دکتر محمدصادق کوشکی –بحث چگونگی و نحوه مذاکره و برقراری رابطه با امریکا از جمله مباحثی است که چارچوبها و سیاست گذاریهای آن از سوی رهبری نظام و حضرت امام (ره) مطرح شده است، بنابراین بحثی نیست که مبهم باشد و یا نظام در این خصوص فاقد خط مشی مشخص باشد.
پیش از پیروزی انقلاب در دسامبر سال ۱۹۷۹ خبرنگار امریکایی نظر امام خمینی (ره) را درباره رابطه یا مذاکره با امریکا و موضع ایران در قبال این مساله جویا شد که حضرت امام نیز درباره این موضوع چارچوبی را ترسیم کردند که تا به امروز به قوت خود باقی است:
«ملت ایران در طول سالهای گذشته خاطرههای تلخی از دخالتهای امریکا در امور داخلی خود دارد و این خاطرهها مانع جدی بر سر برقراری رابطه است. اما اگر طرف امریکایی بپذیرد با احترام دو جانبه و حفظ منافع متقابل منصفانه و دو جانبه و بدون برتری طلبی همانند دو کشور در نظام بین الملل که روابط متقابل دارند، با جمهوری اسلامی رابطه برقرار کند منافع و حقوق ملت ایران را به رسمیت بشناسد، از دخالت در امور داخلی ایران خودداری کند و احترام مردم ایران را حفظ کند، ما آمادهایم که با امریکا بر اساس انصاف و قواعد بین المللی رابطه داشته باشیم.»
این چارچوب تا به امروز هم برقرار است و اینکه چرا در طول ۳۳ سال رابطه و یا مذاکرهای میان جمهوری اسلامی و ایالات متحده امریکا شکل نگرفته به این موضوع برمی گردد که طرف امریکایی حاضر به پذیرش چنین شروطی نبوده است. به معنای دیگر طرف امریکایی حاضر به برقراری رابطه منصفانه و بر اساس احترام به حقوق دو جانبه و منافع دو جانبه نبوده است. امریکا همیشه تمایل داشته تا به عنوان طرف برتر وارد مذاکره یا رابطه با ایران شود و امتیازات افزون تری را نسبت به طرف ایرانی به خود اختصاص دهد که اساسا چنین فرمولی مورد پذیرش ملت مسلمان ایران نبوده و نخواهد بود.
آنچه که ترسیم کننده خط مشی نظام در خصوص مذاکره و یا رابطه با امریکا مدنظر است، اصول و چارچوبی است که حضرت امام (ره) مشخص کردند و در قانون اساسی و منافع ملی ایران مشخص است و رهبر فعلی نظام نیز همین چارچوب را مورد تاکید قرار داده است.
در نتیجه ابهامی وجود ندارد و به دلیل آنکه امریکاییها در این مساله مقصر هستند و مایل به پذیرش این چارچوب که در حقوق و روابط بین الملل در جهت حفظ احترام و منافع دو کشور پذیرفته شده، نیستند و طبیعتا تلاش میکنند تا اینگونه وانمود کنند که جمهوری اسلامی ایران است که مانع مذاکره و رابطه بوده و تمایلی به این ارتباط ندارد و یا ایران است که فاقد چهارچوب و اراده لازم برای تعیین خط مشی خود در این زمنیه است.
پیشنهاد مذاکره از سوی احمدینژاد
نیازی به ورود احمدینژاد به این بحث نبوده است. بدین معنا که رئیس جمهور ایران با امریکا نامه نگاری کرده و به اوباما پیام تبریک فرستاده و یا اخیرا بحثی را در سازمان ملل مطرح کردند تحت عنوان اینکه هر دو طرف از عدم رابطه ضرر میکنند که طرح این مسائل ضرورتی نداشته است. چراکه جمهوری اسلامی ایران مواضع و شرایط خود را به طور شفاف بیان کرده است و نیازی نیست که ایران پیشقدم شود. اگر امریکا این چارچوب شفاف ایران را قبول دارد، باید اقدام کند و در عمل نشان دهد که به منافع ایران احترام گذاشته و قصد مداخله ندارد و مساله مهمتر پروندهای است که وجود دارد و آن بحث خسارتی است که امریکا در طول این ۳۳ سال به ایران وارد کرده است. امریکاییها خسارتهای کلانی را به ایران وارد کردند که اگر بنا بر این باشد که رابطهای بر اساس انصاف برقرار شود باید در خصوص تمامی این خسارتها پاسخگو باشد. ممکن است ایران در رابطه احتمالی با امریکا خاطرات تلخ را فراموش کند اما خسارتهای اقتصادی و جانی که به ملت ایران در طول ۳۳ سال به ایران وارد شده، قابل گذشت نیست و باید امریکاییها جبران کنند.
اگر امریکاییها وارد عمل شوند، ایران سازوکارهایی را مشخص کرده است:
۱. امریکاییها باید حاضر باشند به عنوان جبران خسارت اموال بلوکه شده جمهوری اسلامی ایران را با بهرههای تعلق گرفته به آن در اختیار ملت ایران قرار دهند
۲. از رفتارهای خصمانه خود عذرخواهی کنند
۳. پرونده ایرباس هنوز باز است
۴. پرونده شهروندان ایرانی که به اشکال مختلف توسط امریکاییها در مناطق مختلف جهان به قتل رسیدهاند مفتوح است
۵. حمایتهای امریکا از گروههای تروریستی و تجزیه طلب مفتوح است
۶. حمایت امریکا از رژیم بعث عراق
۷. از دیگر مواردی که میتوان به آن اشاره کرد پرونده هستهای ایران است که به غلط از سوی امریکا باز شده است و مسئولیت پایان دادن به آن نیز بر عهده امریکا است
۸. از دخالت در امور داخلی ایران خودداری کند
۹. تحریمها را که به صورت یکجانبه و ظالمانه از سوی امریکا وضع شده را لغو کند.
چنین مسائلی مواردی نیست که بتوان از آن گذشت کرد. اگر میان ایران و امریکا مذاکرهای شود و رابطه برقرار شود باید سرنوشت تک تک این پروندهها روشن شود. اگر ایالات متحده امریکا از گروه پژاک حمایت کرده باید پاسخگو باشد و اگر این پروندهها حل و فصل شود و امریکا تعهدات مالی خود را نسبت به جمهوری اسلامی ایران به طور دقیق انجام دهد، در چنین شرایطی ایران میتواند به این نتیجه برسد که امریکاییها حاضر شدند تا رابطه منصفانهای را برقرار کنند.
در چنین شرایطی امریکا اثبات میکند که خواهان روابط توام با احترام به هویت و منافع متقابل و تئوری برد- برد را در این زمینه پذیرفتهاند. جمهوری اسلامی ایران نیز حاضر است با هر کشوری به جز رژیم صهیونیستی رابطه برقرار کند و تلاش کند که این رابطه به شکل برد-برد باشد.
اما نیازی به ورود احمدینژاد به این موارد نبود، چراکه امریکا هیچ قدم مثبتی عملا برای این ارتباط برنداشته و به نظر میرسد ورود احمدینژاد به این مباحث به نوعی از سوی امریکاییها نه تنها استقبال نشده بلکه موجب کاهش جایگاه ایران هم شده است.
همین امر که رهبری جمهوری اسلامی ایران مواضع را شفاف مشخص کردند، کافی است و در حقیقت این امریکاییها هستند که تمایلی به برقراری مذاکره ندارند و به دنبال این هستند که از وضعیت موجود سود ببرند.
Sorry. No data so far.