اگر بخواهیم بهترین تحلیل روانشناختی از دگرگونی احوالات فردی و علل واژگونی جمعی جامعۀ اسلامی بعد از رحلت رسول اعظم (ص) را پیش رو داشته باشیم و بررسی کنیم که چرا با سرعت اوضاع سیاسی ـ اجتماعی امت اسلامی آن گونه بر خلاف مسیر صحیح و سلیمی که رسول الله (ص) به امر الهی برای آینده امت اسلامی تصویر نموده بود؛ به حرکت در آمد، باید به کلمات پاره تن رسول خدا (ص) ـ فاطمۀ زهرا (س) ـ رجوع کرد. هم او که برای از کار انداختن چرخ این حرکت پرشتاب جامعۀ اسلامی به سوی انشقاق و اختلاف و روی برگردانی از نشان برافراشتۀ غدیر یعنی ولایت فریاد زد و خطبه خواند و گریه نمود و ضربه خورد و سرانجام در گمنامی و بینشانی به شهادت رسید.
وقتی حضرت با تنی رنجور و مجروح خود را به مسجد النبی (ص) میرساند تا با اقامۀ برهان و بیان مستدل حق غصب شدۀ خویش ـ فدک ـ را بستاند، آنگاه که هیچ منطق و استدلالی برای بازگرداندن حقوق غصب شدۀ بیت وحی کارگر نمیافتد، حضرت رو به جمع کثیر حاضر ـ خصوصا انصار ـ مینماید و سوابق تماشاچیان صحنۀ مظلومیت خویش را که هم اینک زبان را در کام و تیغ را در غلاف حبس نمودهاند، این گونه میفرماید: «یَا مَعْشَرَ النَّقِیبَةِ وَ أَعْضَادَ الْمِلَّةِ وَ حَضَنَةَ الْإِسْلَامِ مَا هَذِهِ الْغَمِیزَةُ فِی حَقِّی وَ السِّنَةُ عَنْ ظُلَامَتِی؟ أَ مَا کَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَبِی یَقُولُ الْمَرْءُ یُحْفَظُ فِی وُلْدِهِ سَرْعَانَ مَا أَحْدَثْتُمْ وَ عَجْلَانَ ذَا إِهَالَةٍ وَ لَکُمْ طَاقَةٌ بِمَا أُحَاوِلُ وَ قُوَّةٌ عَلَى مَا أَطْلُبُ: اى گروه بزرگان و اى بازوان تواناى آیین، و اى نگهداران دین، این چه رفتار سست و سبکى است که ظالمانه در حقّ من روا داشتهاید؟ مگر پدرم؛ رسول خدا صلّى اللَّه علیه و آله نفرموده بود: «مراعات هر شخصى در احترام به فرزندان اوست»؟ چه با شتاب خلاف آن عمل کردید، هر چند این امر قابل پیشبینى بود، با اینکه شما براى احقاق حقوق من قادر و توانایید» یا در فراز دیگر همین خطبه گذشته و حال این نظاره گران بیتفاوت را این گونه توصیف مینماید: «إِیهاً بَنِی قَیْلَةَ أَ أُهْضِمَ تُرَاثُ أَبِی- وَ أَنْتُمْ بِمَرْأًى مِنِّی وَ مَسْمَعٍ وَ مُنْتَدًى وَ مَجْمَعٍ تَلْبَسُکُمُ الدَّعْوَةُ وَ تَشْمَلُکُمُ الْخِبْرَةُ وَ أَنْتُمْ ذَوُو الْعَدَدِ وَ الْعُدَّةِ وَ الْأَدَاةِ وَ الْقُوَّةِ وَ عِنْدَکُمُ السِّلَاحُ وَ الْجُنَّةُ تُوَافِیکُمُ الدَّعْوَةُ فَلَا تُجِیبُونَ وَ تَأْتِیکُمُ الصَّرْخَةُ فَلَا تُغِیثُونَ وَ أَنْتُمْ مَوْصُوفُونَ بِالْکِفَاحِ مَعْرُوفُونَ بِالْخَیْرِ وَ الصَّلَاحِ: اى گروه انصار، شما حاضر و ناظر باشید و میراث پدر من مورد دستبرد دیگران واقع گردد؟! شما مشمول دعوت من گشته و در معرض امتحان و آزمایشید، حال اینکه شما برخوردار از سلاح و تجهیزات جنگى بوده و معروف به اهل خیر و صلاح و نیکوکارى هستید» اولین پرسشی که با خواندن این فرازهای والا ـ که بیانگر غربت تامۀ اهل بیت وحی سلام الله علیهم در ایام کوتاه پس از پیامبر (ص) است ـ به ذهن میآید این است که چرا افرادی که سوابق روشنی چون «بازوان توانای آیین، نگهداران دین و معروف به صلاح و نیکوکاری بودن» را در کارنامه خویش دارند، به واسطۀ حال فعلی آنها یعنی سکوت مرگبار و نظاره گر و بینفاوت نشستنشان، فاجعۀ عظیم انحراف مسیر صحیح حرکت جامعۀ دینی و غربت اولیای خدا در حال رخ دادن است. پاسخ این پرسش و علت مرگ این سوابق درخشان در مرداب سکوت نگاههای تماشاچی اهل مدینه در فراز بعدی خطبۀ فدکیه حضرت صدیقۀ طاهره (س) این گونه بیان میشود: «قَدْ أَرَى أَنْ قَدْ أَخْلَدْتُمْ إِلَى الْخَفْضِ- وَ أَبْعَدْتُمْ مَنْ هُوَ أَحَقُّ بِالْبَسْطِ وَ الْقَبْضِ وَ خَلَوْتُمْ بِالدَّعَةِ وَ نَجَوْتُمْ بِالضِّیقِ مِنَ السَّعَةِ فَمَجَجْتُمْ مَا وَعَیْتُمْ وَ دَسَعْتُمُ الَّذِی تَسَوَّغْتُمْ: آرى مىبینم که شما میل به رفاه و آسایش دنیا نموده و دست از آنکه شایسته تولیت و امامت است برداشتهاید، و خود را از مسئولیّت تکالیف و حدود و وظائف دینى رها نموده و آزاد ساختید، و هر آنچه دیده و شنیده و مىدانستید را به دور انداختید» .
آری علت آن دلهای قفل زده شده و آن زبانهای لال شده و آن تیغهای زنگار گرفتۀ در نیام که میتوانستند هر سه از حریم دین و ولایت جانانه دفاع کنند و برگ دیگری بر آن سوابق بفزایند این هاست: «رفاه زدگی و راحت طلبی و دنیا طلبی، روی برگردانی از ولایت، لاقیدی و بیتفاوتی نسیت به تکالیف دینی و سرانجام فراموش کردن هر آنچه روزی جزء باورهای ایمانی و اعتقادات قلبی بوده است.» بدون هیچ توضیح دیگری کلام نورانی فاطمی (س) هم اینک چراغ راه ماست تا به خوبی آفتهایی را که منجر به منحرف شدن حرکت یک جامعه دینی، که سالها برای برقراری و بسط آن رنجها کشیده شده و خونها ریخته شده است بشناسیم.
Sorry. No data so far.