محمد صادق شهبازی – پیشتر در دو مقالهٔ «الزامات کرسیها، بحثی در باب آنچه از کرسیها نمیخواهیم!» و «مصائب آزاد اندیشی: ریشه یابی علل تحقق نیافتن کرسیهای آزاد اندیشی» تلاش شده بود بعضی الزامات و موانع کرسیها ارائه شود. با توجه به اینکه از سه دسته عوامل در عدم برگزاری کرسیها دستهای مربوط به ندانستن چگونگی برگزاری کرسیها بود و از آنجا که در بسیاری دانشگاههای کشور به علت عدم وجود ذهنیت صحیح، همان برنامههایی که تا دیروز سخنرانی و مناظره و تریبون آزاد و پرسش و پاسخ نامیده میشد، امروز به نام کرسی آزاد اندیشی در حال برگزاری است، ارائهی مدوّن بعضی نکات در مورد چگونگی برگزاری کرسیها، اهمّیّت دو چندان مییابد. این یادداشت حاصل بحثهای چند جانبهی متعدد با برگزار کنندگان مختلف کرسیها در دانشگاههای تهران و شهرستانهاست.
رکود سیاسی و فرهنگی دانشگاهها و تحجر در قالبهای برنامهها و فعالیتهای دانشجویی که پیشتر در «ملاکهای تعیین کار در یک تشکل دانشجویی» و «قالبهای مختلف فعالیتهای جنبش» از انها سخن گفته شده بود، عدم تریبون داشتن جریان حزب الله، عدم نهادمند بودن فعالیت و کنش سیاسی افراد و گروهها که بعضا تبدیل آنها به بحرانهای امنیتی را منتج میشود، عدم وجود فضا برای بحث و گفتگو و بالا بردن درک متقابل و از همه مهمتر ایجاد فضای تضارب آراء و آزادی بیان برای رشد اندیشهها به منظور تقویت فرهنگ پیش رفت جهت تحقق پیشرفت و رشد در داخل کشور است؛ و مهمتر از آن رهبر معظم انقلاب با تأکیدات مداوم از آن نه تنها به عنوان یک ابزار فعالیت دانشجویی بلکه به عنوان یک راهبرد فعال شدن جریان انقلابی در دانشگاه و جامعه و گفتمان سازی یاد کردهاند.
مسئلهٔ موضوع
از مهمترین مشکلات در مورد برگزاری کرسی ابهام در موضوعات است، یعنی بچهها نمیدانند در چه موضوعاتی میشود کرسی برگزار کرد، لذا یا سیاست زدگی پیشه میکنند و در پشت جریانهای سیاسی میایستند یا به نوملامتیگری دست زده موضوعات زرد برمی گزینند. (توضیح آنکه ملامتیه صوفیهای بودند که برای رد کردن مقامات خویش! دست به کارهای پست زده یا خو را در موضع اتهام قرار میدادند مثلاً علناً ظرف شراب حمل میکردند و بدین گونه برای دفع ریا افراد را از خویش میراندند، نوملامتیه برای جذب افراد هم چنین میکند یعنی از ابزارهای زرد و بر مبنای باطل اندر باطل اصالت جذب به هر وسیلهای برای دست یازیدن به این هدف بهره میبرند.) مثلاً موضوعاتی مثل روابط دختر و پسر و… یا موضوعاتی انفعالی که در فضای «خود منفور بینی» و در پازل ضد انقلاب و موج شبهات آنها گذارده میشود مثلا حکومت اسلامی و ولایت فقیه و آزادی و آزادی بیان که اکثریت موضوعات را در کل کشور سامان میدهد.
رهبر معظم انقلاب غیر از عرصهٔ وسیع گفتمان سازی که حوزههای مختلف را شامل میشود، چهار حوزهٔ بحثهای معرفتی (که مقام معظم رهبری موازی با آن در افطاریهای دانشجویی سال ۸۹ و ۹۰ از ضرورت تعمیق معرفتی و کارهای معرفتی عمیق در دانشگاه گفتند که در موارد بسیاری تنها به کلاسهای خشک و کم طرفدار اصول و عقاید محدود شده است که به جای خود لازم و ضروری است اما همه چیز نیست)، بینات جمهوری اسلامی مثل عدالت و آزادی و… (که میتوان تبلور آنها را در قانون اساسی و مقدمهٔ آن جستجو کرد)، بحثها و جریانهای فکری و سیاسی که عرصهٔ بسیار گستردهای است و موضوعات علمی.
قرار نیست ما در همهٔ این موارد کرسی برگزار کنیم، اما باید جامعیت داشته باشیم، هر موضع برای تیپی از آدمها جذابیت دارد، که محدودیت در چند عرصه مخاطبین کرسیها را محدود میکند و طبیعتاً دایرهٔ مخاطبین هر سر فصل با هر موضعت دیگر متفاوت است، که کمیت و کیفیت آن را نیز متفاوت میکند. مهم است موضع فعال برگزیده شود، یعنی هم موضعی باشد که برای عموم احتمالاً محل سؤال است یا در رسانهها هم هست یا نه موضع مهمی است که باید بزرگ شود. دانشجو جذب حرف خوب و منطق و پاسخ به سؤالات مهم با قالب خوب میشود و از موضوعات سطحی و تکراری و روزمره بعضاً به شدت گریزان است. میتوان حتی برای انتخاب موضوع از بین دانشجویان نظرخواهی کرد که نمونهٔ این کار به وسیلهٔ کانون میثاق دانشگاه صنعتی شریف صورت گرفته است.
ابهام در چگونگی
گام و ابهام بعدی به چگونگی برگزاری کرسی برمی گردد. بعضاً بچهها مدتها کارگروه تشکیل دادهاند و یا در کارگروه مربوطه بحث کردهاند اما به دلیل نیافتن بهترین راه حل عطای مسئله را به لقایش بخشیدهاند، یا مثلاً مدت دو سال در یک تشکل دانشجویی در مورد برگزاری در حال مناقشه هستند. یا به دلیل یک ذهنیت خاص از کرسی و مشکلات مربوط به آن مدل، از برگزاری ان درماندهاند.
دانشگاه جای کار خراب کردن و کار یاد گرفتن!
نکتهٔ مهم اینجاست که دانشگاه ابتدا به ساکن برای ما طریقیت دارد، نه موضوعیت، لذا در تمام فعالیتهای دانشجویی عنصر تربیت نیرو برای انقلاب و تجربه و احیاناً سعی و خطا وجود خواهد داشت، (این به معنی کار بد کردن نیست، ولی قطعا به این معنی که ضرورتا باید کار حرفهای و بینقص انجام گیرد نیز نمیباشد.) نباید مسئله آن قدر ملاحظه بیابد که اصل آن از ترس خراب شدن و در سودای بهترین و مؤثرترین گونه بودن اجرا نشود. بخش عمدهای از معارف در متون دینی ما معارف ناظر به عمل است. (قَوْلُ النَّبِیِّ ص مَنْ عَمِلَ به ما یَعْلَمُ وَرَّثَهُ اللَّهُ عِلْمَ مَا لَمْ یَعْلَمْ. هر کس به آنچه میداند عمل کند، خدا علم آنچه را نمیداند بهره او سازد بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج ۴۰، ص: ۱۲۸) با رفتن و امتحان کردن بهترین شیوهها به دست میآید؛ و خدا راه را باز میکند. الَّذینَ جاهَدُوا فینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنینَ (۶۹ العنکبوت) و آنها که در راه ما (با خلوص نیّت) جهاد کنند، قطعاً به راههای خود، هدایتشان خواهیم کرد و خداوند با نیکوکاران است. حتی از خراب شدن یکی دو برنامه نباید ترسید و با اتخاذ روشهای مختلف یا آسیبشناسی هر برنامه به بهبود برنامهٔ بعدی اقدام کرد و حتی جاهایی که پیش رو شدند یا کرسی در آنها جزو برنامههای موفق یا پر طرفدار است نیز همین روندها را طی کردهاند.
