حسین شریعتمداری – ۱- «آدرس غلط» یکی از ترفندهای خطرآفرین است که در عملیات موسوم به «طرح فریب» از آن بهره میگیرند. این ترفند در هر دو عرصه جنگ «گرم و سرد» به کار گرفته میشود. فرض کنید که دشمن در جبهه نبرد نظامی قصد انجام عملیات غافلگیرانه در منطقه «الف» را دارد و در همان حال، از قدرت دفاعی حریف بیمناک است. در این حالت به ترفند «آدرس غلط» یا «طرح فریب» روی میآورد و مثلا در منطقه «ب» که با منطقه «الف» فاصله زیادی دارد دست به آتش باری میزند، با این مقصود که ذهن فرماندهان حریف را از منطقه اصلی عملیات یعنی منطقه «الف» دور کرده و به منطقه «ب» مشغول دارد. حالا اگر فرماندهان خودی از آرایش جنگی و ضریب پراکندگی قوای دشمن اطلاعات دقیقی نداشته باشند، بعید نیست که همه استعداد نظامی و یا بخش قابل توجهی از آن را برای مقابله با حریف به منطقه «ب» منتقل کنند و حتی پس از دفع حمله دشمن در منطقه ب -بخوانید منطقه فریب- دست به تعقیب دشمن نیز بزنند! اکنون صحنه را در نظر آورید. چه میبینید؟ نیروهای خودی را میبینید که نه فقط حمله دشمن را دفع کردهاند بلکه در حال تعقیب آنها نیز هستند. اما، این ظاهر قضیه است که با واقعیت فاصله زیادی دارد. واقعیت آن است که ما در حال تعقیب دشمن نیستیم، بلکه، این دشمن است که ما را به نقطه و منطقه مورد نظر خود میکشاند تا عملیات اصلی را در منطقه الف، با موفقیت و بدون کمترین مقاومت به انجام برساند.
۲- شنبه گذشته، سران محترم سه قوه مجریه، مقننه و قضائیه گردهم آمدند و به گفته رئیس مجلس «بررسی عوامل گرانی از مباحث مطرح دراین نشست» بوده است. اینکه مسئولان بلندپایه نظام، روی یکی از اصلیترین دغدغههای کنونی مردم انگشت گذارده و در پی یافتن راه کارهای موثر برای مقابله با آن بودهاند، به تنهایی نویدبخش است و حاکی از آنکه روسای محترم سه قوه، یعنی دست اندرکاران امور اجرایی، قانونگذاری و قضایی کشور، قرار است از برخی بگومگوهای – با عرض پوزش- بیحاصل و دغدغه آفرین دست کشیده و عزم خود را برای مقابله با یکی از اصلیترین دغدغههای کنونی مردم- انشاءالله- جزم کنند. در این میان اگرچه میتوان و باید امیدوار بود که مسئولان محترم بسیاری از موانع پیش روی و راه کارهای مقابله با آن را میشناسند ولی برخی شواهد و قرائن نیز حاکی از طرح فریب دشمن و تلاش برای ارائه «آدرس غلط» به دست اندرکاران مقابله با گرانی است و از این روی اشاره به نکاتی دراین باره ضروری به نظر میرسد.
۳- مروری گذرا به تلاش تبلیغاتی مستقیم و غیرمستقیم دشمن – مخصوصا نوع غیرمستقیم آن- حکایت از آن دارد که حریف به منظور پیشگیری از چاره اندیشی نظام برای مقابله با گرانی لگام گسیخته که این روزها به جان اقشار مستضعف جامعه افتاده است، چند جاده فرعی پیش روی مسئولان محترم گشوده و با دمیدن پیاپی و بیوقفه در شیپور فریب و نیز به کارگیری ستون پنجم سیاسی و رسانهای خود اصرار به واقع نمایی آن دارد. این جادههای فرعی متفاوت و چندگانهاند ولی بیشترین اصرار دشمن آن است که تحریمهای اقتصادی را به عنوان اصلیترین علت گرانیها معرفی کند.دراین باره گفتنی است که تحریمهای اقتصادی اگرچه در پیدایش پدیده گرانی بیتاثیر نیستند اما، نقش و ضریب اثر آنها در حد و اندازهای نیست که گرانی لگام گسیخته و «جهشی» بسیاری از کالا و خدمات ضروری و مورد نیاز مردم را در پی داشته باشد. مخصوصا اینکه در برخی از موارد قبل از عملیاتی شدن فلان تحریم اقتصادی شاهد افزایش بیرویه و غیرمنطقی شماری از کالا و خدمات مورد نیاز مردم بوده و هستیم که پیش از این به آن پرداختهایم و دراین نوشته، نکته دیگری را دنبال میکنیم و آن، چرایی ارائه این آدرس غلط است.
