دوست داشته باشید یا نه، رفتار مجلس به کودک شطرنجبازی میماند که تنها ظرفیت تحلیل یک حرکت را دارد و هیچ تصوری از حرکات بعدی ندارد. توهم فواید آنی یک حرکت، مجلس را به کجراهه نبرده است؟
گروهی از نمایندگان مجلس بحق به دنبال اصلاح آییننامه مجلس برای بهتر و مفیدتر شدن سؤال از رئیسجمهور هستند؛ اما چگونه؟
مجلس شورای اسلامی در چهارشنبه آخر سال 90، نخستین مهره خود را در صفحه شطرنج سؤال از رئیسجمهور حرکت داد. اما آنچه در مقابل از سوی احمدینژاد انجام شد، با تعابیری همچون «به توپ بسته شدن مجلس»، «به شوخی گرفتن مجلس» و یا «تحقیر مجلس» مورد اشاره قرار گرفت.
این شد که پس از نوروز، مجلس با دستپاچگی و بدون تحلیل و بررسی محتوای آن جلسه و درک واقعیت مشکلات شکل کنونی سؤال به دنبال اصلاح آییننامه سؤال از رئیسجمهور رفت.
هدف این نوشته آن نیست که آن جلسه را توصیف کند، بلکه تلاش آن است که در حد توان خود به چرایی ناکارآمدی مجلس کنونی و مقررات موجود در روند سؤال از رئیسجمهور بپردازد.
این حقیقت انکارناشدنی است که تسلط بر مقررات شکلی و آییننامههای اجرایی نقش مهمی در کارایی فرد در محیط سیاسی و یا حقوقی دارد. به همین سبب است که هر کسی برای موفقیت در چنین محیطهایی به آموزش و تجربه نیاز دارد و این گمشده مهم مجلس کنونی است.
کارهایی چون وکالت، شرکت در مجامع چندجانبه و یا کار حزبی میتواند به نمایندگان در به دست آوردن دانش و تجربه مربوط به آییننامه و مقررات شکلی کمک کند؛ تجربههایی که در کمتر نماینده مجلسی دیده میشود. اگر در این مسأله شک دارید از نمایندگان مجلس بخواهید چند مثال از آییننامههایی که تاکنون با آن برخورد را داشتهاند نام ببرند. بعید نیست بسیاری از نمایندگان مجلس، نخستین بار در صحن مجلس به مفهوم آییننامه برخورد کرده باشند.
هم متن آییننامه قبلی و هم متن (مواد) جدید پیشنهادی که کلیات آن امروز در مجلس تصویب شد، نشان میدهد که مجلس درک روشنی از چرایی سؤال از رئیسجمهور ندارد. این مسأله در قالب چند نکته، توضیح داده میشود.
1 ـ آیا یک فلسفه مهم سؤال از رئیسجمهور این نیست که با واکنش بموقع، جلوی اشتباهات و یا کجرویهای گرفته شود؟ زمان مناسب در مورد پرسش مربوط به عزل آقای متکی کی بود؟
2ـ آیا هر یک از سؤالاتی که مجلس این قدر اهمیت نداشتند که در یک جلسه مورد بررسی قرار گیرند، سؤال از رئیسجمهور نباید به چنان تابویی تبدیل شود که ده سؤال انباشته شوند تا در یک جلسه مطرح شوند. هر سؤال باید بموقع و با فراغ بال مورد بررسی قرار گیرد.
متن جدید و سخن گفتن درباره پنج سؤال در یک جلسه، باز هم نشان میدهد که مجلس بهرغم این که مدعی است به دنبال تحقق یکی از ظرفیتهای قانون اساسی است اما فلسفه سوال را به خوبی درک نکرده است. طرح یک سؤال در یک جلسه و در زمان مناسب به مراتب معقولتر است.
3ـ مجلس اگر با جوالدوز (به حق یا ناحق) به جان دولت میافتد، باید یک سوزن هم شده به خودش بزند. آنچه شوخیهای گزنده احمدینژاد نامیده شد، رگههایی از حقیقت هم در خود داشتند.