قالبهای متنوع و عدم تحجر در روشها
باید توجه داشت که نباید در قالبهای خاص تحجر پیدا کرد و تصوری قالبی از کرسی یافت و مدام به دنبال آن بود. مقام معظم رهبری خود قالبهای مختلف چون کرسیهای نظریهپردازی، آزاد اندیشی و آزاد فکری، نقد و مناظره و پاسخ به شبهات را مطرح نمودهاند و از همه بیشتر به ویژه در مخاطبه با دانشجویان از ضرورت کرسیهای آزاد اندیشی گفتهاند. میتوان برای هر کدام از این مدلها نیز کرسی گونههای مختلف یافت و برای هر کدام شیوههای مختلف اجرا را برگزید. گرچه تاکید معظم له بر کرسی های آزد فکری و ازاداندیشی از همهی انواع طرح شده بیشتر است.
کرسی نظریهپردازی
این گونه که ماهیت نخبگانی و استادی آن بر ماهیت دانشجوییاش میچربد و طبیعتاً ناظر به حوزههای علمی به ویژه در حوزههای علوم انسانی و حوزهٔ فکری و بعضاً نیز بینات انقلاب و موارد بنیانی است، با محوریت طرح نظریه از جانب یک نفر که اصولاً باید استاد دانشگاه یا حوزه یا یک متفکر و صاحب نظر یا حتی دانشجویان تحصیلات تکمیلی و افرادی در این سطوح باشد، با محوریت طرح موضوع و نظریهٔ مشخص از جانب صاحب نظر و نقد او به وسیلهٔ افرادی هم سطح او و احیاناً پرسشهای مرتبط حضار به صورت کتبی و شفاهی صورت میگیرد. حتی المقدور باید هیئت داورانی از اساتید صاحب نظر این حوزه برای اظهار نظر در مورد نظریه و نقدها به او و یا مدیریت خارج نشدن موضوعات وجود داشته باشند و در پایان اظهار نظر کنند.
بهترین تعداد برای داوران سه نفر با وجود یک نفر موافق کلی اندیشهٔ طرف یا چارچوب ذهنی او یک نفر بیطرف که میتواند انسان وجیه المله دانشگاهی یا عمومی مثلاً مسئول نهاد در بسیاری جاها و یک نفر مخالف جدی او باشد. یا مثلاً میتوان در موضوعات اجتماعی یا مثلاً اقتصادی یک مارکسیست، یک لیبرال و یک اسلام گرا را به عنوان داور گذاشت. البته نباید داوران خود عمده شوند. قالبهای برگزاری کرسی نظریهپردازی دبیرخانهٔ مربوطه شورای عالی انقلاب فرهنگی، شیوهٔ برگزاری کرسیهای نظریهپردازی بسیج دانشجویی دانشکدههای جغرافیا و مدیریت دانشگاه تهران و شیوههای برگزاری جلسات دفاع پایان نامههای تحصیلات تکمیلی در همهٔ کشور گرتههای خوبی برای برگزاری این نشستهای نظریهپردازی است. حتی میتوان حول یک موضوع اساتید مختلف را به صورت جداگانه دعوت کرد و بعد در انتها بین آنها مناظره، میزگرد (پَنِل) برگزار کرد. برنامههای ثابت هر میان سال بسیج دانشجویی دانشکدهٔ علوم اجتماعی دانشگاه تهران بیشتر بر همین شیوه است که قابلیت استفاده دارد.
کرسی آزاداندیشی با محوریت استاد یا فردی که نکاتی دارد
این مدل با دعوت از استاد یا صاحب نظری در این حوزه صورت میگیرد و بسیار شبیه به کرسی نظریهپردازی است که بحث با محوریت ارائه بحث از جانب وی و نقد او به وسیله او صورت میگیرد. نکتهٔ مهم این است که این جلسه نباید حالت پرسش و پاسخ بگیرد. بهترین کار این است که افراد منتقد و حضار هر یک در زمانی معین نظرات خود را مطرح کنند و در زمان مشخصی فرد ارائه دهنده به سؤالات پاسخ دهد و از نظریه خود دفاع کند. حتی المقدور باید تلاش کرد این جلسات منتقدی داشته باشد، یعنی مثلاً استادی که نظریهٔ دیگری دارد یا هیئت داورانی در مورد مسئله ابراز نظر کنند البته نباید محدود به آن شد و به صرف وجود فرد صاحب نظر میتوان چنین جلسهای بر برگزار کرد و حضار به نقد نظر او بپردازند. البته باید توجه کرد، هر برنامهای مناسب هر محیطی نیست. مثلاً در یک دانشکدهٔ فنی نمیشود جلسه عمیق و تخصصی معرفتی یک حوزهٔ علوم انسانی مثلاً فلسفه گذاشت (همان کاری که سروش در دهه ۷۰ در دانشکدهٔ فنی دانشگاه تهران و بعضی دانشگاههای صنعتی میکرد) باید سطح موضوع طوری باشد که دانشجو توانایی فهم آنم را داشته باشد و برگزار کنندگان باید با ارائه دهنده این موارد را طی کنند و حتی در طول برنامه در صورت لزوم تذکرات لازم داده شود. باید نظر دادن افراد از جانب هیئت داوران یا مجری برنامه مدیریت شود که در موضوع واقع باشد.
این شیوه که ذهنیت قالب در مورد کرسی است، خود به یکی از موانع برگزاری کرسی بدل شده است. این شیوه که آیین نامهٔ ابلاغی وزارت علوم تقریباً با آن برابر است، آسیبهای زیادی دارد که مثلاً موجب شده دانشجویان یک دانشگاه شهرستانی به جای برگزاری کرسی از درون خود مثلاً به سراغ اساتید و افراد و حتی دانشجویان تهرانی رفته و اساس کرسی روی زمین بماند. یا اینکه کرسی حالت سخنرانی و پرسش و پاسخ به خود بگیرد که البته این قالب به جای خود لازم است اما نباید تحجر در آن مانع برگزاری کرسی شود. چه بسا یک استاد در همان دانشگاه شهرستانی یا استان مربوطه نظریهای یا حرف و نادیشهی نویی دارد که به صرف نبودن در مرکز تریبون نمییابد یا همان استاد موجود در شهر یا دانشگاه یا صاحب نظر دانشجو به صرف تحویل گرفته نشدن و توهم مرغ همسایه غاز بینی! -که آدمهای مرکز و پایتخت ویژگیهای منحصر به فردی دارند که بقیه فاقد آن هستند، – محروم میشوند در صورتی که همین پذیرش و باور و فرصت دادن به رشد آنها میانجامد و دادن این اعتماد به نصف به افراد ضروری است.
