حسین شریعتمداری– امروز مذاکرات تیم هستهای کشورمان با گروه ۱+۵ بعد از ۱۴ ماه توقف و چالش و کش و قوس فراوان، در اسلامبول ترکیه از سرگرفته میشود. بسیاری از محافل سیاسی و رسانهای غرب با اشاره تلویحی به تحولات و رویدادهای کنونی منطقه و جهان، این دور از مذاکرات را تعیین کننده و سرنوشت ساز ارزیابی کردهاند.
درباره مذاکرات امروز، ارزیابی محافل نزدیک به ۱+۵ از ماجرا و آنچه جمهوری اسلامی ایران میتواند و باید از این دور مذاکرات انتظار داشته باشد، گفتنیهایی هست.
الف. ابتدا و قبل از ورود به موضوع اصلی، اشاره به چند نکته از چالش هستهای نزدیک به ده ساله ایران اسلامی با مجموعه همسو و مشترک آژانس بین المللی انرژی اتمی، شورای امنیت سازمان ملل متحد و آمریکا و متحدانش، ضروری به نظر میرسد و میتواند از دو نقطهای که امروزه ما و حریف در آن ایستادهایم، تصویر و مختصات روشنی ارائه بدهد.
– اگرچه معاهده NPT، اساسنامه آژانس و پادمانهای مربوطه روی دو ملاک «فنی» و «حقوقی» در بررسیها و بازرسیهای آژانس از فعالیت و تاسیسات هستهای کشورهای عضو تاکید ورزیده و هرگونه برخورد سیاسی در این ارزیابیها را به شدت نفی کرده است ولی نگاهی گذرا به پرونده ده ساله چالش هستهای ایران اسلامی کمترین تردیدی باقی نمیگذارد که آمریکا و متحدانش با در اختیار داشتن مدیریت آژانس و شورای امنیت سازمان ملل، در برخورد با پرونده هستهای ایران، از اهرمهای سیاسی استفاده کرده و برای یافتههای مستند «فنی» و «حقوقی» کمترین اهمیت و نقشی قائل نبودهاند. دراین باره هر چند که نشانهها و مستندات فراوانی را میتوان آدرس داد – و پیش از این به موارد بسیاری از آن پرداخته ایم- ولی در این مختصر به چند نمونه بسنده میکنیم؛
– بعد از مدتها چالش و در حالی که جمهوری اسلامی ایران در اجلاس اکتبر تهران، تقریبا تمامی فعالیتهای هستهای خود را به صورت داوطلبانه به حالت تعلیق درآورده و پروتکل الحاقی را نیز بدون تصویب مجلس به طور موقت و داوطلبانه پذیرفته بود، نوبت به اجلاس پاریس رسید.
– آبان ۱۳۸۳/نوامبر ۲۰۰۴- در این اجلاس قرار شد جمهوری اسلامی ایران به آژانس تضمین عینی – OBJECTIVE GAURANTEE- بدهد که در پی تولید سلاح هستهای نیست و در مقابل، آژانس نیز به ایران تضمین قطعی -FIRM GAURANTEE- بدهد که پرونده کشورمان را از دستور کار شورای حکام خارج کرده و به روال عادی بازگرداند، اما ۳ ماه بعد، در اجلاس لندن که قرار بود در آن تضمینهای دو جانبه ارائه شود، وزرای خارجه تروئیکای اروپا- انگلیس، فرانسه و آلمان- اعلام کردند تنها تضمین عینی مورد قبول آنها دست کشیدن جمهوری اسلامی ایران از فعالیت هستهای است و با پررویی «الگوی لیبی» را پیشنهاد کردند!
– بعد از این باج خواهی و بدمستی حریف بود که به دستور رهبرمعظم انقلاب، فعالیتهای هستهای به تعلیق درآمده از سر گرفته شد و این از سرگیری در مردادماه ۸۴- اوت ۲۰۰۵- با فعالیت کارخانه UCF اصفهان آغاز شد. این اقدام قانونی جمهوری اسلامی ایران با تهدیدهای پی در پی غرب روبرو شد و شورای حکام آژانس با صدور قطعنامهای، ایران را به نقض تعهدات! متهم کرد و حال آنکه تعلیق فعالیتها داوطلبانه بود و آژانس نیز طی گزارشهای خود در فاصله اجلاس اکتبر تهران -پذیرش تعلیق ها- تا اجلاس لندن، تاکید کرده بود که هیچ نشانهای از انحراف فعالیت هستهای کشورمان به سوی تولید سلاح مشاهده نکرده است.
