آیتالله سیدمحمد حسینی زنجانی، استاد سطح عالی حوزه، درباره ارتباط فقه و حقوق بشر تصریح کرد: حقوق براساس بینشهای مختلف، متفاوت است و مسئله حقوق بشر علاوه بر اینکه از مسائل متغیرالمبنا است، از مباحثی است که به یکسری پیشفرضهایی وابسته است و به عبارتی دیگر منوط به جهانبینی است؛ برخی این بینشها حقوق و قوانین را وضع شده از طرف خداوند و برخی دیگر از طرف مردم و مخلوقات خداوند میدانند؛ لذا بر این اساس ما به هیچ عنوان از حقوق بشر نمیتوانیم تعارف جامع و کاملی بدهیم؛ زیرا در هر مکتبی اعتبار این مسئله متفاوت است.
اسلام منشأ هر گونه قانونگذاری را خداوند میداند
استاد سطح عالی حوزه افزود: در این بخش ابتدا باید جهانبینی و اصول را مشخص کرد، سپس از حقوق بشر که جزء فروعات محسوب میشود بحث کرد؛ جهانبینی که اسلام به آن پایبند است و آن را اصل و مبنا میداند، حقیقت واقعی و منشأ هرگونه قانونگذاری را خداوند میدانند ولی در غرب انسان را منشأ هر مسئلهای میبینند، لذا از اساس و در مبنا با هم متفاوت هستند.
وی ادامه داد: امام علی (ع) در این رابطه میفرمایند که چیزی را من ندیدم مگر اینکه خداوند را قبل از او، به همراه او و بعد از او دیدم، اگر ما به چنین بینشی معتقد باشیم باید قائل به این امر باشیم که قانون را تنها خدا معین میکند، زیرا حقیقت مطلق خداوند است؛ لذا در فلسفه در باب واجب الوجود از واجب بودن، صفات واجبالوجود بحث میشود به این معنی که واجب الوجود از تمامی جهات واجب است و هیچ حد و حدودی نیز ندارد؛ امام باقر (ع) نیز در این رابطه میفرماید «إِنَّ اللَّهَ نُورٌ لَا ظُلْمَةَ فِیهِ وَ عِلْمٌ لَا جَهْلَ فِیهِ وَ حَیَاةٌ لَا مَوْتَ فِیهِ» یعنی خداوند هیچ حدی ندارد و نور مطلق است به این معنی که منشأ تمامی امور خداوند متعال است.
حقوق در جهانبینی توحیدی از سوی خداوند وضع میشود
آیتالله حسینی زنجانی تأکید کرد: ما که در صدد تعریف حق هستیم، با این نوع جهانبینی، که به جهانبینی توحیدی معرفی میشود باید حق را به آن چیزی تعریف کنیم که خداوند بیان فرموده است و چیزی که وی برای ما واجب و معین کرده، حق ما است، این حقوق هم به دو نوع حق الله و حقالناس تقسیم میشود؛ حق الله همان مبحث عبادات و دستورات الهی است، حقالناس هم جنبه عمومی دارد و انسان از آنجایی که موجودی بالفطره اجتماعی است باید به حقوق دیگر انسانها نیز پایبند باشد.
«حقالله» در بینش مادی غرب جایگاهی ندارد
استاد سطح عالی حوزه اذعان کرد: در بینش مادی غرب، حق الله به هیچ عنوان وجود ندارد لذا تمام قوانین و اعتبارات بر اساس خواست مردم وضع میشوند یعنی هر مؤلفهای در جامعه مادی غربی براساس اراده و خواست مردم وضع میشود و بر این اساس است که بحث از همجنسبازی و اینگونه مسائل میشود اما از طرف مقابل در مکاتب توحیدی و جهانبینی توحیدی اصل بر خواست و اراده خداوند است.