استاد و مدعو مسئله این نیست! (مهمترین قالب)
بخش عمدهٔ مشکل در برگزار نشدن کرسی همین مسئله است، که چون همه منتظر استاد و مدعو هستند و اصولاً آدمهای حرف دار جدی و رسانهای هم مدعوند که طبیعتا سرشان شلوغ است، لذا کرسیها با مشکل مواجه شده است، حال آنکه میبینیم مهمترین مد نظر مقام معظم رهبری همین حرف زدن و بحث دانشجو با دانشجوست: «باید روی مسائل فکر کرد. عزیزان من! روی مسائل فکر کنید تا به نتیجه برسید. نهضت آزاد فکریای که من پیشنهاد کردم در دانشگاه و حوزه راه بیفتد، برای همین است. تریبونهای آزاد بگذارند و با هم بحث کنند؛ منتها نه متعصبانه و لجوجانه و تحریک شدهٔ به وسیلهٔ جریانات سیاسی و احزاب سیاسی که فقط به فکر آیندهٔ کوتاه مدت و مقاصد خودشان هستند و برای انتخابات و امثال آن از جوانها استفاده میکنند؛ بلکه برای پخته شدن، ورز خوردن و ورزیده شدن و با هدفِ آماده شدن برای ادامهٔ این راه طولانی و دشوار، اما بسیار خوش عاقبت.» (بیانات در دیدار دانشجویان و اساتید دانشگاههای استان کرمان ۸۴/۲/۱۹)
برای شکستن فضای جمود تحجر و فضای در خودِ «ولش کن! بگذار بشود!» که ویروس واگیر دار نسل سوم انقلاب است، باید همهٔ دانشجویان را درگیر کرد، مسئلهٔ اصلی ما از فضای انزوا خارج کردن همین دانشجوی فعلی فعال یا خاکستری در کف دانشگاه است، نه یک تعداد چهرهٔ همیشه ثابتی که اصولاً هم از رسانهها و تریبون دور نیستند و سرشان هم اصولاً گرم کاری است (یک موقعی از بس بچههای دانشگاه نمی)، تجربیاتی مثل انتخابات دورههای نهم و دهم ریاست جمهوری و تجربههای اول انقلاب نشان داد که این شیوه نه تنها موجب رشد نیروها و درآمدن آن از روزمرگی است که در عمل فضای عموم ی را به صورت کلی عوض مینماید. باید قالبهایی را مد نظر قرار داد که دانشجویان کف دانشگاهها را درگیر میکند. مثلاً تریبون آزادهای چارچوب دار، بحثهای آزاد و گعدهای و هر قالب دیگری که همهٔ دانشجویان را میتواند درگیر کند.
امام (سلام الله علیه) در مورد همین مشکل در اول انقلاب سخن دقیقی دارند: «آقا شما نشستهاید که چهار تا کمونیست بیایند در دانشگاه و قبضه کنند دانشگاه را!؟ شما مگر کمتر از آنها هستید؟ عدد شما بیشتر از آن هاست؛ حجت شما بالاتر از آن هاست. شما این مسائل را که بگویید، خیانت اینها را میتوانید واضح بکنید در آن مکان، در دانشگاه. خیانتشان را میتوانید واضح بکنید که خودشان بگذارند بروند. بایستید، صحبت کنید. بگویید آقا، خوب بیایید یکی یکی بگویید ببینم شما چه کاره هستید آمدهاید توی دانشگاه دارید اخلال میکنید؟ میخواهید چه بکنید؟ میخواهید درس بگویید برایمان؟ شما کار خودتان را اول حساب بکنید که چه کاره هستید توی این مملکت. شما از اهل این مملکت هستید، یا عمال غیر هستید خودتان را به ما میچسبانید؟ بایستید آقا بگویید. البته باید اشخاصی هم که گوینده هستند بیایند در دانشگاه…در هر صورت عمده، فعالیت خود شماهاست… اینها تودهنی میخواهند آقا! عدد شما زیادتر است؛ حجت شما بالاتر است؛ خیانت آنها واضح است. گفتن میخواهد. اجتماع بکنید، بگویید مطالب را… آنها صحبت میکنند؛ شما هم صحبت بکنید. شما ننشینید یکی دیگر برایتان صحبت بکند؛ یک روحانی بیاید صحبت کند؛ خودتان بروید، هر کدامتان میتوانید، در مقابل آنها بایستید صحبت کنید. آن میگوید؛ شما هم بگویید. آن وقت یکی یکی انگشت بگذارید روی کارهایشان که تو این کاری که میکنی برای چیست؟ تو، تو تابع کی هستی که این کارها را میکنی؟» (۲۳ خرداد ۱۳۵۸)
مهم این است که خود کسانی که در دانشگاهها هستند، … چه اساتید و چه جوانهایی که آنجا هستند، اینها خودشان به طور معقولی جلوگیری بکنند، چون اینها حرفی ندارند. اخلالگرها حرفی ندارند، همان فقط میخواهند اخلال کنند. اگر هر کدام [مدعی] شد جلویش بروند بگویند خوب شما چه حرفی دارید؟ حرفت را بزن. (۲۴ شهریور ۱۳۵۸)
«اینها هر کدامشان آمدند در دانشگاه و گفتند، یک مطلبی را گفتند، بروید جلویش بگویید: چه میگویید؟ یک وقت میخواهد هیاهو کند، که اکثراً این طوری هستند، اینها را سرانشان که وادار میکنند به هیاهو، جمع بشوید دورش بگویید؛ آقا بنشین صحبتهایت را بکن… بدون اینکه با آنها جنگ و نزاع داشته باشید، با آنها به این نحو مقابله کنید. یا آنها اگر یک اجتماع صد نفری، هزار نفری، میکنند، شما ده، بیست هزار نفر را اجتماع کنید، مسائل خودتان را بگویید، دعوا هم نکنید؛ این باید انجام بگیرد.» (۲۹ شهریور ۱۳۵۸)
بهترین شیوهٔ برگزاری کرسی تریبون آزاد چارچوب دار
برای این کار یک موضوع مشخص باید انتخاب شود و با اعلام آن از زمان مناسب و با ترغیب همهٔ اعضا به شرکت در کرسی، با حضور یک مجری که هم زمانها را کنترل میکند و هم نکات اصلی هر فرد را متذکر میشود یا موضوعات را جمع بندی میکند (این کار میتواند به وسیلهٔ هیئت داوران در صورت وجود نیز انجام شود، یا فردی غیر از مجری روی تخته یا ترجیحاً در صورت وجود امکانات روی پردهی نمایش به صورت تایپ شده نکات مطرح شده و سؤالات باقی مانده یا پاسخ گرفته را مشخص کند)
زمان باید حتماً مدیریت شود، به افراد اجازهٔ صحبت بین کلام دیگری داده نشود، تا قبل از یک دور صحبت کردن اکثر افراد و عدم وجود داوطلب جدید دور دوم به کسی تریبون داده نشود، هر صحبتی که از چارچوب خارج شد بلافاصله با تذکر مجری (یا در صورت وجود، هیئت داوران) قطع شود. حتی المقدور محل برگزاری جلسه جوری باشد که افراد هم سطح باشند مثلاً شورا یا کلاسی که افراد رو به هم بنشینند از سالن با سن بهتر است، اما مشکلی با برگزاری برنامه در سالن نیست و با گذاشتن مجری و پردهی نمایش یا هیئت داوران روی سن کمک بیش تری به نظم جلسه میشود. کرسیهای بسیج دانشجویی دانشگاه صنعتی امیرکبیر اکثراً از این گونه بودهاند و مورد استقبال دانشجویان مختلف واقع گردیدهاند.
