد نياز به سرود هست و اين‌چنين شد كه بيشتر سرودها را ساختم.

مثال ديگري كه در ارتباط با مردم و شعارها و سرودها مي‌توانم بزنم همين «ازهاري بيچاره اين ملتم نواره» است كه در اين مورد هم من شاهد بودم كه يك روز در ميدان آزادي بوديم و جمعيت هم آمده بود.

در ميان جمعيت يك جواني لاغراندام كه معلوم بود چند روز است كه از زندان آزاد شده و شكنجه شده است به يكباره اين شعار را فرياد زد و قبل از آن هم هيچ‌كس نشنيده بود بلافاصله جمعيت پشت سر او اين شعار را تكرار كردند و سريع هم فراگير شد.

همين جوان دور ميدان مي‌چرخيد و دوباره فرياد زد: «ازهاري بيچاره نوار كه پا نداره» مردم هم دوباره پشت سر او همين شعار تكرار مي‌كردند.

ذهن مردم ايران واقعا موزون و آهنگين است و يكي از دلايل استقبال از سرودها همين مردم هوشمند و خوش‌ذوق است. به هر حال از مردمي كه بيش از 1000 سال تاريخ ادبيات پر افتخار دارد انتظار ديگري هم نيست.

جرات و جسارتي كه در آن روزگار مردم ايران، شاعران و هنرمندان متعهد و انقلابي از خود نشان دادند و در برابر حكومتي كه از سوي غرب و آمريكا و انگليس حمايت مي‌شد، ايستادند و پيروز شدند شايد در باور هيچ كس نمي‌گنجيد و امروز هم شاهد هستيم نهضت‌هاي اعتراضي در سراسر جهان شكل گرفته است.

اگر موافق هستيد سراغ سرودهاي انقلابي برويم كه شما آفريده‌ايد؛ مانند خميني اي امام، اين بانگ آزادي، برخيزيد اي شهيدان خدايي و… درباره اين سرودها و خاطراتشان سخن بگوييد، بويژه سرود خميني اي امام كه در لحظه ورود حضرت امام پخش شد.

اين سرود را من مدت‌ها پيش از پيروزي انقلاب سروده بودم؛ يعني وقتي امام(ره) در تبعيد بودند و از نجف به پاريس رفتند؛ داستان هم از اين قرار بود كه در آن موقع اعلاميه‌هاي حضرت امام شبيه شب‌نامه تكثير و پخش مي‌شد. از طرفي سخنراني‌هاي ايشان هم در نوارهاي كاست ضبط مي‌شد و دست به دست مي‌چرخيد. در بسياري از موارد كه اين نوارها تكثير مي‌شدند، يك طرف آنها خالي بود برخي از دوستان انقلابي به من پيشنهاد دادند حميد! تو بيا و شعري براي طرف ديگر نوار بگو، من هم ديدم پيشنهاد خوبي است و شروع به سرودن كردم و يكي از شعرهايي كه سرودم «خميني اي امام» بود كه به همراه سخنراني‌هاي امام تكثير مي‌شد.

در واقع پيش از پيروزي انقلاب و بهمن 1357 بسياري از مردم اين سرودها را داشتند و گوش كرده بودند.

البته به نظرم اين سرود با ورود حضرت امام (ره) به ايران و پخش آن جايگاه ديگري پيدا كرد؟

بله؛ هنگامي كه قرار شد بالاخره امام(ره) به ايران بيايند، با خود گفتم خوب است شعري داشته باشم كه در فرودگاه بخوانم، 3 تا شعر آماده كردم. «خوش آمدي امام ما»، « خميني اي امام» و «برخيزيد اي شهيدان» را كه سروده بودم، براي آن روز آماده كردم كه «خميني اي امام» قبلا ضبط شده بود و آن را ضبط مجدد كرديم و خدا را شكر در فرودگاه پخش شد.

