تریبون مستضعفین – وحید اشتری
چند روز پیش خبرگزاری فارس مصاحبهای با رییس جمهور منتخب مصر روی خروجی قرار داد که در آن محمد مرسی سخنان متفاوتی نسبت به مواضع گذشته اش در مورد رابطه با ایران ، مسائل سوریه، سفر به عربستان، و اسرائیل و پیمان کمپ دیوید به زبان آورد . این مصاحبه بسرعت تبدیل به یک جنجال جدی در فضای رسانه ای شد و سیلی از تکذیب ها و تایید ها را با خود به همراه آورد. در ابتدا بی بی سی و العربیه مصاحبه را تکذیب کردند و این تکذیبیه در حالی که از سوی خبرگزاری فارس با عنوان تکذیبیه های بی نام و نشان و با استناد به همین گونه استدلال ها در رسانه های دیگر با هدف جنجال سازی قلمداد می شد که با درج تکذیبیه در سایت اخوان المسلمین و مصاحبه سخنگوی رسمی مرسی با رویترز و تکذیب مجدد مصاحبه صورت گرفته مسیری دیگر را دنبال کرد.
از این پس فارس می کوشید صحت مصاحبه خود و بالطبع دروغگو جلوه دادن تکذیب کنندگان را با قرار دادن فایل صوتی مصاحبه و استناد به منابعی چون الوطن، سایت خبری تلویزیون مصر، القدس العربی، روزنامه الحریة و العدالة، و اینچنین منابعی که یا مصاحبه را تایید کرده بودند یا به نقل از آن خبر ذکر کرده بودند به نمایش بگذارد .
از آنجایی که در خبرگزاری های داخلی ایرنا به شکل جدیتری به انعکاس این تکذیبیه ها می پرداخت این عمل به نوعی تسویه حساب ایرنا با فارس تلقی شد و بعد از فحاشی ها و تقابل های داخلی ، دیگر رسانه ها نیز به این فضا وارد شده و در دو طرف تقسیم شده و به یارکشی پرداختند. در آنسو رسانههایی که با خوشحالی از دروغگو شدن فارس از تلاش برای نجات یک رسانه میگفتند و در سوی دیگر رسانههایی که با عنوان حسادت ایرنا به فارس از قضایای رخ داده یاد میکردند.
اگرچه این اخبار بعد از اظهارات سخنگوی دفتر ریاست جمهوری مصر مبنی بر شکایت رسمی از خبرگزاری فارس قدری به خاموشی گرایید ولی صرف نظر از جوانب اتفاق روی داده به نظر سوالات فراوانی وجود دارد که اکنون می توان قدری بیشتر به آنها تامل کرد؟ اتفاقا بر خلاف رسانه هایی که خبرگزاری فارس را مورد هجمه قرار داده اند و وی را دروغگو خطاب کرده اند با تاکید بر این فرض که قطعا بپذیریم خبرگزاری فارس آن مصاحبه را با مرسی انجام داده است می توان از اتفاقات روی داده سوالاتی طرح کرد که به نظر به درد آینده تعاملاتمان با کشورهای منقلب شده و جریانات متفاوتی که در آنها سرکار خواهند آمد میخورد.
چند پرسش
واقعا آیا نیازی هست در اولین تعاملات با کاندیدای ریاست جمهوری یک کشور ولو اگر اسلامگرا باشد به جای تاکید بر مواضع مشترک همچون حصر غزه و مشکلات حماس و یهودی سازی بیت المقدس با علم به تمام اختلافاتی که بین انقلابیون منطقه در مورد قضایای سوریه و مسائل ایران وجود دارد در اولین مصاحبه دست روی اختلافبرانگیز ترین مسائل بگذاریم و کار را به جایی برسانیم که وی مصاحبه انجام دادهای که فایل صوتی اش نیز موجود است (پیش فرض مان صحت ماجراست) را بخاطر فشارها و چند دستگی ها در مصر تکذیب کند؟
آیا با وجود مشکلاتی که اخوان برای در دست گرفتن قدرت در مصر دارد و ائتلاف هایی که با اسلام گراها و برخی سلفی ها از جمله حزب النور کرده عاقلانه است که یک خبرگزاری در اولین مصاحبه به زور از رییس جمهور تازه به قدرت رسیده در یک کشور چندپاره و به شدت متزلزل موضع گیری شدید علیه عربستان را مطالبه کند و آیا چنین سوالاتی از روی تدبیر انجام می شده است؟
آیا نتیجه طبیعی این سوالات اختلافات شدید بین اسلامگراهای حامی مرسی و رقم زدن شرایط به نفع اسراییل و جبهه استکبار نبوده است؟ آیا در این آغازین تعاملات سراغ موضع طرف مقابل در قبال مسئله مناقشه برانگیز سوریه رفتن صرف نظر از اینکه پاسخ طرف مقابل چیست معقولانه بوده است؟ آیا با کمترین توجهی نسبت به حساسیتهای موجود در مصر و افکار عمومی منطقه که به شدت از فضای رسانهای بین المللی متاثر است میتوان به تنظیم یک همچنین مصاحبهای با یک چنین سوالاتی در این شرایط حساسی دست زد؟
آیا در هر دو صورت انعکاس منفی بودن نگاه مرسی به قضایای سوریه یا مثبت بودن نگاهش وی را دچار یک سری مشکلات جدی در فضای داخلی کشورش و در میان حامیانش نکردهایم؟ و فراوان سوالات اینچنینی که میتوان طرح کرد و قدری به مصاحبه صورت گرفته خبرگزاری فارس با مرسی تامل کرد.
