چهارشنبه 11 آوریل 12 | 14:41

جنبش سبز از «رأی من كجاست» تا اظهارنظر درباره همجنس‌گرايان

هرچه استقبال مردم کمتر می‌شد، شعارهای رادیکال تری مطرح می‌شد تا اینکه جنبش دچار بحران شد حالا هم حماسه سرایی و سوگواری برای زندانیان جنبش گرهی از کار فروبسته ما نمی‌گشاید».


جنبش سبز«از رأی من کجاست» به جایی رسید که سران آن باید درباره حقوق همجنس گرایان اظهارنظر می‌کردند. هرچه استقبال مردم کمتر می‌شد، شعارهای رادیکال تری مطرح می‌شد تا اینکه جنبش دچار بحران شد حالا هم حماسه سرایی و سوگواری برای زندانیان جنبش گرهی از کار فروبسته ما نمی‌گشاید.

این مطلب را پایگاه اینترنتی روزآنلاین که از پاریس به روز می‌شود مورد تأکید قرار داده است. نویسنده با بیان اینکه ائتلاف گسترده، تبدیل به پاشنه آشیل جریان سازمان دهنده فتنه سبز شد، می‌نویسد: سلطنت طلب‌ها و هواداران سازمان مجاهدین خلق [منافقین] و چپ‌هایی که قائل به انقلاب پرولتری هستند این مطلب را نخوانند. در اوج دوران جنبش سبز خیلی‌ها کوشیدند خود را ذیل جنبش سبز تعریف کنند (حتی آن‌ها که همیشه پای ثابت تحریم انتخابات و سرنگونی طلب بوده‌اند)، به این ترتیب و خصوصاً در خارج از کشور ائتلاف نانوشته اما گسترده‌ای از نیروهای سیاسی به وجود آمد که موجب امیدواری بود اما هیچ کس فکر نمی‌- کرد که همین ائتلاف گسترده به پاشنه آشیل تبدیل شود. تکثر در جنبش به جایی رسید که آن را از هدف و معنا خالی کرد و در حال حاضر هیچ تعریف مشخصی از جنبش وجود ندارد. نیروهایی که هیچ وزن اجتماعی نداشتند با دوپینگ رسانه‌های برون مرزی خود را هم عرض هسته اصلی جنبش قرار دادند و به «هدف گذاری» و «استراتژی‌پردازی» برای آن پرداختند و آب را بیش از پیش گل آلود کردند. اینگونه بود که مخالفان سردرگم و سرگردان شدند.

این پایگاه اینترنتی وابسته به اپوزیسیون می‌افزاید: وضعیت به گونه ایست که نه تنها مشخص نیست اپوزیسیون «چه می‌خواهد» بلکه حتی معلوم نیست که «چه نمی‌خواهد»! نسبت جنبش سبز با «جمهوری اسلامی» و «قانون اساسی» آن چیست؟ آیا خواست آن،‌‌ همان اجرای بدون تنازل قانون اساسی است یا اینکه در پی گذار از جمهوری اسلامی است؟ هدفش اصلاح جمهوری اسلامی است یا برانداختن آن؟ مشکل اینجاست که اکثر تحلیل‌ها و روش‌های پیشنهادی به شدت «ذهنی» هستند.

روز آن لاین در ادامه نوشت: حرکتی که با شعار رأی من کجاست آغاز شد نهایتاً در موقعیتی قرار گرفت که سران آن برای اظهارنظر درمورد «حقوق همجنسگرایان» تحت فشار قرار گرفتند؛ گویا قرار بود همه مشکلات تاریخی را حل کند، مدام به لیست مطالبات افزوده شد و شعار‌ها رادیکالیزه شدند، در عین حال بین رادیکالیزه شدن جنبش و استقبال از فراخوان‌های آن نسبت معکوسی وجود داشت. درحالی که مردم هر بار کمتر به خیابان می‌آمدند، شعار‌ها رادیکال‌تر می‌شد.

نویسنده تأکید کرد: جنبش سبز دچار بحران معنا و هدف شد. می‌توان سر را زیر برف کرد و یا عجالتاً دهان منتقدان و پرسشگران را با حماسه سرایی، سوگواری و ذکر مناقب کشتگان و زندانیان جنبش بست اما این کار گرهی از کار فرو بسته ما نمی‌گشاید. باید بدون ترس و تعارف به ارزیابی عملکرد ۳ سال گذشته خود بنشینیم. نباید بگذاریم فضای عاطفی ما را از ارزیابی عقلانی باز دارد. می‌گویند صحت یک استراتژی را با نتایج آن می‌سنجند. براین مبنا راه طی شده را چگونه باید قضاوت کرد؟ هسته اصلی جنبش سبز را اصلاح طلبانی تشکیل می‌دادند که اکنون یا به خارج آمده یا در حصر و حبس و یا خانه نشین هستند. این افراد اکثراً دل در گرو گذار مسالمت آمیز و تدریجی داشته‌اند. بنابراین نخستین پرسشی که پیش روی آنهاست این است که آیا راه طی شده، زمینه را برای گذار مسالمت آمیز، مساعد‌تر و گشوده‌تر کرده یا در تحلیل نهایی و با عاطفی و دو قطبی و رادیکالیزه کردن فضای سیاسی، بر دشواری‌های این راه افزوده است؟

یادآور می‌شود روز آن لاین در مطلب دیگری علت شکست فتنه سبز را در این دانست که هم خداناباور‌ها و ساختارشکنان در آن حضور داشتند و هم کسانی که طرفدار حکومت دینی و قانون اساسی جمهوری اسلامی بودند.

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.