شما خودتان آن روز در فرودگاه بوديد؟

متاسفانه ازدحام جمعيت خيلي بود و شايد بتوانم بگويم تا چند كيلومتر اطراف فرودگاه مردم به استقبال از امام خميني(ره) آمده بودند و من نتوانستم در فرودگاه حضور داشته باشم. من در همان روزها با خودم فكر كرده بودم كه امام(ره) از فرودگاه به كجا خواهند رفت و مطمئن بودم ايشان تا به مزار شهدا نروند، جاي ديگري نخواهند رفت. به هر حال ما براي انقلاب جوان‌هاي بسياري داديم مردم و مبارزان بسياري شهيد شدند و مطمئن بودم ايشان حتما به بهشت زهرا(س) خواهند رفت.

برخيزيد اي شهيدان راه خدا

اي كرده بهر احياي حق جان فدا

برخيزيد رهبر آمد كنون در كنارتان

اين سرود را هم در بهشت زهرا پخش كردند و من هميشه با خاطره آن روزها زندگي مي‌كنم، هر وقت حرف آن روزها مي‌شود، مي‌گويم انگار كسي به من الهام كرده بود كه اين دو شعر را بسرايم.

مي دانيد اشعار و سرودهاي انقلابي در حال و هواي خاصي سروده شده‌اند، دوست دارم جوانان بدانند كه آرامش و امنيتي كه امروز داريم به آساني به دست نيامده است؛ قدردان امروز باشيم؛ چقدر خون پاك و مطهر شهدا بر زمين ريخته شده است و چه جواناني به شهادت رسيده‌اند تا امروز براحتي زندگي كنيم.

در همين رابطه يكي از پيشنهادهاي من اين است كه آرشيو سرودهاي انقلابي ايجاد شود تا ميراثي غني در اين حوزه براي آيندگان باقي بماند.

اين را براي اشعار خودم نمي‌گويم، اشتباه نشود. بلكه تمام سرودهاي انقلابي كه سروده شده و آهنگسازي شده بايد معرفي شود و در اختيار نسل جوان و آيندگان قرار گيرد.

همين جا يك نكته را هم اضافه كنم كه شايد براي شما جالب باشد و شايد هم باور نكنيد ولي من خودم از سرودهاي دوران انقلابم نسخه‌اي ندارم و بارها از دوستان خواسته‌ام تا اگر امكانش باشد نسخه‌اي از مجموعه آثار من را كه روي آنها آهنگسازي شده است در اختيارم بگذارند و اميدوارم اين گفت‌وگو سبب خيري شود. به هر حال اين سرودها براي خود من بسيار خاطره‌ساز هستند و دوست دارم در منزل مجموعه آنها را داشته باشم.

استاد! يكي ديگر از سرود‌هاي ماندگار و انقلابي شما در رثاي شهيد مطهري است «اي مجاهد شهيد مطهر / مرتضي را چو آيينه مظهر…» اگر اشتباه نكنم اين سرود در سالگرد شهيد مطهري خلق شد؟

به اين شكل و فرم فعلي كه روي آن آهنگ هم گذاشته شده است و سپس خوانده شد، بله در سالگرد شهيد مطهري بود، اما واقعيت اين است كه من بلافاصله پس از شهادت ايشان بشدت برانگيخته شدم و از شنيدن خبر شهادتشان تا ساعت‌ها مي‌گريستم و سپس آن بغض و آن اندوه فراوان در كلمات آمد و تبديل به سرودي شد كه در سالگرد شهادت ايشان با تغييراتي به شكل كنوني درآمد.

يكي از خاطرات خوب و متفاوت شما كه پيش از اين هم براي من تعريف كرده‌ايد شعر «اين پيروزي خجسته باد» است، فكر مي‌كنم براي خوانندگان ما چگونگي سرودن و پخش اين سرود جالب باشد.

