مدتی است فضای کشور سیاسی شده و خیلیها این فضای آشنا را میشناسند. ۸ ماه و ۱۰ روز تا یازدهمین انتخابات ریاستجمهوری باقی مانده است و آلوده شدن فضای کشور به سیاست طبیعی به نظر میرسد اما آیا در این ۸ ماه و ۱۰ روز باقیمانده باید همه چیز جز انتخابات را فراموش کنیم و اصول و اولویتها را به حاشیه برانیم؟
امروز مانند چند ماه و چند سال قبل، اقتصاد اولویت نخست کشور است و رفاه و توجه به معیشت مردم جزو وظایف غیرقابل انکار مسؤولان است اما آیا به اندازه اهمیت این مساله، به آن پرداخته میشود؟ اصلا مسؤولان نامهنگار تصور کنند که گوش شیطان کر! به وحدت دست یافته و به زندان اوین رفتند و آخرین وضعیت زندانیهای محترم را به رهبری و مردم گزارش دادند؛ آیا میتوانند به کارنامه اقتصادی و مبارزه با مفاسد اقتصادی خود ببالند؟ آیا اصلا برای این چند ماه باقیمانده برنامهای دارند تا قدرت خرید مردم که در مدت کوتاهی به پایینترین حد ممکن رسیده را به سطح قبلی برسانند؟ اصلا آیا توانایی این را دارند که ثبات را به قیمتها بازگردانند و هر هفته و هر روز نرخها تغییر نکند؟ چرا باید کار به جایی برسد که شخص اول مملکت در دیدار دانشآموزان و دانشجویان بگوید: «نامهنگاریهای اخیر و مطالب آن به هیچوجه موضوع مهمی نیست اما این اختلاف نظرها نباید به میان مردم کشانده و دستمایهای برای جنجال و هیاهوی رسانههای بیگانه و دشمنان شود. از امروز تا روز انتخابات، هرکسی که بخواهد اختلافها را به میان مردم بکشاند و از احساسات آنها در جهت اختلافات استفاده کند، قطعا به کشور خیانت کرده است». جالب اینکه سران قوا پس از این سخنان باز هم نامهنگاری کردند اما این بار به رهبری که ما مطیع اوامر هستیم و برای پیشبرد منویات تلاش خواهیم کرد.
مگر رهبر انقلاب این سخنان را برای اولین بار مطرح کردهاند؟ سال گذشته که به نام «جهاد اقتصادی» نامگذاری شد، مسؤولان چه کردند؟ سال ۱۳۸۹ که سال «کار مضاعف، همت مضاعف» نامیده شد کارنامه اقتصادی مسؤولان چه بود؟ سالهای قبلتر از آنچه؟ اصلا چرا چندین سال است که نامهای اقتصادی انتخاب میشود و آیا تاکنون به اندازه توجه شخص اول مملکت به آن اهمیت داده شده است؟ آنهایی که نامه نوشتهاند و تجدید بیعت کردهاند سخنان اقتصادی رهبری در چند سال قبل را یادشان میآید: «من کاملا یادم هست که در جلسهاى که در اولین مناسبت هفته دولت با همین دوستانى که اغلبشان حضور دارند، داشتیم، عرض کردم که فرصتها مثل برق و باد میگذرد. حالا هم ملاحظه میکنید که از این فرصت طولانى و خوب، عمدهاش گذشت…. آنچه که به نظر من مهم است، این است که براى قشرهاى ضعیف، مشکلات اقتصادىاى وجود دارد؛ این را باید برطرف کنید. حالا بخشى از این مشکلات، ناشى از تورم است. ما در کشور کمبود کالا نداریم؛ خوشبختانه کالاهاى گوناگونِ مورد نیاز مردم در کشور فراوان یافت میشود؛ لیکن مساله گرانى و کاهش قدرت خرید وجود دارد؛ این را باید علاج کنید».