اعلامیه حقوق بشر غربی کلیگوییهایی پر از تضاد است
وی اظهار کرد: حقوق بشری که در سازمان ملل تدوین شده است با توجه به اینکه صرفا قوانینی کلی و کلیگویی است به هیچ درد بشر نمیخورد و نخواهد خورد؛ زیرا شامل عقاید متضادی نیز هست مثلا میگوید انسان در هر عقیده و اعتقادی آزاد است، آزادی که این مکتب میگوید، تفسیری مبهم و قابل انتزاع است این آزادی را هم برای بودا قائل است هم برای اسلام هم مسیحیت و هم برای تمامی ادیان و عقاید که گاها با یکدیگر در تضاد کامل هستند، ولی در مکتب توحیدی، این آزادی حد دارد و تعریف مشخصی دارد که شامل تضادهای گوناگون نشود لذا بر اساس مکاتب توحیدی (اسلام مسیحیت، یهود و…) بت پرستی شرک است؛ عبارات و معانی چون آزادی بسیار ارتجاعی، شناور و دارای انقباض و انبساط است، لذا نمیتوان از آن تعریف جامع و مانعی ارئه کرد.
آیتالله حسینی زنجانی اضافه کرد: آزادی که در حقوق بشر سازمان ملل بیان شده است آزادی نفسانی است نه روحانی، این آزادی همجنس بازی را مجاز میداند و مسلما این مسئله مورد قبول حرکت انبیاء نیست، انبیا در راستای مبارزه با همین مسئله مبارزاتی انجام دادند؛ در مکتب اسلام به صراحت بیان شده است «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ أَطِیعُواْ اللّهَ وَأَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِی الأَمْرِ مِنکُمْ فَإِن تَنَازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللّهِ وَالرَّسُولِ إِن کُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ ذَلِکَ خَیْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِیلًا» به این معنی که در جهانبینی توحیدی اسلام برای شناختن و پیمودن راه الهی باید دنباله روی راه پیامبر (ص) و اهل بیت (ع) بود؛ این تعابیر تنها در سایه توحید قابل معنی است.
اختلاف مبنایی جهانبینی توحیدی و جهانبینی مادی
این مدرس عالی حوزه افزود: به دلیل اختلاف مبنایی که جهانبینی توحیدی و جهانبینی مادی دارند اساس حقوق اسلامی اصولا در مقابل حقوق بشر است و گاها در برخی موارد با یکدیگر جمع میشوند؛ مانند محترم بودن جان انسان و عدم جواز کشتن کسی، اما در مورد مؤلفههایی چون آزادی و مؤلفههای دیگر با یکدیگر از مبنا اختلاف داریم، لذا آن تعریفی که در حقوق بشر سازمان ملل آمده است نمیتواند تعریف جهانبینی توحیدی قرار بگیرد. چون این آزادی فرع است و فروع بر اساس اصل تدوین میشود لذا بدون داشتن یک اصل اصلا معنی کردن آزادی امکانپذیر نیست، در حقوق بشر سازمان ملل آزادی برگرفته از هیچ یک از اصول موجود نیست و شامل هر مکتبی میشود، لذا چون بودا یک نوع آزادی را بیان میکند، مارکسیسم یک نوع دیگر و مکتب توحیدی نیز نوعی دیگر اساس این اعتبارات که در حقوق بشر سازمان ملل آمده است باطل است؛ دیدگاه اسلام همان مناجاتی است که امیرالمؤمنین (ع) با پروردگار خود داشته است «إِلَهِی کَفَى بِی عِزّا أَنْ أَکُونَ لَکَ عَبْدا وَ کَفَى بِی فَخْرا أَنْ تَکُونَ لِی رَبّا أَنْتَ کَمَا أُحِبُّ فَاجْعَلْنِی کَمَا تُحِبُّ؛ خدایا مرا این عزّت بس است که بنده تو باشم، و برایم این افتخار کافى است که تو پروردگار من باشى، تو آنچنانىکه دوست دارم، مرا هم چنان کن که دوست دارى» این دیدگاه و این جهانبینی با دیگر مکاتب و دیدگاهها زمین تا آسمان فرق دارد و قابل قیاس نیست.
حسینی زنجانی با اشاره به اینکه در جهانبینی توحیدی اسلام، اصل دنباله روی حرکت انبیاء و اطاعت از خداوند و رسولانش است تأکید کرد: حقوق بشر امری کلی است که مولفههای آن برای همه اثبات شده است؛ اما بر اساس تغییر مبانی آن تعاریف و اعتبارات مبانیاش نیز متفاوت است به این معنی که در جهانبینی اسلامی «مفهوم آزادی» معنی کاملا متفاوت با جهانبینیهای مادی دارد، لذا نباید با یکدیگر مقایسه شوند زیرا دو امری که کاملا از ریشه و مبنا با هم متفاوت هستند نباید با یکدیگر مقایسه شوند.