به ياد دارم بهانه سرودن «اين پيروزي خجسته باد» يكي از موفقيت‌هاي رزمندگان اسلام در جبهه‌هاي جنگ بود. اين سرود را ساختيم و در اختيار مسوولان صدا و سيما قرار داديم تا پخش كنند، اما مدتي گذشت و ديدم اين سرود پخش نشد. وقتي دليلش را جويا شدم گفتند آقاي خامنه‌اي گفتند كه پخش نشود و من همان موقع مطمئن بودم كه بينشي پشت اين تصميم وجود دارد، چون ايشان بسيار انسان عميقي هستند. اتفاقا چند وقتي گذشت و با تعدادي از دوستان در اصفهان بوديم كه صداي پخش اين سرود را شنيدم و به دوستان گفتم كه برويم كه پيروزي و اتفاق مهمي رخ داده است و آن پيروزي هم آزادسازي خرمشهر بود و اين سرود با بينش آقا در زمان مناسبي پخش شد.

بانگ آزادی

اين بانگ آزادي ست، كز خاوران خيزد
فرياد انسان‌هاست، كزناي جان خيزد
اعلام توفان‌هاست، كز هر كران خيزد
آتشفشان قهر ملت‌هاي در بند است
حبل‌المتين توده‌هاي آرزومند است
الله‌اكبر، خميني رهبر
دشمن بداند ما موج خروشانيم
زاييده بحريم، فرزند توفانيم
در سنگر اسلام، بگذشته از جانيم
بازو به بازو، صف به صف، ما آهنين جنگيم
سنگر به سنگر، جان به كف آماده جنگيم
تخت شهنشاهان، شد سرنگون از ما
بخت تبهكاران، شد واژگون از ما
دامان آزادي، شد لاله‌گون از ما
ما حافظ آزادي و اسلام و قرآنيم
ما در پي آسايش و معراج انسانيم
الله‌اكبر، خميني رهبر
ما در ره اسلام، پيمان خون بستيم
زنجير استعمار، مردانه بگسستيم

شهید مطهر

اي مجاهد شهيد مطهر
مرتضي را چون آيينه مظهر
اي شهيد ره حكمت و علم
خون تو حافظ دين و دفتر
در عزاي تو اي بحر تقوا
ديده در خون دل شد شناور
گريه بر ناله ره بسته و غم
مي گدازد دلم را به مزمر
خامه لرزد در كف من از غم تو
چون سرايم ماجراي ماتم تو
در شگفتم من چه گويم خدايا
تا كه غم نشكند داغ من را

در عزاي جان‌گدازت
سينه سوزد چو كانون اخگر
بشكند دست آن كس كه بركند زين چمن آن درخت تناور
حيف از آن نوبهارآفرين باد
كز خزان ستم گشته پرپر
هر شب و روز ديده بارد گوهر پاك
از غم تو اي اميد خفته در خاك
خشم امت ز سوگ تو جوشيد
بي تو رهبر سيه جامه پوشيد
خود نميري كه مردن تو را نيست زنده‌اي زنده تا صبح محشر
نقش هر دفترت زندگي ساخت
زندگي از تو زايد مكرر
اي خطيب دلنواز نكته پرداز
عندليب نغمه‌ساز كرده پرواز

خمینی ای امام
خمینی ای امام، خمینی ای امام
ای مجاهد ای مظهر شرف
ای گذشته ز جان در ره هدف
هر زمان می‌رسد از تو این ندا
ای اسیران و مستضعفان به پا
زیر بار ستم زندگی بس است
نزد طاغوتیان، بندگی بس است
بود شعار تو به راه حق پیام
ز ما تو را درود ز ما تو را سلام
خمینی ای امام، خمینی ای امام
ای مجاهد ای مظهر شرف
ای گذشته ز جان در ره هدف
چون نجات انسان شعار توست
مرگ در راه حق افتخار توست
این تویی، این تویی، پاسدار حق
خصم اهریمنان، دوستدار حق
بود شعار تو به راه حق قیام
ز ما تو را درود، زما تو سلام
چون تو عزم صف دشمنان كنی
ترك سر، ترك تن، ترك جان كنی

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.