یکشنبه 16 سپتامبر 12 | 14:51

سرشار: رمان‌های حجیم ضدانقلابی داریم، رمان حجیم انقلابی نه!

ما کارهایی با حجم و کیفیت مثل رمان «گذر از رنج‌ها» در مورد انقلاب ننوشته‌ایم و حداقل تا امروز رمان‌هایی با این حجم و کیفیت در مورد انقلاب اسلامی منتشر نشده است؛ البته هستند رمان‌های حجیمی که ضد انقلابی‌اند…


پس از گذشت سه دهه از انقلاب اسلامی ایران، تفسیر‌ها و تعریف‌های زیادی از ادبیات انقلاب اسلامی می‌شود. برخی این ادبیات را مختص یک گروه خاص دانسته و برخی نیز هر آنچه پس از انقلاب به عنوان شیوه نگارش ادبی بوجود آمده است را داخل در ادبیات انقلابی برمی شمارند. به هر حال آنچه از یک انقلاب مردمی ادراک می‌شود و بازتاب آن در ادبیات رسمی یک ملت (حال در هر قالب و ساختار ادبی این موضوع تبلور می‌یابد و می‌توان آن را مشاهده کرد) را به نوعی می‌توان ادبیات انقلابی نامید. وجه تسمیه انقلاب اسلامی ایران را می‌توان آرمانی بودن و مردمی بودن آن دانست. همین وجه تسمیه نیز بایستی در ادبیات انقلابی مشاهده شود. طبعا آثار کم مایه و شعاری و فاقد ادبیت لازم تخصصا از این مقوله خارج‌اند. اما آیا این نوع نگاه در ادبیات امروز و سه دهه گذشته وجود دارد؟ ادبیات سه دهه گذشته انقلاب چه روندی را طی کرده است؟ برای پاسخ به این سوالات به سراغ، محمد رضا سرشار، منتقد و کار‌شناس ادبی رفته‌ایم و با وی که در کتاب «ادبیات داستانی ایران پس از انقلاب» تا به این موضوع پرداخته است، در خصوص وضعیت ادبیات انقلابی در ایران به گفت‌و‌گو نشسته‌ایم که شرح آن را در ادامه می‌خوانید:

تعریف شما از ادبیات داستانی انقلاب چیست؟

ادبیات انقلابی، ادبیاتی است که به موضوع انقلاب می‌پردازد و طبعا نگاهش هم به انقلاب یک نگاه مثبت و انقلابی است، حالا این انقلاب به تناسبی ویژگی‌هایی که دارد با پسوندهای مختلفی همراه می‌شود، به مانند انقلاب فرانسه و انقلاب اکتبر شوروی و انقلاب اسلامی ایران. ادبیات انقلابی در ایران دو ویژگی دارد. یکی اینکه باید بیانگر مسائل انقلاب باشد و دیگر اینکه باید با جهت گیری اسلامی همراه باشد.

ادبیات انقلاب ما چه روندی را تاکنون طی کرده است؟

پس از انقلاب برخی جریانات ادبی تا مدتی به محاق رفتند و مثل فرمالیست از دهه هفتاد به این طرف سر بلند کردند و بعضی از جریان‌ها با تفاوتی‌هایی اندکی مثل رئالیست همچنان به کارشنان ادامه دادند؛ برخی از جریان‌ها جدید نیز مثل ادبیات پسامدرنیست و به روایتی دیگر رئالیست جادویی وارد این ادبیات شدند و در کنار این‌ها یک ادبیات واقعیت گرای آرمان‌های شیعی پا گرفت که از‌‌ همان اوائل انقلاب پیروان خاصی داشته و دارد و کماکان به حیات خود ادامه می‌دهد.

آیا ادبیات انقلابی ایران توانسته است به مانند دیگر کشورهایی که به نوعی انقلابی در درونشان اتفاق افتاده است و این انقلاب‌ها دستمایه‌ای برای نوشتن داستان‌های ادبی شده است، پیش برود و موفقیتی داشته باشد؟

ادبیات داستانی انقلابی به آن صورتی که منظورتان هست به غیر از کشور شوروی که به زبان فارسی ترجمه شده است، درواقع سراغ نداریم که ادبیات خاصی پدید آمده و به صورت جریانی در آمده باشد. این موضع فقط در مورد شوروی صدق می‌کند و آن هم از طریق ترجمه‌هایی که به زبان فارسی صورت گرفته است، در ادبیات ما وارد شده است. به هر حال چون ادبیات این کشور دولتی و نظام این کشور نیز نظامی سوسیالیستی بود، نویسندگانی وجود داشتند که به آن‌ها کارهایی سفارش داده می‌شد و آن‌ها مشغول به نوشتن می‌شدند. از جمله کارهایی که در این زمینه از آن‌ها منتشر کردند دو سه کار شاخص به زبان فارسی داریم، یکی از این کتاب‌ها «دون آرام» اثر شلوخوف و دیگری «گذر از رنج‌ها» آلن تولستوی است؛ یعنی اینجور ادبیات به طور کلی یک ادبیات کم سابقه‌ای است و تنها سابقه آن هم چیزی است که عرض کردم و می‌شود بدان اشاره کرد.

