معترضان سوری را مسلح کنید! و در حالی که این اقدام را انجام میدهید به اسرائیلیها نیز ابزارهای لازم برای حمله به تاسیسات هستهای ایران را بدهید تا در صورت تصمیم گیری در این زمینه تجهیزات کافی فراهم باشد.
این دیدگاههایی است که این روزها در واشینگتن مطرح میشود. مسلح کردن معترضان در سوریه در مقابل تجهیزاتی که دولت بشار است در دمشق از ایران و روسیه دریافت میکند، موضعی است که برخی سناتورهای آمریکایی مانند جام مک کین و لیندسی گراهام در آن قرار دارند. از سوی دیگر سخن پراکنی در خصوص مشروعیت بخشیدن به طرح حمله احتمالی اسرائیل به ایران نیز در بین کاندیداهای جمهوریخواه ریاست جمهوری آمریکا و سازمانهای مستقل به امری متداول تبدیل شده است. این گروه بر این عقیدهاند که تهدید باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا در خصوص روی میز بودن همه گزینههای علیه ایران تهدید چندان معتبر و قابل اتکایی نیست.
باید گفت که مسلح کردن معترضان در سوریه با تجهیز اسرائیل دو موضوعی است که محاسبات استراتژیک آن متفاوت است. کمک به جریانهای مخالف در سوریه میتواند به تغییر رژیم در این کشور منجر شود اما ایده تجهیز اسرائیل از آنجایی ناشی میشود که اختلاف نظر عمیقی بین واشینگتن و اورشلیم بر سر نحوه مقابله با برنامههای هستهای ایران از بمباران گرفته تا تحریم و عملیات پنهانی ناشی میشود.
در جهان پس از عراق، پس از افغانستان و پس از لیبی، واکنش کاخ سفید به هر یک از این نگرشها میتواند شرایطی را روشن کند که طبق آنچهل و چهارمین رئیس جمهور آمریکا از زور استفاده میکند یا شاهد به کار بردن زور از جانب دیگران خواهد بود. اما در عین حال این تصور اشتباه را نیز شفافتر میکند که دولت از بانگ زدن دکترین اوبامایی پرهیز میکند.
ایران و سوریه دو مشکل بسیار سخت به شمار میروند. در پس ذهن شماری از مقامات دولت اوباما، هیچ چیز نمیتواند به اندازه سقوط دولت بشار اسد در سوریه برای جمهوری اسلامی آسیب رسان باشد. بشار تنها متحد نزدیک ایران در جهان عرب است. برخی در داخل و خارج از کاخ سفید بر این باورند که در صورت سرنگونی اسد، کانال اصلی تهران برای انتقال سلاح به حزب الله و حماس از بین میرود و به این ترتیب احتمال کاهش نفوذ جمهوری اسلامی نیز وجود خواهد داشت. از سوی دیگر اقدام نظامی موفق علیه ایران نیز میتواند از تبدیل شدن جمهوری اسلامی به قدرت بزرگ منطقهای، هدفی که اسرائیل و عربستان سعودی به شدت از آن بیمناک اند، جلوگیری کند.
در مورد تامین تجهیزات پیشرفته برای اسرائیل نگرانیهایی وجود دارد. دولت اوباما اکنون با تصمیم مشابهی مواجه است که دولت جورج بوش در سال ۲۰۰۸ اتخاذ کرد. زمانی که اسرائیلیها به وضوح درحال تامین سخت افزار جنگی مورد نیاز برای حملهای وسیع به تاسیسات هستهای ایران بودند. این در حالی است که اقدامات اسرائیل در آن زمان جدال سنگینی در داخل کاخ سفید به راه انداخت. دیک چنی، معاون رئیس جمهور وقت میخواست که هر آنچه اسرائیل نیاز دارد، دراختیارش قرار داده شود. اما اغلب تیم امنیت ملی بوش بر این باور بودند که در صورت دستیابی اسرائیل به این تجهیزات، ریسک به راه افتادن جنگی دیگر در منطقه خاورمیانه پیش رو خواهد بود. اکنون نیز دولت اوباما به همین نتیجه رسیده است.
یکی از مقامات عالی رتبه دولت اوباما که به تازگی از سفر به اسرائیل بازگشته در گفتوگو با روزنامه نیویورک تایمز خاطرنشان کرده که رویکرد کنونی اینگونه است که اسرائیلیها به سوی گزینههایی رهنمون شوند که برنامههای هستهای ایران را به تاخیر میاندازد و ریسک حمله هوایی را به همراه ندارد. دولت اوباما بر این باور است که ترکیب تحریم و اقدامات پنهانی بسیار موثرتر خواهد بود و این همان دکترین اوبامایی است. اوباما بر این باور است که زمانی باید وارد جنگ یکجانبه با کشوری شود که امنیت ملی ایالات متحده توسط آن کشور تهدید شده باشد و موضوع بن لادن، واضحترین نمونه این نگرش است. اما زمانی که پای تهدیدهای پراکندهتر به میان میآید، سابقه نشان داده است که اوباما قطعنامههای سازمان ملل و مشارکت شماری از متحدان را ترجیح میدهد.
به همین دلیل است که اسرائیلیها به سختی میکوشند در توانایی موشکی ایران به گونهای مبالغه کنند که نشان داده شود موشکهای جمهوری اسلامی در آینده میتوانند خاک ایالات متحده را نیز هدف قرار دهند. آنها میخواهند ایران را به اولویت نخست تبدیل کنند.
Sorry. No data so far.