شاید بتوان به این نتیجه رسید که احتمالا خبرگزاری مذکور حتی به فرض صحت مصاحبه صورت گرفته هیچ تفاوتی برای سوالات در نظر گرفته شده برای مرسی با یک همچنین شرایط شکننده و حساسی با مثلا سید حسن نصرالله و سوالاتی که از وی باید پرسیده شود قائل نیست و این بی تدبیری را شاید بتوان بعنوان یک هشدار برای تمامی فضاهای رسانهای و غیر رسانهای در تعاملات مان با کشورها تعمیم داد.
واقعگرایی در خصوص حوادث منطقه
در پایان ذکر این نکته ضروری است که بدون شک باید توجه داشت تمام جریانات فعال کشورهای منطقه با تمام تفاوتهایشان حتی اسلام گراترین هایشان نیز به همه مسائل از جمله محو اسرائیل و اعتراضات سوریه و عربستان و ترکیه و آمریکا همچون ما نگاه نمی کنند. همانقدر منفی بافی درمورد قضایای منطقه خطرناک است که مثبت انگاری های بیش از حد و تمام اتفاقات رخ داده در کشورها را با تعبیر جمهوری اسلامی خطاب کردن به ما ضربه زده و میزند. داشتن انتظارات و توقعات بیجا و یک موضع مشترک از همه اینها در قبال مسائل حساس ممکن است کار را به جایی برساند که دچار یک فضای توهمی بشویم که بعد با دیدن کوچکترین موضع غلط از یکی از این جریانات در یک مسئله تمام عمق و ابعاد اتفاقاتی که به نام بیداری اسلامی رخ داده را با دیده تردید بنگریم. هرگونه اقدامات شتابزده در این موارد و دست گذاشتن روی مسائل اختلافی از روی بی تدبیری محکوم بوده ولذا به جاست با یک نگاه معقول و منطقی تفاوتهای نگاه هر یک از جریانها را نسبت به مسائل بشناسیم و از هر کدام با توجه به ظرفیت شان انتظار داشته باشیم.
دقیقا درد منو گفتین
در بند سوم نوشته شده است رسانه هایی با خوشحالی از دروغگو شدن فارس و لینک یک سایت را داده اید.
من متن آن سایت را خواندم، سوالم این است شما از کجا فهمیدید که آن ها خوشحال شدند که فارس دروغگو است؟
در یک متن می توان بی طرفانه و بدون موضع تحلیل کرد.
بخدا اگه فهمید چی گفتی
سلام علیکم
خسته نباشید
واقعا فوق العاده بودش
یاد اون کلام رهبری افتادم که در جواب برخی که بهانه گیری میکردند که در سطح بین المللی جمهوری اسلامی و وزارت خارجه دچار رکود شده فرمودند که بعضی اقدامات را نمی توان در این عرصه بیان کرد و مقتضیاتی دارد و حقیقتا اقدامات خوبی انجام گرفته!
این کلام اقا نشان می دهد که عرصه روابط بین الملل خارج از چارچوب رسانه ها و جار جنجال های ژورنالیستی است! و باید با طمانینه و با گام های احتیاطی قدم برداشت!!!
مرسی تو ویژه نامه روزنامه الحریه و العداله که (روزنامه رسمی حزب هستش و خودش هم مدیر مسئولش هست:http://www.ikhwanweb.com/article.php?id=29165) تو شماره 206(واسه 20 می 2012)، با عنوان برنامه های النهضه نوشته:استعاده العلاقات الطبیعیه مع الایران علی الاساس المصالح مشترکه الدولتین و التطویر مجالات التنسیق السیاسی و التعاون الاقتصادی بما یحقق التوازن الاستراتیجی فی المنطقه(الخلیج)
ترجمه:بازگردادن روابط طبیعی با ایران بر اساس منافع مشترک میان دو کشور و توسعه زمینههای هماهنگی سیاسی و همکاریهای اقتصادی به منظور ایجاد توزان راهبردی در منطقه(خلیج)
*مطلب خبرگزاری فارس هم که همینه!
ولی این همه جار و جنجال درست کرد.
علت این وضعیت عملکرد خبرگزاری فارس نیست! بلکه عملکرد ضعیف و بی خاصیت و غیرحرفه ای سایر رسانه های ایرانی به خصوص رسانه های برون مرزی صداوسیما در تنویر افکار عمومی هست که خیلی ساده فرصت رو برای استکبار و ارتجاع فراهم میکنه تا با سوءاستفاده از سادگی و بی خبری مردم منطقه فلش اعتراضات رو به سمت دعوای شیعه و سنی و فارس و عرب جهت بدن و حربه های قدیمیشون رو تو اشکال جدید بازتولید کنن. واقعا اونها چطور تهدیدهاشون رو به فرصت تبدیل میکن و ما چطور تبدیل فرصت ها رو به تهدید می بینیم و یخ زدیم و نگاه میکنیم!
ما یه مجموعه عریض و طویل برای تقریب داریم ولی این مجموعه حتی نتونسته یه جریان فکری-اجتماعی-رسانه ای راه بندازه و افکار و به این سمت سوق بده که اختلاف مذهب طبیعیه اما تکفیر و خشونت طلبی اشتباهه. پرهیز از مبحاثه و گفتگو و تضارب آراء هست که مشکل داره.
پیشنهاد میکنم یه خونه تکونی درست و درمون تو برخی رسانه های جمهوری اسلامی و مجمع تقریب اتفاق بیافته.