کرسی مناظره
این کرسی میتواند به صورت مناظرهٔ دو استاد و ترجیحاً دو دانشجو صورت گیرد. با مشخص کردن موضوعات محل مناقشه، که بسیاری از آنها را به فراخور حال دانشگاهها بسته به شرایط یا بحثهای صورت گرفته در نشریات دانشجویی و بردها و گروههای میلی و….. میتواند انتخاب کرد یا بین تشکلهای مختلف دانشگاه برگزار گردد. مناظره باید ساخت یافته باشد. موضوع مشخص و حتی المقدور کوچک باشد. به هر نفر وقت ثابتی داده شود و از صحبت افراد بین همدیگر جلوگیری شود، مجری صرفا کرنومتر نباشد و سؤالات و ابهامات را مطرح کند یا جاهایی که احتیاج به باز کردن دارد را تکرار نماید. (میشود مثل طرح مطرح شده در تریبون آزاد نتایج و بحثها روی تخته یا پردهی نمایش برای مخاطبان به نمایش در بیاید) باید موضوع جوری باشد که به بحثهای چیپ و سطح پایین و افشاگری علیه هم و تبدیل مناظره به رینگ بوکس آکادمیک نینجامد.
اگر لازم شد بحث در جلسات دیگری با همان افرا د یا ترجیحاً چهرههای جدید دنبال شود. فضای سالن با درخواست از دانشجویان و مناظره کنندگان و حتی استفاده از خود آنها کنترل شود و جلوی کف و سوت و … گرفته شود. میتوان بخشی را هم به پرسشهای افراد واگذار کرد که تجربه نشان میدهد مطلوبیت آن چندان بالا نیست. بهترین حالت این است در اثنا یا انتها یا ابتدای بحث، افرد در قالب تریبون آزاد نکاتشان را مطرح نمایند و در نهایت به طرفین فرصتی برای جمع بندی داده شود. مناظرهٔ دانشجویی، انگیزهٔ افراد را زیاد میکند و کرسیهای اصلی و تریبون آزاد نیز با این انگیزه پربار میشوند. زمان کرسی نباید به گونهای کم باشد که بحث بازده کافی نداشته باشد یا به گونهای و طولانی که افراد خسته شوند و آنجا را ترک کنند.
کرسی نقد
این کرسی با محوریت نقد نظریه، کتاب یا یک مکتب فکری صورت میگیرد. به این صورت که ابتدا به وسیلهی مجری یا دانشجو یا خود استادی موضوع را مطرح میشود و سپس به وسیلهی یک یا چند نفر از اساتید یا صاحب نظران مور نقد قرار میگیرد. سپس پرسشها یا ان قلتهای حاضران مطرح میشود. این نمونه که بیشتر به حلقات نقد حسن رحیمپور در دهه ۷۰ در دانشگاهها شبیه است – که دو دانشجو دیدگاهها را میگفتند و سپس او ند میکرد- و کرسی پاسخ به شبهات با ماهیت نخبگانی و زمان طرح و هستی واقعیشان محوریت حوزی بیشتری دارند تا دانشگاهی. چه بسا میتوان این مدل خاص را به جای اتلاف وقت روی نقد روشنفکران و… به نقد آثار و جریانهاب فکی درون جبههی انقلاب اختصاص داد که هم به طرح انها کمک میکند و هم تبعات سوء طرح کردن مسائل روشنفکران و تبلغ غیر مستقیم آنها را ندارد.
محل برگزاری کرسی
یک نکتهٔ مهم عدم تحجر در مکان برگزاری کرسی است. بسته به موضوع و میزان استقبال و شرایط میتوان و اساساً مطلوب است جای کرسی را تغییر داد. مثلاً برگزاری یک موضوع تخصصی در حوزههای فنی و علوم پایه و پزشکی در سالن شورا یا کوچک مطلوبتر است، یک موضع دینیتر و مذهبیتر را حتی میتوان به مسجد و نمازخانه برد (و حتی با این راهبرد جمعی از مذهبیهای غیر سیاسی را وارد بحث کرد) موضوعات ویژهای هست که اساساً در بیرون از این فضا خیلی موضوعیت ندارد مثل خودسازی و دیگر سازی و… (فضای مسجد و نمازخانه ظرفیت مناسب برای برگزاری تفکیکی کرسی بدون حساسیت نیز با خود ب همراه دارد)، فضاهای عمومی دانشگاه مثل کف دانشگاه، مقابل سلف و بوفه، لابی دانشکدهها و… نیز برای درگیر کردن دانشجویان عادی و فضا شکنی در دانشگاه کمک میکند. میتوان حتی کرسی را در یک کلاس، اتاق شورای دانشکده یا دانشگاه و… برگزار کرد. برگزاری کرسی در دفتر تشکل هم گاهی مطلوب است که هدف فقط، حضور بچههای خود تشکل باشد چرا که دانشجویان غیر عضو تشکل بعضاً فکر میکنند تشکیلاتی است یا اساساً با جبهه گیری حاضر نمیشوند.
کمیت و کیفیت برگزاری
بسته به موضوع و شرایط و میزان تبلیغات، باید انتظارهای متفاوتی از استقبال دانشجویان داشت. هم چنین توجه به این نکتهٔ کلیدی ضروری است که منظم بودن روال و دورهٔ برگزاری کرسیها میتواند در پیدا کردن مخاطبان خاص خود کمک کند. زیاد برگزار شدن کرسی با موضوعات مختلف موجب همین جذب آدمهای مختلف به برنامه خواهند شد. ولی نباید انتظار داشت میزان استقبال از یک بحث معرفتی یا علمی به اندازی یک برنامهٔ خاص سیاسی یا سؤالات روز یا یک مسئلهٔ مهم باشد. هر کدام از آنها مخاطب خاص خودش را دارد. تریبون آزاد برگزار کردن در مورد یک مسئلهٔ تخصصی علمی شاید کار درستی نباشد، همه گونه که در مواردی که همه سوال یا بحث دارند برگزار کردن سخنرانی میتواند ملول کننده باشد. استفاده از برنامههای حاشیهای مثلاً ترکیب چند قالب و انجام سخنرانی مناظره با کرسی تریبون آزادی یا کارهایی از جنس پخش فیلم (دفتر مطالعات جبههی فرهنگی انقلاب و موسسه آینه جادو میتوانند برای انتخاب آنها کمک کنند) یا برگزاری تئاتر در ضمن کرسی و….. از چیزهایی هستندکه میتواند به جذاب شدن آن و بالا رفتن کارایی آن یاری رسانند. همچنین انجام کارهای دانشجویی موازی مثل نمایشگاه عکس و پوستر یا کتاب و… با موضوع مرتبط از مواردی است که میتواند به پر بار شدن برنامه کمک کند.
