شنبه 01 سپتامبر 12 | 18:43
روایـت تـصویـری از سفر به منطقه زلزله‌زده ورزِقـان و روستاهای اطراف- بخش اول

گزارش تصویری: ورزقان پنجره‌اش رو به فردا باز است

عکس و متن: هادی فیروزمندی

مسیر روستای زغن آباد. اینجا درخت هایش هنوز میوه دارند، سیب های سرخ و درشت و پُرآب. بهار باز شکوفه می کند، اینجا پنجره اش رو به فردا باز است…


تریبون مستضعفین- هادی فیروزمندی

ایستاده ایم بر فراز ورزِقان، روی یک بلندی و زیر سایه درخت های سیبی که با باد خنکی که از ارتفاعات می آید، برگ هایشان تاپ تاپ می خورند به هم.


در این متن می خواهم درباره مکانی حرف بزنم که در من حس تعلق ایجاد کرد. تعلق به عزمی بلندتر، قوی تر و آزادتر و این ربطی به هم زبانی ندارد، بیشتر به نازکی پرده گوش هایت و حساسیت مردمک چشمانت و قطر دریچه قلبت مربوط است. تصاویر زیر، روایتی ست هرچند کوتاه، از سفری چند روزه به کانون زلزله آذربایجان، شهری که زندگی در آن جاری است…

روستای میرزاعلی کندی، از توابع ورزقان. مردم، چادرها را در میان قبرها افراشته اند. نگاه زنِ ایستاده میان قبرستان، مرگ و زندگی را کنار هم به تصویر کشیده است.

روستای میرزا علی کندی. اگر درست به عکس نگاه کنی می توانی جریان زندگی را در پسِ آفتابِ خرابه های روستا ببینی!

روستای میرزاعلی کندی، گل های آفتاب گردان.

روستای میرزاعلی کندی. تلاقی دو نگاه از دو دنیای متفاوت؛ یکی عکس می گیرد و دیگری در حافظه ی تاریخ ماندگار می شود.

خرابه های روستای میرزاعلی کندی. در میان خرابه ها، هنوز خانه هایی پیدا می شوند که سقف شان پابرجاست…

روستای میرزا علی کندی. حالا که یک هفته از زلزله گذشته، وقت آن رسیده خانه ها را مرتب کرد!

روستای شیخملو. حسِّ بودن در خانه ی خود، از جنسِ حس هایی است که در آوارگی هم نمی شود نادیده اش گرفت. برخی در خرابه ی خانه ی گذشته شان، چادر برپاکرده اند.

مسیر روستای زغن آباد. اینجا درخت هایش هنوز میوه دارند، سیب های سرخ و درشت و پُرآب. بهار باز شکوفه می کند، اینجا پنجره اش رو به فردا باز است…

روستای زغن آباد، در حال توزیع کمک های مردمی میان اهالی. آنچه پخش می کنند، سهم دیگران است، اما قهرمان کسی است که نگاه به دوربین سهم اوست.

گزارش تصویری: ورزقان؛ زادگاه ستارخان-۲

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.