شنبه 13 اکتبر 12 | 12:44

دور باطل «خبرگزاری سازی» را متوقف کنید

فرشاد مهدی‌پور

نهادهای فرهنگی همگی از بی‌بودجگی، صدایشان هرروز بلند‌تر و کارهای بر زمین مانده‌شان افزون‌تر و آن‌هنگام این همه مجوز برای خبرگزاری صادر و دریافت می‌شود و ده‌ها نهاد دیگر نیز یا مقدمات کار را فراهم آورده‌اند و یا هوایی راه‌انداختن خبرگزاری‌اند؛ آن‌هم درشرایطی که انتخاباتی بزرگ در پیش است و حتما خبرگزاری می‌تواند عصای دست منازعات سیاسی باشد.


فرشاد مهدی‌پور –  اواخر دهه ۷۰ که موج اول خبرگزاری‌سازی در ایران به‌راه افتاد، برخی استخوان‌خردکرده‌های ارتباطات و روزنامه‌نگاری، زبان به گله و شکوه گشودند که این‌ها اسمشان خبرگزاری نیست و مگر با یک اتاق بزرگ و چند رایانه، می‌شود کار یک خبرگزاری را کرد و…. این حرف‌ها البته چندان به جایی نرسید چراکه اولا استدلال معترضان بیشتر جنبه فنی – تکنیکی داشت.

(مثلا ارسال خبر با کابل به جای اینترنت یا داشتن اتاق خبر به جای تحریریه) ثانیا فشار جریان‌های سیاسی که می‌خواستند در ادامه منطق صدساله روزنامه – تریبون در ایران، این‌بار شانسشان را در فضای مجازی، جست‌وجو کنند، خیلی زود راه‌ را باز ‌کرد. این موج فرونشسته، حدود یک‌ماه پیش با تصویب مجوز تأسیس افزون بر ۱۰خبرگزاری (که خبرش هفته گذشته اعلام شد)، دوباره سر برآورده و می‌رود تا وقایعی شگفت را در عرصه رسانه‌های ایران و بلکه جهان رقم زند و حتم بدانید که این‌بار رکورددار خبرگزاری‌داری جهانی خواهیم بود؛ امری در ادامه تقدم حّرافی بر کار.

اول. ‌با تأسیس ایسنا و روی کار آمدن نسلی از خبرنگاران جوان و تأکید بر خبر‌های گفت‌وگو محور و پس از آن فارس و مهر، ‌که پس از ایرنا، وارد فضای رسانه‌ای شدند، به‌علاوه واحد مرکزی خبر (که عنوان خبرگزاری ندارد)، آرایش جدیدی از خبرگزاری‌ها شکل گرفت. دو یا سه برابر این رسانه‌ها، مجوزهایی برای تأسیس خبرگزاری در سال‌های اول دهه هشتاد صادر شد که آن‌ها اگر امروز باشند یا به‌صورت نیمه‌فعال اداره می‌شوند و یا در اموری دیگر، مؤثر و منتفع‌اند.

سیاست صدور مجوزهای فله‌ای برای خبرگزاری‌ها، از برنامه‌های دوم‌خرداد بود (که دوست می‌داشت بیشتر حرف زده باشد تا عمل کند) که با روی کار آمدن دولت جدید متوقف شد و حتی در دستور‌العملی، سایت‌های خبری موظف شدند که پیشوند «خبرگزاری» را از عنوان خود حذف کنند. همین امر باعث تراکم درخواست‌ها در وزارت ارشاد و بعضا پیشنهاد ارقام نجومی برای فروش مجوز خبرگزاری‌ها بود که اکنون به‌نظر می‌رسد سد مذکور شکسته شده و همه می‌توانند شناگر این دریا شوند.

دوم. هر خبرگزاری که از راه می‌رسد، نیازمند ابزار و ادواتی است و تا این مقدمات فراهم نباشد، فقط نامی است بر مجوز و کاغذ. از میان‌‌ همان پنج خبرگزاری پیش‌گفته، تنها ایرنا و واحدمرکزی خبر (که سوابقشان به افزون بر نیم‌قرن می‌رسد)، دارای هیبتی به مانند یک خبرگزاری جهانی‌اند و باقی به دلایلی متعدد (از جمله مسائل مالی)، فاقد برخی مقدمات ضروری کار خبری.

