تریبون مستضعفین- مهرداد خوشبختی
در خبرهای چندی پیش از حضور یک زن با حجاب مصری در تلویزیون این کشور گفته شده بود. در این خبر آمده: یک مجری زن تلویزیون مصر در رویدادی که تصور می شود از زمان شروع به کار این کانال دولتی در سال ۱۹۶۰ بی سابقه باشد، با روسری جلوی دوربین ظاهر شده است. و این خبر در جهان به صورت گسترده ای پخش شد.
چند روز بعد هم، همین خبر درباره مهمانداران مصری بر روی خبرگزاریها رفت که در آن ذکر شده بود: روزنامه مصری «الشعب»ˈ روز دوشنبه به نقل از «محمود خیری» رییس سندیکای میهمانداران هواپیمایی مصر اعلام کرد که مهمانداران زن می توانند بنا به درخواست خود از حجاب اسلامی استفاده کرده و به کار ادامه دهند.
این اتفاقات تماما در حالی رخ می دهد که در دوران حکومت حسنی مبارک، زنان مصری که در سازمانهای دولتی مخصوصا تلویزیون مشغول به کار بودند، همواره درخواست پوشش کامل اسلامی را داشتند و در اینباره شکایتهایی هم انجام می دادند که حسنی مبارک و دولت مصر اعتنایی به این شکایتها نمیکرد.
این اخبار و رویدادها نشان دهنده یک میل باطنی به پوشیده بودن زنان است که با بیداری اسلامی این اتفاق با سرعت غیرقابل مهاری رو به گسترش است، و مهر تاییدی بر فطری بودن مقوله حجاب و عفاف در میان مردم میباشد.
حال بهتر است نگاهی به همین مقوله در کشور خودمان داشته باشیم. کشوری که با صادر کردن شعارهای انقلاب اسلامی به جهان پایهریز بیداری اسلامی نام گرفته است.
در نگاه اول، فرودگاهها و همچنین رسانههای تصویری در هر كشورى چهره ظاهرى آن كشور را در برابر بيگانگان نشان میدهد.
وقتی نگاهی به فرودگاهها و افرادی که با مسافرین خارجی کشور سروکار دارند می اندازیم، با کمال تاسف نمی توان هیچ انتظاری از مسافر خارجی داشته باشیم که ما را به عنوان یک الگو در زمینه حجاب به حساب آورد. آنقدر این مهمانداران و خدمه فرودگاهها تحت یک استاندارد خاص به خود رسیدگی میکنند که مسافرین خارجی با مشاهده این افراد با یک تصور غلط نسبت به نوع حجاب و پوشش وارد جمهوری اسلامی میشوند.
آیا مسئولین فرهنگی کشور که در این چند ساله اخیر چندین نمایشگاه لباس ایرانی – اسلامی برگزار کردهاند، تا به حال به این فکر کرده اند که چرا خدمهی یک هواپیمای ایرانی که به نوعی نماینده یک امت اسلامی در آنسوی مرزها به حساب میآیند، اینگونه لباس فرم و آنگونه آرایشی دارند؟
همین نگاه در مورد صدا و سیمای جمهوری اسلامی نیز وجود دارد که این روزها تحت پوشش دیجیتال چندین شبکه بین المللی را راهاندازی کرده. مکانی که امام (ره) از آن به عنوان دانشگاه عمومی یاد کردهاند.
حجاب و عفاف تنها به معنای پوشش بدن نیست، بلکه نوع نگاه، نوع لباس و رنگ مورد استفاده در آن، شیوه صحبت کردن زن با مرد و … در این مقوله وجود دا رد که متاسفانه صدا و سیمای ما تنها به فکر این بوده که قسمتی از بدن زن معلوم نباشد.
به عنوان نمونه میتوان به نوع پوشش مجریان برنامههای کودک اشاره کرد و نوع حرکاتی که آنها در برخورد با بچهها انجام میدهند، همراهی ایشان با آوازخواندن کودکان و …. به عنوان یک نمونه دیگر میتوان به نوع حجاب و آرایش زنان در تمام سریالهای تلویزیون اشاره کرد. سریالی که قرار است با طرح یک دغدغه اجتماعی، مشکلی از مشکلات جامعه را حل کند، با بیتوجهی به این مقوله بزرگ، هزاران مانع و مشکل بر سر راه جامعه قرار میدهد. سریالی که در آن قبح صحبت با نامحرم به راحتی شکسته میشود، سریالی که در آن نگاههای حرام عاشقانه همچون صحنههای آهسته در فوتبال به نمایش در میآید، چه معضلی را در زمینه فرهنگی حل میکند؟
متاسفانه از دهه 70 به بعد نگاه محوری از مقوله فرهنگ در کشور برداشته شد و مسئولین تصور کردند که مردم خود دینشان را حفظ میکنند، و با کارهای ضد فرهنگی در دورههای بعد، روند حجاب و عفاف در کشور روند افولی خود را آغاز کرد و تهاجم فرهنگی و شبکههای ماهوارهای هر روز بر شیب این سرازیری اضافه میکردند و وقتی در یک دوره مسئولین به فکر کار فرهنگی افتادند دیگر خیلی دیر شده بود. و در این زمان با بیتوجهی به کارهای زیربنایی و بلندمدت به راهکارهای سلبی و ضربهای رو آورده شد که تا به امروز نتیجهی عکس حاصل شده است.
وقتی تمام این مسایل را در کشور کنار هم قرار می دهیم و از طرف دیگر بیداری اسلامی در منطقه و همچنین پیشرفت روزافزون عفاف و حیا در میان زنان و مردان آن را مشاهده میکنیم، شاید از خود این سوال را بپرسیم که آیا کشورهای منطقه الگوی حجابشان را باید از ما بگیرند و یا اینکه ما باید برویم و از آنان بپرسیم که چه کردهاید زنان به این سمت گرایش پیدا کردهاند؟
با کمی دقت به حجاب زنان در برخی شبکههای خبری عربی، میبینیم که آنها به راحتی و بدون صرف هیچ هزینهای با یک حجاب و پوشش ساده مشغول به کار فرهنگی هستند و در مقابل، ما خرجهای کلانی در این باره انجام می دهیم که متاسفانه در خیلی از موارد نتیجه معکوس داشته که به عنوان نمونه میتوان به نحوه استفاده از چادر توسط اکثر مجریهای تلویزیون اشاره کرد.
گاهی اوقات در مخاطب این سوال ایجاد میشود که براستی حجاب معیار در تلویزیون کدام است؟ وقتی یک کارشناس مذهبی به برنامهای دعوت میشود، اگر مقایسهای میان حجاب کارشناس و مجری صورت گیرد، به عینه میتوان تفاوت روز و شب را در سیمای ملی مشاهده کرد.
نمیتوان با بیتوجهی به کارهای درست و بهجا در این زمینه، از کنار آن بسادگی گذشت. ولی این سوال پیش میآید که آن تعداد کار فرهنگی و معقولی که انجام شده، آیا در مقابل تهاجم فرهنگی و همچنین کارهای بیپشتوانه و بیاساس انجام گرفته در این سالها، توانایی مقابله دارد؟
Sorry. No data so far.