حضور مخالف مسئله این نیست!
خیلی وقتها بچهها به دنبال این هستند که برنامه را با حضور مخالف جذاب کنند و حتی ساختار برنامه طوری چیده میشود که مخالفین محوریت دارند. مثلاً بچههای بسیج هی نامه بزنند به انجمن یا مثلاً مناظره صرفاً چنین دوگانهای را شکل بدهد و… واقعیت این است که این فضای انفعالی باعث میشود بچهها در زمین طرف مقابل بازی کرده و صرفاً به یک سری شبهات او پاسخ دهند و قدرت اثرگذاری فعال را از دست بدهند. نگاه بدنهی عمومی هم به آنها به عنوان گروههایی که سرگرم دعواهای بیمعنی هستند تقلیل مییابد. یکی از اساتید دانشگاه تهران – که دختر یکی از روشن فکران برجسته دوران انقلاب است- میگفت زمانی که در دوره انقلاب فرانسه دانشجو بودم در سوربن دو نفر ایرانی بودیم دو میز داشتیم میز من که طرفدار انقلاب بودم و میز دیگر که طرفدار مارکسیسم و من با یک بلندگو علیه او سخن میگفتم و او نیز چنین میکرد و کسی غیر از ما دو تن ایرانی نبود. اینها مشغول همدیگر میشوند و مردم کار دیگری میکنند. همان ضرب المثل معروف دورهی مشروطه میشد که به طرف گفتند تو طرفدار مشروطهای یا سلطنت، طرف گفت من عیال وارم!
البته خوب است فضا طوری فراهم شود که برای طرف مقابل با انتخاب موضوع مناسب، دعوت چهره به چهره و نه رسمی و احیاناً گوشه زدنهایی در تریبونهایی مثل نشریه و برد و… و یا با برگزاری برنامه در موضوعاتی که برای دو طرف جذاب است، به صحنه بیایند. اما نیامدن آنها چیزی را عوض نمیکند آمار بدبینانه و خوش بینانه فعالان دانشجویی را ۲% تا ۷% کل دانشجویان اعلام میکند، از همه مهمتر اثر گذاری روی بدنهٔ عمومی حزب اللهی، متدین، حتی خاکستری است. حتی اگر جریان معاند و مخالف نیاید، فضای بازتری برای تعامل و نمایش منطقی بودن مجموعه فراهم میشود. البته گاهی لازم است این اتفاق هم صورت بگیرد، کسانی هم که نمیآیند چه استاد چه دانشجو حتی اگر در جبهه ی خودی، خوب است، رسماً اعلام شوند مثلاً حتی گاهی برای ایجاد انگیزه و در محل سؤال قرار گرفتن میتوان اسامی آنها را در قالب بیانیه و مصاحبه به رسانهها داد یا حد اقل در برنامه از جناب برگزار کنندگان و مجری اعلام کرد. برای ملاحظات امنیتی آنها میشود با مسئولین صحبت کرد یا حتی در صورت ظلم به آنها و برخورد با کسی به صرف صحبت با کرسی بیانیه حمایتی داد و با انجام چنین کاری هم حاشیهٔ امن ساخت هم تهمت بسته بودن فضا را از روی نظام برداشت.
مسئلهٔ فضاسازی قبل از برنامه
برگزار کردن یک کرسی گرچه به خودی خود جذاب است، اما باید برای افراد چه دانشجو و چه رسانههای عمومی فضاسازی کرد. این کار میتواند از مدتی قبل از برنامه حداقل هفتهٔ برنامه با زدن پیامک، میل زدن، نصب پوستر و تبلیغات مناسب مثلاً در خوابگاه و سلف و نمازخانه و…، چاپ کردن مطلب در نشریه، استفاده از بردها، نصب دیوار جیغ (بردی که با موضوع مشخصی گذاشته میشود و افرادی دیم توانند در صفحهٔ خالی بزرگی آزادانه نظر خود ر بنویسند)، پر کردن برد و دانشکده یا دانشگاه از تبلیغات و سؤالات مرتبط، انجام کارهای هنری و یا توزیع محتوای موازی و … به کار گرفت.
آماده کردن بچههای خودی گپ درونی و بحثهای خود امت حزب الله
رفتن و شرکت در برنامه آمادگی میخواهد. باید برای بچههای مجموعه فضاسازی کرد. مثلاً با فرستادن جملات آقا و نصب انها در دفتر، جلسه گذاشتن و صحبت از ضرورت و بحثهای چهره به چهره و …بسیاری از اوقات بچهها چیزی نمیگویند و آزاد اندیشی نمیکنند چون اندیشهای نیست که آزاد شود. باید به بچهها کمک کرد، مثلاً یک هفته قبل از برنامه جزوات مرتبط یا کتابهای خوبی را معرفی و حتی تقسیم کرد و از بچهها خواست که بروند و بخوانند. میتوان از طریق سایتهای فکری مثل باشگاه اندیشه، کانون اندیشه، حوزه، شارح، راسخون، تبیان، کتابخانه نور، مجموع مقالات نور، پرسمان و… یا سایتهای مجموعههای دانشجویی نظریتر عدالتخواهی، مطالبه، تریبون مستضعفین و سایتهای موردی خاص استفاده کرد. حتی به جای دعوت از یک سری اساتید و دانشجویان میتوان از آنها برای یافتن منابع مناسب مطالعه کمک گرفت. برای ریختن ترس بچهها میتوان جلسات گفتوگوی درون تشکیلاتی برگزار کرد. مثلاً موازی کرسی آزاد اندیشی با موضوعی خاص جلسهای برای خود بچهها گذاشت و از آنها خواست تا هر یک کتابی را مطالعه کنند و در آن جلسه خلاصهی آن جزوه یا کتاب یا مقاله و نکات دیگر خودشان را بگویند این کار هم به ریخته شدن ترس بچهها، هم به منسجم شدن آنها و به دنبال مطالعه رفتن آنها کمک میکند. از عادیترین آدمهای مجموعه و غیرفکریترینها هم برای این مسئله نباید غفلت کرد. همه در سطحی باید حرف بزنند و مطالعه کنند.
