محمدرضا شهبازی – در پایان ماه مبارک رمضان سال گذشته روابط عمومی سیما با انتشار مطلبی، اقدام به رمزگشایی سریالهای ماه مبارک رمضان کرده و پیامهای اخلاقی هر یک را به رخ مخاطبان کمهوش رسانه ملی کشید. این اقدام صدا و سیما فصل نوینی در مسائل مربوط به رسانه باز کرد چرا که عدهای نادان تا حالا فکر میکردند کار رسانهای یعنی انتقال مفاهیم با زبان هنری؛ اما با این کار سیما مشخص شد که کار رسانهای یعنی عدم انتقال مفاهیم با کار هنری و انتقال مفاهیم با صدور اطلاعیه! این مهم نشان میدهد که سریال ویژه پخش کردن در ماه مبارک رمضان کاری بس واجب و مهم است که نمیتوان از آن گذشت وگرنه روزه خلق الله مشکل دار میشود.
به هر حال ما هم از آنجا که شدیداً به این عصر نوین رسانهای وارد شدهایم قصد داریم یکی از سریالهای امسال با عنوان «خداحافظ بچه» را رمزگشایی کرده و پرده از پیامهای اخلاقی آن برداریم. مخاطبان عزیز بعنوان مشق شب میتوانند دو سریال دیگر امسال را رمزگشایی کرده و بعد کلی پیام اخلاقی بگیرند تا رستگار شوند!
اسراف کاغذ کار بدی است: در یکی از سکانسهای این سریال مرتضی علامت ضربدری را که برای یک خلاف دیگر کشیدهاند (ولی موفق به انجام آن خلاف نشدهاند)، به پای خلاف جدید میگذارد و نمیرود در یک برگه دیگر ضربدر بزند و کاغذ را حرام کند! اینکار به وضوح اهمیت صرفه جویی در مصرف کاغذ را نشان میدهد. و البته این شائبه را بوجود میآورد که نکند سازمان حفاظت از جنگلها اسپانسر این سریال بوده باشد!
نشان دادن مرز ظریفی که بین اسراف و خساست وجود دارد: گدابازی در آوردن و نوشتن نامه به مادر بچه پشت برگه تتعمیرگاه موجب شد تا رد و نشان آنها لو رود. همانقدر که باید در مصرف کاغذ صرفه جویی کرد، باید مواظب باشیم که به دام خست و گدابازی نیفیتم!
احترام به قوانین راهنمایی و رانندگی: اگر مرتضی در هنگام رانندگی حواسش را جمع میکرد و با با ماشین ۲۰۶ قرضی، به مانع نمیزد، مجبور نبود ماشین را به تعمیرگاه ببرد و بعد خسرو آدرس را از این طریق بدست آورد.
استفاده از وسایل نقلیه عمومی هنگام بچه دزدی: مرتضی و لیلا اگر ماشین دوستشان را قرض نمیگرفتند و با وسایل نقلیه عمومی به پرورشگاه برای بچه دزدی میرفتند، اصلا تصادفی بوجود نمیآمد تا مرتضی ماشین را به تعمیرگاه… (ادامه در بند بالا)
خلاف بد است اما نه برای یکبار: در این سریال خلافکار بودن مرتضی و داشتن تجربه سرقت در بسیاری از موارد (مانند دزدین بچه از خانه زن دوم خسرو) به کمک او آمد. در نتیجه خلافکار ماندن بد است اما خلاف کار بودن خیلی هم بد نیست!
دوری از خرافه گرایی: در این سریال با خرافهای بدین عنوان که ننه نصرت با دیدن نبیره خود وارد بهشت میشود به شدت مقابله شده و این خرافه رد شد. در حالی که درستش این است و در بسیاری از متون قدیمی آمده است که ننه نصرت اگر نتیجه خود را هم میدید وارد بهشت میشد، که دیده بود!
ساده گرفتن ازدواج و پرهیز از معیارهای سخت: خواهر لیلا اگر ازدواج را ساده میگرفت و به داوود جواب مثبت میداد. خیلی از مشکلات بعدی پیش نمیآمد. در نتیجه دختران این سرزمین باید توجه کنند که به سادگی دوستِ شوهرخواهرشان را رد نکنند چون ممکن است خواهرشان نازا بوده و بچه دزدی کرده باشد و از طرفی خواستگار هم ماجرا را بداند و از این طریق پته آنها بریزد روی آب. واویلا!
تاکید بر رحمانیت خدا: در این سریال نشان داده شد که خداوند ستار و غفور است و گناهان کوچکی مثل دروغگوییهای پی در پی را میبخشد و لذا نیاز به ضربدر زدن برای آنها نیست. در عوض جعل شناسنامه و… گناهان بزرگی هستند که دروغگویی پیش انها مثل عمل مستحب است!
نقش بیبدیل والدین در تربیت فرزندان: نبودن سایه پدر و مادر بالای سر نوزادی که مرتضی و لیلا قصد داشتند از پرورشگاه بدزدند موجب شد تا او ادب نداشته و جلوی نگهبانی گریه کرده و مانع انجام موفقیت آمیز عملیات بچه دزدی شود. حال آنکه او اگر تربیت درستی دیده بود سکوت اختیار کرده و اجازه میداد نگهبان گول بخورد که اختیار نکرد و او هم گول نخورد! بچه بد!
لزوم حفظ پیوندهای دوستی و نگسستن رشته رفاقتها: مرتضی با اینکه توبه کرده بود اما رشته رفاقتش با همکاران سابق را نگسسته و این پیوند را حفظ کرده بود. این مهم موجب شد تا او بتواند برای درد دل به سراغ آنها برود و دل درد نگیرد. ضمنا بسیاری از کارها مانند جعل و… هم با عنایت به همین رفاقتهای قدیمی میسور شد که خیلی ممنونیم!
کارها را باید کامل و با برنامه ریزی درست انجام داد: سرسری گرفتن کار بچه دزدی توسط مرتضی و لیلا برای آنها مشکلات بعدی را بوجود میآورد. حال اگر آنها با در نظر گرفتن همه جوانب و اندیشیدن همه تمهیدات بچهای را برای دزدی انتخاب میکردند، سریع به مقصود خود که همانا یک بچه بیدردسر بود میرسیدند وسریال هم در همان سه چهار قسمت ابتدایی تمام میشد و دیگر مردم مجبور نبودند در این گرما سی روز روزه بگیرند!
تاثیرگذاری اعمال نسلهای بعدی در سعادت اخروی انسان: توجه نکردن لیلا به سلامت جسمی خود، و همچینین تلاش نکردن او در دزدیدن یک بچه خوب و بیدردسر موجب شد تا ننه نصرت با آن همه فاصله خویشاوندی، از ورود به بهشت محروم شود!
خیلی سریال چرتی بود…
اکثر سریال های ایرانی به شعور مخاطب توهین میکند.