بدین‌ترتیب خبرگزاری‌های از راه رسیده باید انبوهی نیروی کارآزموده و حرفه‌ای را به‌کار بگیرند که معلوم نیست چنین گزینه‌هایی را در کره‌ماه خواهند یافت یا از چین وارد می‌کنند؟! هر خبرگزاری به صد‌ها خبرنگار و نیروی خبره دیگر احتیاج دارد و حتما چنین ظرفیتِ مناسبی در کشور وجود ندارد که اگر می‌داشت نیروهایی این‌چنین جذب رسانه‌های موجود می‌شدند. ثانیا اگر بنا بر اثرگذاری است و سازمان‌ها و مدیران و رجال سیاسی می‌خواهند حرف‌هایشان به‌جایی برسد، چه نیازی به راه‌اندازی تشکیلاتی عریض و طویل.

رده‌بندی الکسا (که عجالتا یگانه نمودار فهم جایگاه وب‌سایت‌هاست) نشان می‌دهد که دو برابر خبرگزاری‌های بر‌تر (در ۱۰۰سایت اول)، سایت‌های خبری‌اند که دیده می‌شوند و بازخورد دارند و مؤثرند؛ یک سایت خبری جمع و جور با هزینه سالانه کمتر از پنج درصد یک خبرگزاری‌‌ همان کاری را می‌کند که باید. و کجاست نیات صرفه‌جویانه و کمبود بودجه و خدمت برای خلق؟ تازه اگر اصل راه‌اندازی سایت را نیز بتوان برای بسیاری از سازمان‌ها توجیه کرد.

سوم. و مهم‌ترین نکته آن است که خبرگزاری، هستی و هویتش در خبررسانی است و مگر این خبر چیست که این همه خبررسان برای آن لازم است؟ در ایران، میانگین تولید روزانه خبرگزاری‌ها، ۷۰۰خبر در روز است و (اگرچه پژوهشی جامع در این باب صورت نگرفته) افزون بر هفتاد درصد خبرهای خبرگزاری‌ها مشترک است؛ چرا؟ چون روابط‌عمومی‌های منابع خبری کارشان را بر تولید خبر استوار کرده‌اند و حتی برخی وزارتخانه و نهاد‌ها، نیمه خبرگزاری‌هایی نیز برای خود به‌وجود آورده‌اند؛

آن‌ها برنامه خبری را برگزار می‌کنند، خبر را می‌سازند و می‌نویسند و برای رسانه‌ها می‌فرستند و اینگونه می‌شود که صد‌ها خبرِ مشابه، هر روز در کشور تولید و نشر می‌شود. در اندک درصد باقیمانده از خبرهای تولیدی نیز، جای خبر خالی است و معمولا آنچه بر جا مانده، گفته‌ها و نکته‌ها و حاشیه‌هاست، چرا که خبر داغ و جنجالی را سایت‌های خبری پیش از همه می‌سوزانند و خبرگزاری‌ها معمولا دنباله‌رو و تکمیل‌کننده‌اند.

علاوه بر این‌ها خبرگزاری به‌روی مخاطب عام گشوده نمی‌شود و در خوانشی تاریخی، روزنامه‌ها را مخاطب قرار می‌دهد که اینجا هم قصه پرغصه‌ای است. روزنامه‌ها در شمارگانی معمولا پایین منتشر می‌شوند و با بحران کاغذ برای افزایش تعداد صفحات (و بازنشر همه خبر‌ها) دست‌به‌گریبانند و معمولا ۳-۲ خبرگزاری را بیشتر نمی‌بینند و معلوم نیست این همه خبر و خبرسازی و خبربازی، چه‌کسی را خوش می‌آید، جز آن کسی را که دوست می‌دارد در کلکسیون رسانه‌ای‌اش، یک خبرگزاری هم داشته باشد.

نگارنده حرف اولش را در انتهای‌‌ همان بند اول زده است؛ خبرگزاری برای حرف زدن و حرف زدن و حرف زدن است و چه چیز جز از حرافی می‌تواند آن‌را پُر کند؟ پول و امکاناتی که باید صرف تولید مولد و افزایش دانش محقق شود، در جایی هزینه می‌شود که مثال آن، شیرین‌ ساختن آب دریاست و بُستان‌کردن بیابان. نهادهای فرهنگی همگی از بی‌بودجگی، صدایشان هرروز بلند‌تر و کارهای بر زمین مانده‌شان افزون‌تر و آن‌هنگام این همه مجوز برای خبرگزاری صادر و دریافت می‌شود و ده‌ها نهاد دیگر نیز یا مقدمات کار را فراهم آورده‌اند و یا هوایی راه‌انداختن خبرگزاری‌اند؛ آن‌هم درشرایطی که انتخاباتی بزرگ در پیش است و حتما خبرگزاری می‌تواند عصای دست منازعات سیاسی باشد. آقایان، این دور باطل را متوقف کنید، کشور نیازمند حرافی نیست.

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.