تا کم نیاورید و بحث نکنید به دنبال سواد و مطالعه نخواهید رفت
یکی از معضلات همین است که بچهها فکر میکنند چون دانشجو هستند و سطح مطالعاتشان پایین است و اساساً اندیشهای ندارند که آزاد کنند از کرسی فرار میکنند. بعضی اوقات این به نیت ترس از خراب کردن نظام و انقلاب و عدم دفاع و… صورت میگیرد یا بچهها میگویند خب چه کنیم اول برویم خودسازی فکری کنیم بعد هم حلقهٔ مطالعاتی میگذارند بیشتر هم با موضوع اصول عقاید و هیچگاه اساساً کرسی آزاد اندیشیای شکل نخواهند داد. واقعیت اما این است که تا بچهها مقابل نیاز قرار نگرفته درک نکنند که ضعف معرفتی دارند به دنبال اصلاحش نمیروند و یا میروند در فلان مسئلهی کلامی که تخصص یک دانشجوی پزشکی و فنی نیست وقت اضافه میگذارند ۱۰ تا کتاب هم میخوانند اما در مورد مسائل مبتلا به نمیتوانند حرفی بزنند و… مهم است این در معرض نیاز واقع شدن هم به آدم جهت میدهد هم انگیزش ایجاد میکند، مهمترین دلیل رشد نسل انقلاب هم همین بود چون مجبور بودند بگویند دفاع کنند، عادت به مطالعه و بحث و رشد کردن پیدا میکردند و در آن فضا غیر فکریترین آدمها هم میخواندند. این مسئله کلیدی است که حتی مشکل عدم استقبال بچهها از کار فکری و حلقههای مطالعاتی همیشه خالی یا پاتوق دانشجویان غیر فعال را به جایگاه واقعی میرساند.
برای مشاهدهٔ نمونهٔ عینی در این حوزه خوب است بعضی از خاطرات اول انقلاب را در این مورد مرور کنیم:
«انقلاب که شد من اول راهنمایی بودم. آن اوایل بحث و مناظره و جنگ و دعوا بین گروههای مختلف خیلی زیاد بود. یادم است روبروی دانشگاه تهران شده بود پاتوق گروهکها و دستهها برای بحث و مناظره. کار ما این شده بود که هر روز حدود ساعت ۴، ۵ بعد از ظهر میرفتیم دم در دانشگاه و شروع میکردیم به بحث کردن با گروههای مختلف. بحث و حرف تا ساعت حدود ده شب. ساعت ده که میشد میگفتیم خب، تا همین جا امشب کافیه و بر میگشتیم. وقتی که بر میگشتیم تازه اول کار بود.
بایستی برای اینکه در بحثها کم نیاوریم کتابهای فکری خودمان را خوب میخواندیم، و برای اینکه طرف را خوب گیر بیندازیم و محکومش کنیم بایستی کتابهای آن طرفیها را هم میخواندیم که ببینیم چه میگویند. دوباره روز بعد ساعت ۴ همین آش و همین کاسه. کار هر روزمان بود. ما آن زمان راهنمایی بودیم؛ و در همه بحثها هم شرکت میکردیم. فضای آن زمان آن گونه بود و فضا و جو حزب اللهیهای الآن هم این گونه. الآن تشنگی نیست. امروز بچه هیئتیها تعداد کتابهایشان، از تعداد نوارها و برچسبها و پوسترشان کمتر است.» (مصطفوی مرتضی، ۱۳۸۵، الآن تشنگی نیست، ماهنامه حیات بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق (ع) شماره ۲)
«اول راهنمایی بودم، …ما در آن ایام بسیجی دوآتشه بودیم اما او جرئت کرد و اولین کسی بود که انجیل را به من داد. کلاس اول دبیرستان بودم که این کتاب را خواندم، اما امروز شاید حتی دانشجوی ما تفاوت» عهد عتیق و «عهد جدید» را نداند! این روند باعث میشد من با یک سری آدم مواجه شوم که میخواستند اعتقادات مرا به محاکمه بکشانند، یک نبرد و کشمکش اعتقادی و لذا مجبور بودم در این میدان هر روز به دانستههایم اضافه کنم، چون باورهایم توسط کسانی در اطرافم تهدید میشد و این منجر به آن میشد که هر روز دانستههای مکتوب من بیشتر شود، ما اصلاً به رسانهها متکی نبودیم، خودمان این کارها را میکردیم، …آدمهایی بودند که اعتقادات ما را تهدید میکردند. مثلاً همین آدم وقتی انجیل را به من داد، گفت: علاوه بر قرآن، اعتقادات دیگری هم هست، چرا این نه؟ اصلاً چرا مسلمان هستی؟ ناگهان مرا در مقابل یک سؤال بزرگ قرار داد، دیدم راست میگوید، کاپیتال مارکس را هم او به من داد، میخواندم و سراغ یک نفری میرفتم که از من بیشتر میدانست که این یعنی چه؟ الآن صد دکتر را ببینی یکی کاپیتال مارکس را حتی رؤیت نکرده.
کتاب را ببیند وحشت میکند. کی آن را ورق میزند؟ اما ما چون احساس میکردیم اعتقاداتمان در حال تهدید است آن را میخواندیم. بشر امروز چون احساس میکند رسانه آن میزان از اعتقادات را که لازم است تزریق میکند، دنبال دفاع از اعتقاداتش نمیرود، یا شاید اصلاً اعتقادی ندارد که از آن دفاع کند، اما آنجا این چالش وجود داشت. بعدها در دورهای جوّ پلیسی آن قدر حاکم شد، که آدمهایی که خلاف عقیده روز را داشتند، جرئت ابراز عقیده پیدا نمیکردند، لذا تنشی ایجاد نمیشد، در نتیجه همه یک طرفی بودند. هیچ کس برای دفاع از اعتقاداتش سعی نمیکرد به دانستههای خود بیفزاید و کتابهای جدید بخواند. در دورهای مثل سال ۶۳ تا ۶۷ در دانشگاه جوّ خاصی حاکم بود، در انتخابات انجمن اسلامی ۹۰ عضو داشتیم. وقتی اعضای اصلی میآمدند، بر پشتشان رد شلاقهای ساواک را نشان میدادند، من با ۱۷ سال سن کاندیدا شدم، اتفاقاً رأی هم آوردم و مسئول تبلیغات انجمن اسلامی شدم، سالهای جنگ بود.