مگر رهبر انقلاب این سخنان را برای اولین بار مطرح کردهاند؟ سال گذشته که به نام «جهاد اقتصادی» نامگذاری شد، مسؤولان چه کردند؟ سال ۱۳۸۹ که سال «کار مضاعف، همت مضاعف» نامیده شد کارنامه اقتصادی مسؤولان چه بود؟ سالهای قبلتر از آنچه؟ اصلا چرا چندین سال است که نامهای اقتصادی انتخاب میشود و آیا تاکنون به اندازه توجه شخص اول مملکت به آن اهمیت داده شده است؟ آنهایی که نامه نوشتهاند و تجدید بیعت کردهاند سخنان اقتصادی رهبری در چند سال قبل را یادشان میآید: «من کاملا یادم هست که در جلسهاى که در اولین مناسبت هفته دولت با همین دوستانى که اغلبشان حضور دارند، داشتیم، عرض کردم که فرصتها مثل برق و باد میگذرد. حالا هم ملاحظه میکنید که از این فرصت طولانى و خوب، عمدهاش گذشت…. آنچه که به نظر من مهم است، این است که براى قشرهاى ضعیف، مشکلات اقتصادىاى وجود دارد؛ این را باید برطرف کنید. حالا بخشى از این مشکلات، ناشى از تورم است. ما در کشور کمبود کالا نداریم؛ خوشبختانه کالاهاى گوناگونِ مورد نیاز مردم در کشور فراوان یافت میشود؛ لیکن مساله گرانى و کاهش قدرت خرید وجود دارد؛ این را باید علاج کنید».
۱۳۹۱/۶/۲
در دیدار اعضاى هیات دولت
«تولید داخلى مهم است. ببینید کارگر ایرانى چه تولید کرده است، سرمایهدار ایرانى چه سرمایهگذارى کرده است. در زمینه مصرف، عمده کار دست مردم است؛ که این بخشى از اصلاح الگوى مصرف است که من ۲ سال قبل اینجا به ملت ایران عرض کردم و بخشى از جهاد اقتصادى است که سال گذشته عرض کردم. تولید ملى مهم است؛ این را باید هدف قرار بدهند».
۱۳۹۱/۱/۱
در حرم رضوی در آغاز سال:
«جلسه امروز عمدتا حولوحوش مسائل اقتصادى دور میزند که اتفاقاً مساله اصلى و محورى کشور همین است و یکى از نقاط مهم چالشى که بین مسؤولان در سطوح مختلف وجود دارد و بین بعضى از کسانى که معترضند یا منتقدند، همین مساله اقتصاد است. خیلى خب! این را ببرید در مجموعه نخبگان؛ تشریح کنید، توجیه کنید، بیان کنید… کار را براى خدا بکنید. نه اینکه چون مردم دوست دارند، این کار را بکنید؛ نه! اگر هدف این شد که دل مردم را به دست بیاوریم، ناکام خواهیم ماند… مبانى و استدلالهاى اعلام سال جهاد اقتصادى براى شماها که دولتى هستید، معلوم است. یعنى ما جهاد اقتصادى را یک ضرورت براى کشور میدانیم، نه صرفا یک اولویت؛ یک نیاز قطعى است. اولاً اقتصاد، پیشرفت اقتصادى، رونق اقتصادى ارتباط مستقیم دارد با معیشت مردم. معیشت مردم جزو اولین اهداف همه دولتهاست در همه جاى دنیا و در همه دوران تاریخ؛ البته دولتهاى علاقهمند به مردم.
۱۳۹۰/۶/۶
در دیدار اعضای هیات دولت:
«یک هدف دیگر، مدیریت مصرف منابع عمومى کشور است؛ از جمله آب، از جمله انرژى. در ۲ سال قبل از این، ما شعار سال را اصلاح الگوى مصرف قرار دادیم؛ صرفهجویى، دورى از اسراف. این، یکى از راههایى است که میتواند الگوى مصرف را به معناى واقعى کلمه اصلاح کند… کاهش نرخ بیکارى و افزایش اشتغال در کشور، از جمله مسائل بسیار اساسى و مهم است. همچنین مساله افزایش سرمایهگذارى بخش خصوصى و کمک به بخش خصوصى که بتواند در زمینه مسائل اقتصادى کشور سرمایهگذارى کند، از جمله مسائل مهم و اساسى است که یکى از کارهاى مهم در این باب، ایجاد تعاونىهاست که به وسیله تعاونىها سرمایههاى بزرگ تشکیل بشود و بتوانند در مسائل مهم اقتصادى کشور سرمایهگذارى کنند و گرههاى مهم را باز کنند و دولت بتواند این کار را انجام دهد. بایستى زیرساختهاى حقوقى و قانونىاش آماده شود. این، یعنى حمایت از شکوفایى کار».