۴- بیپرده باید گفت جریان مرموزی در داخل کشور اصرار دارد که تحریمهای اقتصادی دشمنان بیرونی را «فلج کننده»! و راه کار برون رفت از آن را، تن دادن به خواستههای غیرقانونی و باج خواهانه حریف قلمداد کند. این جریان، دو طیف جداگانه با دو انگیزه متفاوت را درخود جای داده است که بعید نیست- و نشانههایی نیز در دست است- که این دو طیف در یک نقطه با یکدیگر پیوند خورده و یا خواهند خورد. بخشی از این طیف مرموز را گروهها، اشخاص و جریانات برانداز و ضدانقلابیون تابلودار، تشکیل میدهند. این بخش، دست چندان موثری در بدنه نظام و یا مراکز تصمیم ساز و سیاستپرداز آن ندارد ولی به عنوان «بازو» و شریک بخش دیگر عمل میکند. و اما، بخش دیگر، که اصلیترین بخش از جریان مرموز یاد شده است، غریبهها و یا خودیهای استحاله شدهای هستند که در برخی از مراکز حساس و یا حلقههای تماس این مراکز با مردم و امور مربوط به آنان نفوذ کردهاند و هر از چندگاه شاهد افشای «راز» آنها و از پرده برون افتادن دست آنان هستیم. ماجرای فساد کلان ۳هزار میلیارد تومانی و یا فساد و اختلاس اخیر در بیمه و نقش برخی مسئولان میانی- اما موثر- در این اختلاسها میتواند شاهد مثال باشد.هر دو طیف مورد اشاره، یک نقطه مشترک را هدف گذاری کرده و دنبال میکنند و آن فشار اقتصادی و تنگی معیشت مردم، مخصوصا اقشار محروم و مستضعف -بخوانید ولی نعمتهای نظام- است و از این نقطه به بعد هر یک انگیزههای خاص خود را که با یکدیگر متفاوت است پی میگیرند. چگونه؟!
۵- ماموریت بخش اول از جریان مرموز یاد شده یعنی ضدانقلابیون تابلودار و ستون پنجم پنهان یا شناخته شده- ولی بعضا به حال خود رها شده- دشمن، معرفی تحریمها به عنوان علت اصلی گرانیها است. شواهد موجود حکایت از آن دارند که ماموریت این بخش در همین نقطه به پایان میرسد. چرا که اگر در این ماموریت موفق شوند – که میدانیم و تجربه کردهایم نمیشوند- به آمریکا و متحدانش برای رهایی هر چند نسبی از رسوایی ناشی از بیاثر بودن تحریمها کمک کردهاند! ضمن آنکه بیشترین اعضای این طیف را کلان سرمایه داران و صاحبان ثروتهای بادآورده تشکیل میدهند که از این رهگذر بر ثروت انبوه و نامشروع خود نیز میافزایند و متاسفانه اقدام درخور توجهی برای مقابله با این غارتگران و زالوصفتان خون آشام دیده نمیشود.اما بخش دوم، یعنی طیف اصلی این جریان مرموز که متاسفانه در برخی از مراکز تصمیم ساز و سیاستپرداز نفوذ کردهاند در نقطه مشترک مورد اشاره متوقف نمیشوند.
این طیف – به گواهی شماری از شواهد و قرائن موجود- در پی آن است که با سخت شدن معیشت مردم، راه کار موثر برای برون رفت از آن را، مذاکره و رابطه با آمریکا معرفی کند! چرا؟! به یقین همه دست اندرکاران اصلی طیف یاد شده دشمن نظام و اسلام و انقلاب نیستند، بلکه برداشت غلطی از مذاکره و رابطه با آمریکا دارند و از آنجا که نشان دادهاند افرادی کمدان ولی در همان حال، بلندپرواز و خودبزرگ بین هستند، از یکسو مذاکره و رابطه با آمریکا را به خیال خام و توهمپرداز خود، راه کار تلقی میکنند و از سوی دیگر به علت روحیه خودبین و شهرت طلب خویش، اصرار دارند که این- به زعم آنها- رخداد استثنایی! به نام آنها ثبت شود!! این طیف درگذشتهای نه چندان دور نیز برای همین منظور خیز برداشته بودند که با سد مستحکم و عزت آفرین و پرصلابت رهبرمعظم انقلاب روبرو شدند. گفتنی است که آمریکا و متحدانش نیز که حرکت خزنده این طیف را زیر نظر داشته و به آن امید بسته بودند، بعد از مواجهه طیف یاد شده با نهیب پرصلابت و مردمی حضرت آقا، به گونهای آشکار و بیپرده، ناامیدی و یأس خود از طیف مورد اشاره را برملا کردند.
۶- در مثنوی مولوی داستان کشاورزی آمده است که انبار خویش از گندم انباشته بود اما بیآنکه گندمی از انبار بردارد، همه روزه از میزان گندم انبار شده کاسته میشد و کشاورز که راه دستبرد دزدان را بسته بود، در حیرت از چرایی کاهش گندم به حکیمی شکایت برد و حکیم او را گفت؛ از کجا معلوم که موشها در انبار گندم لانه نکرده باشند؟
اولای جان دفع شّر موش کن
و آنگه اندر جمع گندم کوش کن
گرنه موش دزد در انبار ماست
گندم انبار چل ساله کجاست؟!
در این باره گفتنیهای فراوانی هست که به فرصتی دیگر میگذاریم و در پایان نوشته پیش روی به این نکته بسنده میکنیم که گرانی لگام گسیخته کنونی به آسانی قابل مهار کردن است مثلا – و فقط مثلا- چرا در پی گیری یکی از علتهای گرانی گوشت مرغ به این ماجرا توجه نمیشود که فلان کشتی حامل محموله مورد نیاز مرغداریها نزدیک به ۷ ماه در سواحل کشورمان روی آب بوده است؟ و آقایان «م» و «الف» دو سرمایه دار کلان که با گشاده دستی برخی از مسئولان میانی، انحصار واردات این کالا را برعهده دارند، تخلیه محموله کشتی را با انگیزه فروش گرانتر آن تا ۷ ماه به تاخیر انداختهاند؟! و…
Sorry. No data so far.