بدبختانه در آن جوّ پلیسی یک سری رفتارهای اشتباه اتفاق افتاد که الآن تاوان آن را پس میدهیم، اما رفقای شخصی من با وجودی که من عضو انجمن بودم راحت بودند. دوستی عضو حزب توده بود و کتابهای حزب توده را به خانه میآورد، به او میگفتم؛ «احسان طبری» به غلط کردن افتاده است، تو چطور اینها را رها نمیکنی؟ او میگفت؛ «دکتر خاوری» جدیداً رهبر شده و کتابهای او را به من میداد. باور میکنید؟ از مسئولان انجمن بودم، آن هم در آن سالها و اما این قدر با اطرافیانم راحت بودم. چون به خواندههای خودم متکی بودم چون برای حرفهایشان پاسخ داشتم. اما فکر میکنم خیلی از آن آدمها سوختند؛ چون این ذهنیت باز را برای پذیرش نداشتند اما ما به سبب همیشه تقابل دنبال حریف بودیم. به خاطر اعتقادی که داشتیم. این باعث میشد حفظ شویم. جنگ که تمام شد، تصمیم گرفتم دنبال اعتقاداتی که برایم مقدس بود به افغانستان و چچن و کوزوو بروم، به سبب اینکه با پوست و خون و گوشت به آن رسیدم. (جعفریان، محمدحسین، ۱۳۸۴ حرفهای تازه برای شعر جهان داریم، ماهنامه سوره، تحریریه چهارم، شماره ۲۰)
داوری جلسه
از هیئت داوران نباید کوه ساخت. نه ضروری است نه لازم، اما بودنش کمک میکند. استفاده از بعضی اساتید دانشگاه با وجهههای مختلف و افراد وجیه الملهای مثل مسئول نهاد، یا حتی استفاده از دانشجویان سال بالایی، یا حتی قرعه کشی در میان حضار میتوانند این نقش را عهده دار شوند. نقش اصلی انها جلوگیری از صحبت خرج از موضع است. البته در کرسی نظریهپردازی یا کرسی آزاد اندیشی با موضوع علمی نمیتواند این گونه عمل کرد. اما اجمالش این است که در یک برنامهٔ دانشجویی رعایت اخلاق و منطق و عدم توهین و گفتن حرف بیسند و خارج از موضع حرف زدن و مواردی از این دست است که به وسیلهٔ یک مجری خوب، بدون هیئت داوران هم قابل دست یابی است.
تداوم گفتگو
یک کار خوب رها نکردن بچه هاست، اکثر بحثها ناتمام میماند میتوان این را با تشکیل یک گروه میلی و گرفتن میل حضار به آنجا برد یا از گروههای میلی موجود و در دانشگاه استفاده کرد یا اتاق گفتگو یا فرومهایی با همین محور تشکیل داد. میشود در قالب نشریه یا برد به ادامهٔ موارد گفتگوها مبادرت کرد یا حتی در صورت لزوم جلسهای غیر رسمیتر یا کوچکتر از جلسهٔ اصلی برای ادامهٔ موارد تشکیل داد که افراد خاص بیایند و ادامه پیدا کند. تجربه این است ادامهٔ منظره یا کرسی با همان موضوع یا افراد، کسل کننده و موجب بیزاری جمع زیادی از دانشجویان میشود. اما اگر چنین انگیزهای هست نباید آن را از بین برد بدون اینکه به روند اصلی منظم کرسیها مثلاً برنامهٔ هفتگی یا یک هفته در میان یا… خللی وارد آید راهکارهایی از این دست اندیشیده شود.»
خدمات پس از فروش!
یک نکتهٔ بسیار مهم همین فضاسازی هاست. یعنی باید مشخص شود از کرسی چه نتیجهای گرفته شد یا چه مباحثی مطرح شد مثلاً در قالب یک صفحه سرفصلهای اصلی نوشته شود. در نشریه و برد و دیوار جیغ و… ادامه یابد یا با گرفتن میل اعضا برایشان میل شود. حتی میتوان کرسی را در صورتی که ملاحظهی خاصی مثل برخوردهای امنیتی نیست فیلم یا صوتش را میشود منتشر و در دانشگاه توزیع کرد یا حتی در اینترنت گذاشت؛ و توضیحات را در مجامع حزب اللهی مثلاً گروههای میلی مهم و… نیز پخش کرد. هم چنین ایدهی امتیاز دادن به افراد و فرستادن ارزیابی صحبت افراد که در بسیج دانشجویی دانشگاه امیرکبیر اجرا میشد، میتواند موثر باشد. (یعنی با شاخصهایی مثل رعایت وقت و منطق و عدم بیاخلاقی و… به فرد امتیازی داده شود.)
رسانهای کردن
یک نکتهٔ مهم رسانهای کردن برنامه است، اصل تشکیل جلسه و صحبتهای و موارد مطرح شده در جلسه از مواردی است که مهم است به رسانهها ارسال شود، بازتولید حرفها، نمایش فعالیت مجموعه و پیگیری حرف رهبری، باز شدن ذهنها و الگو گرفتن و نشان دادن فضای باز جامعهی دانشگاهی جمهوری اسلامی … از مواردی است که اهمیت آن را دو چندان میکند. پیش خبر برنامه که حاوی توضیحات آن است را میتوان به خبرگزاریها و رسانهها و روزنامههای کشوری و محلی فاکس کرد و یا با تلفن اطلاع داد، یا حتی با ایمیل و ارسال خبر فرستاد. بعضی نهادها مثل روابط عمومی سازمان بسیج دانشجویی هم آمادگی کمک برای انجام برنامه را دارند. فارغ از حضور یا عدم حضور رسانهها میتوان بعد از برنامه هم گزارشی کوتاه، مثلاً یک صفحهای از نکات برنامه تهیه کرد به خبرگزاریها فرستاد؛ و حتی اعلام کرد برای گرفتن عکسهای برنامه هم با مجموعه از جه طریقی تماس حاصل کنند. یکی از بهترین ابزارهای تبلیغی همین فضای میل است که در یک میل شکیل حاوی عکسهای برنامه توضیحات برنامه هم گنجانده شود و هم در داخل مجموعه. و هم در گروههای فعال ایمیلی روی اینترنت خبرگزاری برنامه کار شود. (لیست اساتید و نهادها و مراکز جنبش عدالتخواه دانشجویی بر روی بخش جزوات سایت عدالتخواهی میتواند در این مورد کمک کند.)
عدم دیوان سالاری زده کردن کرسیها
یکی از مشکلات عدم برگزاری در تشکلها و نهادهای مسئول بروکراتیزاسیون و تشکیل دیوانسالاریهای مختلف مثل خانهی آزاد اندیشی و دبیرخانه و… است. خوب است در مجموعهها افرادی داشته باشیم که اولویت اصیلیشان برگزاری کرسی باشد، اما نباید به گونهای شود که فرایند تشکیل کرسی کند شود و در بین پیچ و خمهای شوراهای مختلف برای موافقت و کسب مجوز اساساً از بین برود. سرعت، ضمن دقت در اینجا ضروری است. بعضی دانشگاهها همین مسئله را حربهٔ متوقف کردن کرسی کردهاند. مثلاً دانشگاه آزاد مشهد با چنین برنامهای و بر اساس آیینی نامه وزارت علوم جلوی کرسیهای بسیج دانشجویی را گرفت و یکی از فعالترین کرسیهای کشور را از حیز انتفاع ساقط کرد.
بعضی موضوعات مناسب برای کرسیها (این موضوعات طوفان فکری یکی از فعالان دانشجویی است که چندی پیش ارسال کرده بود و تنها به عنوان مشتی از خرمن گستردهی موضوعات قابل بررسی و نه لزوماً موارد مناسب است. شاید بسیاری از این موضوعات احتیاج به ریز شدن و عینی شدن دارد. و بسته به هر دانشکده و دانشگاه و شهرو شرایط زمانی و مکانی قابل تغییر باشد. این لیست حتی جامع و مانع نیست. اما به عنوان یک نمونه میتواند شروع خوبی برای باز شدن فکر دست اندر کاران کرسیها باشد. لیستهای موضوعات دیگری که به وسیلهی جاهایی مثل کانون اندیشهی جوان تهیه شده یا سرفصلهای موضوعات سایت باشگاه اندیشه و…. تهیه شده به فریاند تفکر برای انتخاب موضوع کمک میکند.)