۱۳۹۰/۱/۱
در حرم مطهر رضوی در آغاز سال:
«یکى از چیزهایى که در جهتگیرىهاى کلى دولت باید مورد نظر باشد، تسهیل زندگى براى مردم است. زندگى کردن را براى مردم باید آسان کرد… روى مساله نرخ رشد واقعا کار بشود. آن چیزى که به عنوان نرخ رشد در برنامه یا در چشمانداز دیده شده، با آنچه که در واقعیت اتفاق افتاده، خیلى فاصله دارد. البته از عوامل رکود اقتصادى جهانى و مشکلات اقتصادى جهانى غافل نیستیم – اینها مسلما تأثیر دارد – لیکن بالاخره باید تلاش کرد تا به آن چیزى که به عنوان شاخص معین شده و ذکر شده، نزدیک شویم.»
۱۳۸۹/۶/۸
در دیدار اعضاى هیات دولت:
«سال گذشته ما عرض کردیم سال اصلاح الگوى مصرف. من همین جا در روز اول سال تصریح کردم اصلاح الگوى مصرف چیزى نیست که در یک سال بتواند اتفاق بیفتد. سال گذشته را گفتیم سال شروع حرکت به سمت اصلاح الگوى مصرف است. خب! حرکتى آغاز شد. من نمیتوانم این را بگویم که الگوى مصرف اصلاح شد؛ نه! ما هنوز خیلى فاصله داریم… همت مضاعف و کار مضاعف در استفاده بهینه از منابع موجود کشور و امکاناتى که وجود دارد. از همه آن چیزهایى که میتواند براى سازندگى کشور در دورانهاى آینده مورد استفاده قرار بگیرد یا زندگى عمومى مردم را رفاه و رونق ببخشد، باید حداکثر استفاده بشود؛ یعنى همان چیزى که یکى از ارکانش اصلاح الگوى مصرف است.»
۱۳۸۹/۱/۱
در اجتماع زائران حرم رضوی:
مسؤولان با چه کارنامهای به ادبیات نامههای خود بیشتر از افزایش قیمتها و کاهش رفاه اجتماعی اهمیت دادند؟ آیا مسؤولان میدانند که با این بیتوجهی به اقتصاد حتی اقدامات تحسینبرانگیز گذشته خود را ضایع کردهاند؟ همین اجرای قانون هدفمندی یارانهها که با حمایت همهجانبه مردم، رسانهها و دستگاهها آغاز شد، با افزایش بیحد و حصر نرخها از اهداف خود دور شده است. با اجرای این قانون بنزین لیتری ۷۰۰ تومان شد و طبق قانون که بنزین آزاد باید ۹۰ درصد قیمت فوب خلیج فارس باشد قبل از تغییرات قیمتها در نهایت ۱۰۰۰ تومان میشد اما اگر الان بخواهیم نرخ بنزین را تعیین کنیم هنوز نمیدانیم با دلار چند تومانی باید این کار را انجام دهیم. این یعنی اینکه طبق قانون بنزین باید لیتری ۱۵۰۰تا۳۰۰۰ تومان باشد! این است کارنامه دوستان مسؤول. سال گذشته بنزین سایر کشورها به داخل ایران قاچاق میشد اما با کاهش ارزش پول ملی دوباره قاچاق سوخت اوج گرفته است؛ آیا از اهداف خود دور نیفتادهایم؟ بازار خودرو جزو افسارگسیختهترین بازارها شده و دیگر خودرویی که قشر متوسط رو به ضعیف بتواند تهیه کند وجود ندارد؛ آیا این است کارنامه دوستان؟ «وطن امروز» در ۳۱ فروردین ۱۳۹۰ یعنی یک سال و نیم پیش و در آغاز سال «جهاد اقتصادی» به مسؤولان هشدار داد که معیشت و زندگی مردم را فدای حاشیههای سیاسی نکنند که این حاشیهها سم مهلکی خواهد بود اما حاشیهنگاران دیروز، نامهنگاران امروز شدهاند و گویا کسی نیست درباره فشارهای اقتصادی، گرانیهای عجیب و غریب و کاهش قدرت خرید مردم نامهای بنویسد. آقایان مسؤول! اصلا درباره موضوعی اساسی ۱۰۰ نامه بنویسید که در آن به صراحت بگویید نامه مهم است یا کارنامه؟
Sorry. No data so far.