– در پی از سرگیری فعالیت UCF اصفهان که حق قانونی و مسلم کشورمان بود، آژانس بین المللی انرژی اتمی برخلاف نص صریح اساسنامه خود پرونده هستهای ایران را در دی ماه ۱۳۸۴- فوریه ۲۰۰۶- به شورای امنیت سازمان ملل فرستاد. توضیح آنکه مطابق بند «C» از ماده ۱۳ اساسنامه آژانس، پرونده یک کشور عضو NPT فقط در دو حالت قابل ارجاع به شورای امنیت است. اول؛ بیتوجهی نسبت به پیشنهادهای اصلاحی و فنی و حقوقی آژانس – که در اجلاس نوامبر ۲۰۰۴ به خاطر توجه ایران به پیشنهادهای یاد شده از کشورمان تقدیر شده بود- و دوم؛ هنگامی که فعالیت هستهای از حالت صلح آمیز به سوی تولید سلاح هستهای منحرف شود-DIVERSION- که در هیچیک از گزارشهای آژانس کمترین نشانهای از این انحراف گزارش نشده بود و تاکنون نیز گزارش نشده است.
گفتنی است که کیهان، قبل از اجلاس پاریس با استناد به برخوردهای غیرفنی و غیرحقوقی آژانس پیش بینی کرده بود که پرونده هستهای کشورمان را به شورای امنیت میفرستند و در همان هنگام رسانههای غربی از جمله واشنگتن پست و گاردین، کیهان را به سنگ اندازی در مسیر قانونی! پرونده متهم کرده بودند!
– اسناد موسوم به مطالعات ادعایی -ALLEGED STUDIES- یکی دیگر از جمله این نمونه هاست که بخش قابل توجهی از قطعنامههای شورای امنیت علیه ایران اسلامی به آن اختصاص یافته و هنوز هم به عنوان یک بهانه مطرح میشود. آمریکا مدعی است این اسناد (!) یک فایل پاورپوینت -POWER POINT- شامل نزدیک به ۱۰۰۰ صفحه الکترونیکی است که در سال ۲۰۰۳ از رایانه یک کارشناس هستهای ایران! به دست آمده است. جمهوری اسلامی ایران ضمن تاکید بر جعلی بودن آن از آژانس تقاضای دریافت اصل این به اصطلاح اسناد را کرد ولی آژانس اعلام کرد آمریکا حاضر به ارائه آن نیست! و در مقابل این درخواست که کارشناس مورد نظر چه توضیحی پیرامون ادعاهای خود دارد؟ آمریکاییها پاسخ دادند که او مرده است! از سوی دیگر، آژانس در گزارش سپتامبر ۲۰۰۹ خود رسماً اعلام کرد که نمیتواند اصالت -ATHENTHITY- این اسناد را تایید کند و همین به اصطلاح اسناد، امروزه به اصلیترین محور چالش هستهای ۱+۵ با کشورمان تبدیل شده است!
– آقای محمد البرادعی مدیرکل سابق آژانس در ماههای پایانی مسئولیت خویش در مصاحبه با واشنگتن پست تاکید کرده بود که پرونده هستهای ایران از بستر حقوقی و فنی به بستر سیاسی منتقل شده و ارجاع پرونده به شورای امنیت نیز در همین راستا بوده است. اوایل آوریل سال جاری میلادی – فروردین ۱۳۹۱- هانس بلیکس رئیس اسبق آژانس و «هیلاری من لورت» عضو سابق شورای امنیت ملی آمریکا در مصاحبههای جداگانهای اعلام کرده بودند «مشکل آمریکا با ایران، برنامه هستهای این کشور نیست، بلکه آمریکا نگران الگو بودن ایران برای ملتهای مسلمان منطقه است و هانس بلیکس تاکید کرده بود که اگر پرونده هستهای نیز مختومه شود آمریکا دنبال بهانه دیگری خواهد بود.
… و دهها نمونه مشابه دیگر که پیش از این به آنها پرداختهایم و بازگو کردن آن موضوع اصلی این نوشته نیست.