در مقایسه با آن‌ها ما کارهایی با حجم و کیفیت مثل رمان «گذر از رنج‌ها» در مورد انقلاب ننوشته‌ایم و حداقل تا امروز رمان‌هایی با این حجم و کیفیت در مورد انقلاب اسلامی منتشر نشده است؛ البته هستند رمان‌های حجیمی که ضد انقلابی‌اند و در داخل کشورمان منتشر شده است ولی در مورد آنچیزی که بیانگر آرمان‌ها و مسائل انقلاب باشد با نگاه درست آثار کوچک متعددی داریم که منتشر شده است و بعضی از آن‌ها نیز آثار قابل قبولی است ولی در سطحی که مورد انتظار باشد، نیست.

آیا بین نویسندگانمان هم دغدغه‌ای برای نوشتن اینچنین آثاری وجود دارد؟

حداقل بین کسانی که به ارزشهای انقلاب پایبند هستند، بله وجود دارد.

پس، چرا بحث ادبیات انقلاب آنگونه که باید در میان داستان نویسان پرداخته نشده است؟

چند دلیل دارد، یکی اینکه نویسنده‌های نسل انقلاب که به آرمان‌های انقلاب معتقد بودند زمانی که انقلاب پیروز شد، هنوز نویسنده نشده بودند؛ یعنی وقتی انقلاب شد ما نویسندگانی به این معنی از خودمان نداشتیم. این نویسنده‌ها در طول زمان پا گرفتند و سال‌ها گذشت تا به نویسندگان شاخصی تبدیل شدند. این‌ها وقتی که در رشته خودشان صاحب تبحر قابل قبول شدند دیگر از انقلاب دور شده بودند.

نکته دوم این است که به فاصله کوتاهی بعد از انقلاب جنگ تحمیلی پیش آمد و نویسندگان نسل انقلاب بیشتر تلاش خودشان را روی هشت سال دفاع مقدس گذاشتند و وقتی جنگ تمام شد به طور طبیعی نزدیک ۹ الی ۱۰ سال از انقلاب گذشته بود وموضوع انقلاب آنچنان با ذهن نویسندگان همراه نبود که مشغله اصلی ذهن نویسندگان شود. بعد از آن هم با توجه به تحولات فرهنگی که در کشور رخ داد یک مقداری در ارزش‌ها تغییراتی صورت گرفت؛ یعنی برخی از نویسندگان نسل انقلاب هم به آن شدت و قوت گذشته در آثارشان به آرمان‌های انقلاب پایبندی نشان ندادند.

نکته بعد اینکه نوشتن رمان‌های خیلی بزرگ نیاز به زمان دارد و معلوم نیست که وقتی یک نویسنده شروع به نوشتن این آثار می‌کند بعد از مدت مدیدی آیا کار واقعا قدری از آب در می‌آید یا خیر و آیا این کار آنقدر فروش خواهد داشت که بتواند زحمات و اوقاتی که نویسنده صرف آن کار کرده جبران کند. البته این موضوع باتوجه به شمارگان کتابی که در کشورمان چاپ می‌شود یک مقدار غیر ممکن است. یک نویسنده نمی‌تواند از نظر مادی حساب کند که سال‌ها روی یک کتاب رمان وقت بگذارد و بعد حداقل به اندازه یک کارمند معمولی بتواند از قبل درآمد آن کتاب زندگی‌اش را تامین کند این جور کار‌ها نیازمند آن است که نویسنده از طرق مختلف حمایت بشوند.

من شنیدم که از آثار انقلابی حمایت‌هایی صورت گرفته است و به طور مثال یک انتشارات خصوصی از طرف یکی از ارگان‌ها حمایت‌های قابل توجهی را در این زمینه آغاز کرده است، منتها این نوع حمایت‌ها، حمایت‌های غلطی است. به طور مثال یک سازمان بیاید مبلغ هنگفتی را به یک ناشر خصوصی بدهد و این وظیفه را بر عهده آن ناشر قرار دهد که نویسندگانی که ناشر به طور غیر مستقیم به نویسندگان انقلابی کمک مادی کند. در پی این مسائل فساد بسیاری بوجود خواهد آمد. برای اینکه اولین سئوال این است که چرا ناشر خصوصی این کار را باید انجام می‌دهد؟ چرا این کمک‌ها به ناشرانی که حساب و کتاب رسمی دولتی دارند داده نمی‌شود که بعد بتوانند از آن‌ها بازخواست شود؟ نکته دوم اینکه چرا از میان همه ناشران خصوصی آن یک ناشر خاص انتخاب شده است؟ یعنی این‌ها همه شبهه‌های بدی نسبت به قضیه ایجاد می‌کند و بعد ناشری که خودش با بسیاری از نویسندگان اختلاف دارد یو قطعا با بعضی از نویسندگان رابطه خوبی دارد، طبعا در بهترین شکل کمک مالی را به بعضی از نویسندگانی که با این ناشر همفکر هستند، اختصاص می‌دهد.

یک چنین اتفاقی افتاده است ولی به صورت غلط این مساله پیش آمده و به هر حال منظور من اینطور حمایت‌ها نیست و باید حمایتی باشد که اولا در اختیار مراکز رسمی مثل حوزه هنری، کانون پرورش فکری و انتشارات‌هایی که به هر حال دولتی یا وابسته به نهادهای نظام هستند، قرار بگیرد و طی یک فراخوان عمومی و نه طی یک روابط خصوصی این حمایت شامل حال همه کسانی بشود که می‌توانند در این زمینه کار کنند. به هر حال کار در زمینه تالیف و نشر آثار انقلاب باید حمایت صورت بگیرد.

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.