آیه «وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ»؛ بیانگر کرامت انسانی در مقایسه با دیگر موجودات
استاد سطح عالی حوزه اظهار کرد: بر اساس دادههای قرآنی و آموزههای اسلامی در مورد کرامت انسانی باید گفت، شخصیت الهی و کرامت واقعی انسان منوط به اعتقادات وی است و ارزش یک انسان به معتقداتی است که وی دارد؛ یعنی کرامتی که برخی با استناد به آیه «وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ» بیان میکنند و ذاتی انسان میدانند در مورد مقایسه انسان با دیگر موجودات است نه اینکه کرامت ذاتی هر انسانی در مقایسه با انسان دیگری باشد؛ لذا هرکس معرفتش بیشتر باشد از جایگاه و کرامت بالاتری برخوردار است.
انسانی که روحش آلوده است قابلیت تکریم ندارد
آیتالله حسینی زنجانی با اشاره به آیه «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ» عنوان کرد: این آیه صراحتا میفرماید عملی که برای خداوند شایسته باشد «طیب» است یعنی همان معتبر بودن اعتقادات و معرفت انسان که بر مبنای جهانبینی توحیدی بیان شد در تفسیر این آیه بیان شده است که کرامت انسانی ذاتی هر انسانی نیست و انسانی که روحش آلوده باشد قابلیت تکریم ندارد، آلودگی روح در این مقطع به اطاعت نکردن از خدا و رسولان وی تعبیر میشود از دیدگاه قرآن در آیه «أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَکْثَرَهُمْ یَسْمَعُونَ أَوْ یَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلَّا کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلًا» کسانی که اعتقاد به توحید ندارند از حیوان نیز پستتر هستند.
وی تأکید کرد: در تعریف حق در اسلام چون حق یک مسئله فرعی است، متاثر از یک اصل است که ما به پیش فرض از آن تعبیر میکنیم، پس اصل جهت دهنده فرع است و آن چیزی حق است که خدا آن را حق بداند پس تفسیر حق از اسلام وابسته به توحید است زیرا خداوند علم مطلق است.
تقوی و خداباوری؛ ملاک اسلام برای تکریم انسان
حسینی زنجانی تأکید کرد: مستدلات ما بیانگر این مطلب نیست که غیر مؤمن از رفتار خوب برخوردار نیست، بلکه باید با غیر مؤمنین و غیر شیعیان با رفتار انسانی برخورد کرد؛ اما ارزش واقعی انسان براساس این بینش و دیدگاه متعلق و وابسته به ایمان به خدا و عمل و اطاعت به آموزههای اوست، از این دیدگاه، کرامت انسان به تقوی و خداباوری متکی است زیرا اگر این خداباوری نباشد، انسان دیگر هیچ ارزشی ندارد.
استاد سطح عالی حوزه تأکید کرد: از طرف دیگر خداوند در قرآن بارها فرموده است آیا کسی که شما و تمام موجودات دیگر را خلق کرده است از تمام روزنههای زندگی شما خبر ندارد و آیا وی وقتی ریشه و مقصد تو را میشناسد به تمامی احوال تو احاطه ندارد؛ باید به چنین مدعایی جواب مثبت دهیم زیرا عقل انسان در بهترین شرایط حداکثر تا مرگ را میتواند راهیابی کند اما پس از آن و در دنیای دیگر (آخرت) چه؟ خداوند انبیاء را ارسال کرد تا منتی بر گردن ما مخلوقات نهد و راه حقیقی را به ما نشان دهد؛ جامعه غربی به این نکته توجه ندارد که انسان تنها در این دنیا زندگی نمیکند و غایت خلقت به این دنیا ختم نمیشود.
انسان در جهانبینی توحیدی و قرآنی موجودی ابدی است
وی در خاتمه تصریح کرد: در جهانبینی توحیدی و قرآنی انسان موجودی ابدی است و بخش اعظم غایت وی در آخرت است؛ لذا ظالمانی چون صدام میلیونها انسان میکشند اما در این دنیا تنها یک بار مجازات میشوند؛ بر اساس جهانبینی توحیدی اگر آخرت نبود آفرینش به پشیزی نمیارزید، دنیای مارکسیست و لیبرالیست برای مرگ و آخرت توجیهی ندارند و از این نقطه عبور کرده است.
Sorry. No data so far.