ب. اظهارنظر مقامات آمریکایی و اروپایی و تحلیل و تفسیر رسانههای غربی طی دو هفته اخیر، در نگاه اول به گونهای است که از عقب نشینی آنها در مقابل ایران حکایت میکند. خانم کلینتون بر پذیرش چرخه غنی سازی ۵/۳ درصدی اورانیوم از سوی ایران تاکید میکند. آسوشیتدپرس؛ به موافقت ۱+۵ با غنی سازی زیر ۵ درصد اورانیوم در ایران اشاره کرده و آن را یک موفقیت برای کشورمان ارزیابی کرده است، حتی پایگاه «دبکا» از امتیاز مشترک آمریکا و اسرائیل به ایران!! در مذاکرات اسلامبول خبر داده و مینویسد اوباما و نتانیاهو موافقت کردهاند که ایران ۱۰۰۰ سانتریفیوژ و ۱۰۰۰ کیلوگرم اورانیوم داشته باشد! و به اصطلاح از چرخش توأم با نرمش! اسرائیل خبر داده و میگوید «اسرائیل مواضع خود را تا حدودی تعدیل کرده و از توقف کامل و همیشگی غنی سازی اورانیوم در ایران دست کشیده است»! و موارد مشابه دیگری که متاسفانه برخی از رسانهها و شخصیتهای داخلی کشورمان نیز، از این مواضع آمریکا و متحدانش کمی تا قسمتی ابراز خشنودی کردهاند! این در حالی است که؛ اولا؛ غنی سازی اورانیوم بدون سقف- حتی تا میزان ۹۹ درصد- حق مسلم ایران است و در هیچیک از مفاد NPT و پادمانهای مربوطه سقفی برای غنی سازی تعیین نشده است، ثانیا؛ جمهوری اسلامی ایران تاکنون با اقتدار و بدون اعتنا به قطعنامههای غیرقانونی ۱۷۳۷/ ۱۷۴۷/ ۱۸۰۳/ ۱۸۳۵ و ۱۹۲۹ به چرخه قانونی فعالیت هستهای خود ادامه داده و این چرخه را که در صورت نیاز غنی سازی بدون سقف اورانیوم از جمله آن است تثبیت کرده است. بنابراین آنچه آمریکا و متحدانش این روزها و در آستانه مذاکرات اسلامبول از آن با عنوان امتیاز به ایران یاد میکنند، نه فقط «امتیاز» نیست، بلکه امتیاز گرفتن – بخوانید باج خواهی- از ایران اسلامی است و پذیرش آن مفهومی غیر از افتادن در دام خطرناک ۱+۵ ندارد.
ج. امروزه نه فقط شواهد و قرائن غیرقابل انکار، بلکه اعتراف صریح و همراه با اضطراب و دلهره آمریکا و متحدانش از اقتدار مثال زدنی و بیسابقه ایران اسلامی و نقش برجسته و تعیین کننده آن در معادلات منطقهای و جهانی حکایت میکند، و در همان حال نشانههای فراوانی را میتوان آدرس داد که آمریکا و متحدان اروپایی و پایگاه منطقهای آن یعنی رژیم صهیونیستی در ضعیفترین دوران حیات خود قرار دارند. و از سوی دیگر، جمهوری اسلامی ایران تاکنون نه فقط از هیچ اقدام و کوششی در شفاف سازی فعالیت هستهای خود کوتاهی نکرده، بلکه بارها فراتر از تعهد قانونی خود در این راستا حرکت کرده است ولی در مقابل از ۱+۵ غیر از باج خواهی، توهم پراکنی و قانون شکنی ندیده است و از این روی، اگر مذاکره، ترجمه دیگری از «معامله» باشد که هست و در آن سخن از «دادن»ها و «گرفتن»ها در میان باشد- که دقیقا چنین است- ایران اسلامی همه اقداماتی که میتوان نام «اعتمادسازی» بر آن نهاد را بیکم و کاست و در مقیاسی بسیار فراتر از قانون انجام داده است. بنابراین در مذاکرات امروز، «سقف» انتظاری که آمریکا و متحدانش میتوانند از ایران اسلامی داشته باشند، صرفنظر کردن ایران از غرامت خواهی است و «کف انتظار» جمهوری اسلامی ایران از ۱+۵، جلب اعتماد ایران است که لغو تمامی قطعنامههای غیرقانونی و تحریمها گام اول آن است.
این کف مطالبه ایران اسلامی از ۱+۵ است و کمتر از آن امتیاز تلقی نمیشود مخصوصا آنکه باید توجه داشت دستاوردهای کنونی ما، حاصل اقتدارمان و ایستادگی در برابر باج خواهیها بوده و هست.
Sorry. No data so far.