محمد نصرتی- این روزها وضعیت رسانههای ما با آنچه که سید شهیدان اهل قلم میگفت خیلی نزدیک شده و گویی این رسانهها هر روز «حرفهایتر» میشود. آوینی میگفت: «ژورنالیسم حرفهای ناگزیر است که بنیان کار خویش را بر ضعفهای بشر امروز بگذارد و از ترشح بزاق خوانندگان ارتزاق کند» [۱]
چقدر خوب «سید» آن سالها، فضای امروز رسانههای حرفهای را با قلم به تصویر کشیده است: «دموکراسی شعار آزادی میدهد، اما در عمل، با نهان روشی و سیستمهای کاملاً مخفی جاسوسی و شبکههای گسترده تبلیغاتی اجازه نمیدهد که احدالناسی آزادانه بیندیشد و آزادانه انتخاب کند. ولی ما شعار ولایت میدهیم، اما در عمل طوری رفتار میکنیم که آنها شعارش را میدهند.» [۲]
به این جملات شهید آوینی دقت کنید:
«سنت است که قابلیت پذیرش دین را فراهم میآورد. پس فی المثل این واقعیت را که قوم ایرانی خود را در تشیع باز مییابد نمیتوان به صدقه حواله کرد» [۳]
«دین اسلام نیز نه تنها در تعارض با فرهنگهای ملی نیست، بلکه چون خاک آمادهای است که شجره فرهنگهای ملی را میپرورد و صفاتِ حسنی و استعدادهای نهفته آن را بر میگیزند و اظهار میکند.» [۴]
«هویت ایرانی-نه زرتشتی- را عین هویت اسلام میدانم و معتقدم تقربی که ما به دین پیدا کردهایم به این هویت ملی وابسته است و اگر این هویت ایرانی و ملی نبود، یا مثلا هویت دیگری داشتیم، این تقرب و این دین پیدا نمیشد» [۵]
««شاهنامه» به نظر من حکمت معنوی است و منافاتی با دین ندارد که هیچ، اصلا اسطورههایی که فردوسی در شاهنامه بررسی یا جمع کرده است، اساطیری هستند که اگر بخواهیم آنها را بر اساس تفکرات دینی و عرفانی خودمان تاویل کنیم، خواهیم دید که «شاهنامه» اصلا حکمت معنوی است و چه بسا از این لحاظ کم نظیر است. به نظر من ریشه حکمت معنوی شاهنامه همان تفکر عرفانی ماست؛ یعنی در تفکری که من خود را به آن منتسب میدانم، اسلام نسبتی با ملیت دارد». [۶]
«آمادگی ایرانیان برای قبول دین اسلام و مشی ولایی شیعه به گوهر فطری آنان رجوع دارد و آنان که تصور میکنند هر مشی و منش دیگری را میتوان، فارغ از آمادگیهای تاریخی و فطری این امت، جایگزین دین اسلام و مشی ولایی شیعی و رابطهای که بین این مردم وپیشوایان مذهبی آنان وجود دارد قرار داد، با ماهیت تاریخ بیگانهاند و وهم میبافند» [۷]
«منتسب است به مولایمان علی (ع) که فرموده «اتزعم انک جرم صغیر و فیک انطوی العالم الاکبر…» این سخن فقط استعارهای ادبی نیست. تاویل این سخن آن است که در حقیقت این انسان است که او را باید «عالم اکبر» دانست، نه عالمی که بیرون از وجود انسان تا لا یتناهی گسترده است. مفهوم «بیرون» و «درون» اینجا درهم میریزد. در ظاهر، بشر جزئی از عالم هستی است و اما در باطن، عالم هستی آینه تجولات درونی بشر است.» [۸]
«حقیقت دین را باید نه در عوالم انتزاعی، که در وجود انسانهایی جست که خلیفه اللهی مبعوث شدهاند. فصل الخطاب با انسان کامل است و لا غیر.» [۹]
«تمدن کنونی که ذاتاً اروپایی است چنین نشان میدهد که هرگز از «نوشدن» -تجدد- باز نمیایستد و این گونه، طمع کرده است که «فطرت نوجویی و طالب تحول» را در بشر امروز مهار کند. اما همچنان که بشر جدید «حقیقت ازلی» وجود خویش را به مثابه انسانی که خلیفةالله است انکار میکند، در این «تجدد مداوم» نیز از آن حقایق ثابت که همچون فصول طبیعت و منازل متناظر آن در حیات انسان –کودکی، جوانی، پختگی و پیری- ظهوری ادواری دارند، عدول کرده است» [۱۰]
«انسان کامل مظهر اسم «عدل» است و این تخاصم وتضاد و تزاحم که از آن سخن رفت تحت «ولایت اسم عدل» از میان برمی خیزد، که اگر چه این عالم هرگز از ظهور ذاتی و صفاتی آن خالی نیست – که گفتهاند بالعَدل قامَتِ السَّماواتُ و الاَرض – اما «تحقق فعلی» آن جز در آخر الزمان اتفاق نمیافتد و اگر گفتهاند که در مدینه موعود، گرگ و میش در کنار یکدیگر به صلح و سِلم میزیند، اشاره است به همین معنا که با ظهور فعلی اسم عدل – به طور مطلق و نه مقید – تخاصم و تضاد و تزاحم از میان برمی خیزد.» [۱۱]
« چگونه باور کند فنا را، آنجا که بقای جهان به «وجه باقی حق» است، تجلی یافته از حضور انسانهای کامل؟» [۱۲]
این روزها رئیس جمهور مملکت را به خاطر تأکید بر انسان و ظرفیت های انسانی به نوعی شرک گویی محکوم می کنند و دنبال کشف رگه های انحراف در تفکرات او هستند.(+) و چقدر خوب شد که آوینی به شهادت رسید تا به خاطر این جملات مجبور به دفاع از دینداری خود نباشد.
پینوشتها:
۱- کتاب حلزون های خانه به دوش صفحه ی ۵۳
۲- همان
۳- کتاب رستاخیز جان صفحه ی ۵۷
۴- مقاله «نظم نوین جهانی و راه فطرت» از مجموعه «آینده بشریت» (+)
۵- کتاب آیینه جادو (مجموعه مقالات شهید آوینی پیرامون سینما و هنر) ص ۱۳۱ – ۱۳۴
۶- همان
۷- کتاب حلزون های خانه به دوش صفحه ی ۹۱
۸- مقاله «دولت پایدار حق» از مجموعه «آینده بشریت»
۹- مقاله «آغازی بر یک پایان» از مجموعه «آینده بشریت»
۱۰- مقاله «تجدید و تجدد» از مجموعه «آینده بشریت»
11- کتاب رستاخیز جان صفحه ی ۱۹
۱۲- مقاله “تجدید و تجدد” از مجموعه “آینده بشریت” http://www.aviny.com/
13- مقاله ” هنر ، تاریخ و میثاق ولایت” از مجموعه ” درباره امام خمینی(ره)” در http://www.aviny.com/
Sorry. No data so far.