۱- کلامی و عقیدتی و مذهبی: مهدویت، عزاداری و آسیبهایش، جبر و اختیار، دین حداقلی-دین حداکثری،
۲- سیاسی:
بنیادین: دموکراسی و ولایت فقیه، مطبوعات و رسانه، اسلام ناب و اسلام امریکایی (جامعیت خط امام و میزان پای بندی به آن، استقلال و استکبار ستیزی و نسبت با بیگانگان، آزادی، حدود، شرایط و…، جایگاه مردم، مردم گرایی و جمهوریت در نظام اسلامی، اجتهاد، التقاط و تحجر، اشرافیت، ساده زیستی و عدالتخواهی، قانون گرایی، نقش دین در ادارهٔ جامعه، الگوی پیشرفت در نظر امام، تحزب و جامعه مدنی، غرب زدگی و نوع نگاه به غرب)، اصلاح طلبی- اصولگرایی، اصلاح طلبی اصول گرایانه، قانون اساسی جمهوری اسلامی، ایرانیگری، اسلام گرایی، عدالت اسلامی، مساوات اجتماعی، سیاست خارجی اسلامی/عقلانی، نقش مردم در نظام اسلامی و….
تاریخی: مشروطه، ایران باستان، ایران اسلامی، ملی شدن صنعت نفت، تاریخ انقلاب، فتنهها ی تاریخ انقلاب، جایگاه جنبش دانشجویی در تحولات سیاسی معاصر، دلایل پیروزیها و شکست های کلی
داخلی: مدیریت مقام معظم رهبری، تفکرات موجود در مدیریت کشور، پاسخگویی مسئولین نسبت به عملکرد خود، دولتها (میرحسین موسوی، دوم خرداد، دولت کارگزاران دولت هاشمی، دولت احمدینژاد)، جریان انحرافی، تقلب و فتنه ۸۸، جنبش دانشجویی و محافظه کاری، انقلابیگری، آزادی سیاسی یا آنارشیسم سیاسی، نقد عملکرد احزاب و گروههای سیاسی در سی ساله جمهوری اسلامی، سیاست زدگی، سرخوردگی یا نشاط سیاسی دانشگاهها، تقلب، ساختار برگزاری انتخابات در ایران (شورای نگهبان، وزارت کشور و …)، حکومت دینی یا دین حکومتی، مطبوعات و سایتها و مسئله فیلترینگ و توقیف، نظام پارلمانی، نقد حاکمیت چرایی و چگونگی
دفاع مقدس: ایران و ادامه جنگ بعد از خرمشهر، مدیریت و فرماندهی جنگ، دیوار گوشتی یا شناسایی و عملیات، نقش دولتهای خارجی در جنگ هشت ساله.
خارجی: رابطه با آمریکا، مسائل هستهای، سخنرانیهای رئیس جمهور، حمایتهای آمریکا و اسرائیل از اپوزیسیون در ایران، حمایت از گروههای جهادی، بررسی سیاست خارجی جمهوری اسلامی در درههایم ختلف، نسبت پیشرفت و سیاست خارجی و….
بین المللی: سیاست خارجی ترکیه، سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران، نیروهای نظامی خارجی در منطقه، اشغال عراق و افغانستان، اسرائیل و فلسطین، انقلابهای عربی.
۳- اقتصادی:
توسعه و پیشرفت: علل عقب ماندگی ایران، مدل پیشرفت ترکیه، مالزی و چین، مقایسه عملکرد دولتهای بعد از جنگ، الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت
داخلی: تورم و فقر، بیکاری و اشتغال، هدفمندی یارانهها، کالای خارجی، کالای ایرانی، صندوق ذخیره ارزی یا صندوق تعاون، مقایسه تئوری اقتصادی دولتهای جمهوری اسلامی، اقتصاد اسلامی یا اقتصاد ایرانی، ربا، بهره، بانکداری اسلامی.
خارجی: تحریمهای بین المللی از آغاز تا کنون، بحران اقتصادی غرب، اقتصادهای نوخاسته ترکیه، مالزی، چین
۴- اجتماعی:
زنان: اشتغال زنان، تحصیلات و سهمیه بندی جنسیتی، ماهیت حجاب، حجاب از مدیریت اجباری، اختیاری، حقوق زن در اسلام و غرب، جایگاه زن در جامعه غربی و جامعه ایرانی، جایگاه زن در ایران قبل و بعد از انقلاب
صعود یا نزول اخلاق فردی و اجتماعی در سی سال جمهوری اسلامی، بالا رفتن خشونتهای خیابانی، نشاط و شادی در جامعه، عدالت اجتماعی در سی ساله جمهوری اسلامی ایران، ورزش حرفهای مرکز فساد، یا قله ورزش همگانی.
سینما و تلویزیون: نقد صدا و سیما، وضعیت سینمای ایران در نسبت با تاریخ ایران.
محیط زیست: حفظ محیط زیست از نگاه اسلام، آلودگی هوا و دریا در جهان و خطرات فرا روی بشر، نیروگاههای هستهای و آلودگیهای رادیواکتیو، کشاورزی صنعتی یا کشاورزی سنتی
بهداشت و سلامت: عدالت و هزینهها در حوزه بهداشت و درمان.
ازدواج و طلاق: ازدواج دانشجویی، نرخ ازدواج و طلاق در ایران و عوامل مؤثر بر آن.
مواد مخدر
۵- دانشگاهی: آسیبشناسی روند تولید علم در ایران (پهلوی و جمهوری اسلامی)، تاریخ علم در تاریخ ایران اسلامی، علم غربی یا علم بومی، علم دینی یا علم دینی، رابطه علم و دین، غرب زدگی یا علم گرایی، فرار نخبگان، فن آوریهای نوین، رابطه علم و صنعت، اسلامی شدن دانشگاهها (تفکیک جنسیتی، علوم انسانی اسلامی)، سهمیهها، دانشگاه و دانشجوی پولی
۶- فرهنگی:
جبههٔ فرهنگی انقلاب، نقد آثار هنری و فرهنگی و جریانهای غالب فکری و فرهنگی.
کمک گرفتن
هم اکنون هسته ی راه اندازی کرسیهای آزاد فکری (هیئت تحریریهٔ نشریهی انعکاس ویژه کرسیهای آزاد فکری) نیز آماده کمک و مشورت به برگزاری کرسیهاست. با این مجموعه جهت گرفتن مشورت و کمک و احیاناً هم افزاییها و کمک گرفتن برای بازتابها میتوان از طریق یا ایمیل info@azadfekri. ir ارتباط برقرار کرد. هم چنین مجموعهی تجربیات بعضی دانشگاهها و آیین نامههای پیشنهادی و خلاصهای از مجموعه ی ایدهها و پیشنهادات دانشجویان و اساتید نیز در این سایت قابل دسترسی است.
Sorry. No data so far.