الف) آیا مجلس پیگیری کرد که در موضوع تسهیلات ارزی مترو، چه کسی در یکی از کمیسیونهای مجمع تشخیص مصلحت نظام گفته است، ما به دنبال تصویب قانونی هستیم که دولت نتواند آن را اجرا کند؟
ب) آیا مجلس نباید به دنبال راهکاری برای نظارت بر سازمانهای فرهنگی باشد که تحت نظارت دولت هم نیستند؟
پ) آیا نباید به دنبال تعریف مشخص از وظایف و اختیارات رئیسجمهوری بود؟ چرا عقلای سیاست در ایران، درباره چالش همیشگی رؤسای جمهور درباره حدود اختیارات و وظایف خود تجاهل میکنند و آن را خاص دولت احمدینژاد میدانند؟
ت) آیا مجلس نباید در پی راهکاری برای بالا بردن ضریب اجرای بودجههای سالانه و برنامههای پنج ساله کشور باشد؟ آیا مجلس از خود نپرسید چرا رئیسجمهور به راحتی از تخصیص تنها نزدیک 25درصد بودجه فرهنگی سخن میگوید؟
ث) از زمان دولت آقای خاتمی تاکنون، سه مثال از تصویب قانون برای تشکیل وزارتخانههای جدید وجود دارد.
تشکیل وزارت جهاد کشاورزی با لایحه دولت خاتمی
تشکیل وزارتخانههای (صنعت، معدن و تجارت) و (کار، رفاه و تأمین اجتماعی) با لایحه دولت دهم
تشکیل وزارت ورزش و جوانان با طرح مجلس هشتم
با مقایسه مختصر متن قوانین فوق، انصاف خواهید داد که در حواشی تشکیل وزارت ورزش مقصر اصلی مجلس است که با ضعف فاحش در قانوننویسی، کشور را به حاشیه برد. مجلس با طرحی کاملا ناقص، فرمان تشکیل وزارتخانهای را میدهد، بدون این که پیامدهای آن را سنجیده باشد. آیا مجلس نباید به دنبال راهکاری برای پیشگیری از تکرار ضعف خود باشد.
4 ـ در طرح جدید اصلاح آییننامه سؤال از رئیسجمهور پیشبینی شده است که در صورت درخواست دو سوم نمایندگان مجلس، سوال به قوه قضائیه ارجاع شود تا سرانجام در شرایط تعیین شده به استیضاح رئیسجمهور بینجامد. این مسأله چند ضعف شدید دارد که مجلس هیچ توجهی به آن نکرده است.
فرض کنید رئیسجمهوری با پشتیبانی و یا بیتفاوتی 35 درصد از نمایندگان مجلس، هر چه خواست بر سر کشور بیاورد. نوشتن قانون به صورت پیشنهادی به راحتی حق ملت و مجلس برای سؤال از رئیسجمهور را ابتر نخواهد کرد؟
فرض دوم این است که مجلس برای ارجاع مسألهای به قوه قضائیه به توافق برسد. آنگاه قوه قضائیه چه باید بکند؟ فرض کنید مجلس سوال مربوط به عزل آقای متکی را به قوه قضائیه میفرستاد، قوه قضائیه چه واکنشی باید نشان دهد؟
و بر فرض که قوه قضائیه دارای چهارچوبی برای رسیدگی به این مسأله باشد؛ آیا ذات ارجاع مسأله به قوه قضائیه، خدشهای بر اصل تفکیک قوا نیست؟ چرا مجلس اصرار دارد حقوق ملت را به قوه قضائیه واگذار کند؟
صورت دیگر مسأله این است که قوه قضائیه، پس از ارجاع مسأله به آن، به سود یکی از طرفین رأی دهد، در این صورت سخن گفتن از پنج و یا شش سؤال برای استیضاح رئیسجمهور چه وجهی دارد؟
5 ـ فراتر از اینها، فرض کنید مجلس روالی را طراحی کرد که از حق سؤال که قرار است تابو نباشد به استیضاح برسد، آیا این امر نشانه قدرت مجلس است؟ به صراحت میشود پاسخ داد خیر، زیرا در این صورت یا سؤال از رئیسجمهور به تابو تبدیل خواهد شد و یا این که هر سال یک بار شاهد استیضاح رؤسای جمهور خواهیم بود.
مجلس باید درک کند که سؤال باید برای اصلاح سریع و منطقی اشکالات باشد. فرضیهها و ذهنیتهای غیر از این به کشور آسیب خواهد زد.
6 ـ نوشتن قانون به صورت روزمره و بدون دقت و البته تجربه کافی، به کشور آسیب خواهد زد. نه آقای احمدینژاد برای همیشه رئیسجمهور خواهد ماند و نه از عمر مجلس فعلی بیش از شش هفته باقی مانده است. به جای اصرار بر اصلاحیهای که گوشهای از مشکلات آن در این نوشته مورد اشاره قرار گرفت، مجلس باید به دنبال اصلاحیهای مؤثر و خردمندانه باشد.
Sorry. No data so far.