پنج‌شنبه 15 نوامبر 12 | 21:50
نگاه فارین پالیسی به دلایل بقای بشار اسد

چرا بشار اسد هنوز مرد شماره یک است؟

بشار اسد هنوز از حمایت سیاستمداران طراز اول برخوردار است، ارتش را کنار خود دارد و البته با حمایت علوی های سوری و بهره مندی از شکاف در میان مخالفانش شانس بالایی برای ادامه حضور در قدرت دارد


در روز ۱۸ آگوست ۲۰۱۱ باراک اوباما رئیس جمهوری آمریکا، با انتشار بیانیه‌ای کتبی اعلام کرد که «به خاطر مردم سوریه، وقت آن است که بشار اسد کناره گیری کند.» این اولین موضع گیری صریح وی برای کناره گیری رهبر سوریه بود، اما امروز بعد از ۴۵۲ روز بشار اسد کماکان در راس قدرت است. همانطور که هفته گذشته در گفتگو با تلویزیون روسیه گفت: «من سوری هستم، در سوریه متولد شدم. باید در سوریه زندگی کنم و در اینجا بمیریم.»

در حالی که شورشیان موفق شده‌اند که قسمت‌هایی از استان‌های شمالی سوریه را آزاد کند اما هنوز کنترل یک شهر اصلی سوریه را به دست نگرفته‌اند. بر خلاف دیگر کشورهای عرب، که در آن حاکمان با قیام شهروند ساقط شده بودند، حکومت اسد هیچ نشانه‌ای از محو شدن در آینده نزدیک را نشان نمی‌دهد. برخلاف لیبی، رقابت بازیگران منطقه‌ای و بین المللی مانع از هرگونه مداخله نظامی خارجی در سوریه شده است. اما قدرت حکومت و اختلافات نیروهای ضد اسد نقش مهمی را در منع دخالت مستقیم خارجی ایفا کرده است. ۴ دلیلی که بشار اسد هنوز در قدرت باقی مانده به شرح زیر است:

۱-حلقه درونی حکومت شکاف برنداشته است:

در ماه جولای حلقه داخلی دولت اسد با چالش بزرگی مواجه شد زمانی که یک بمب گذاری چهار عضو اصلی دولت از جمله، آصف شوکت، شوهر خواهر اسد و داوود راجحه، وزیر دفاع این کشور را از بین برد. اما اسد و گروه مشاوران ارشد وی به سرعت بعد از این ضربه با انتصاب جانشین‌هایی برای چهره‌های از دست رفته، قدرت خود را بازیابی کردند.

به عقیده افراد نزدیک به حلقه حکومت، بمبگذاری ماه جولای اولین بار از زمان آغاز شورش‌ها بود که حکومت اسد احساس خطر کرد. موانع دیگر مانند جدایی ریاض حجاب، نخست وزیر سوریه و مناف طلاس، دوست نزدیک اسد و فرمانده گارد سوریه تهدیدی جدی برای حکومت اسد ایجاد نکرد. در آن زمان آن جداشدگان، هر دو از چهره‌های حاشیه‌ای در هسته درونی حکومت بودند.

همانطور که اسد در مصاحبه ماه آگوست خود اعلام کرد، این جدایی‌ها نوعی «خود پالایشی» برای حکومت بود و آن را از وجود عناصر سست پیمان پاکسازی کرد. هسته اصلی حکومت اکنون به اعضای خانواده اسد و مقامات امنیتی قابل اطمینان علوی که برخی از آن‌ها از زمان حافظ اسد باقی مانده‌اند محدود شده است. هر چه این حلقه درونی کوچک‌تر می‌گردد، پاسخ‌های حکومت سوریه به اعتراضات سنگین‌تر می‌شود.

همانطور که اسد در مصاحبه‌اش با تلویزیون روسیه برشمرد، دخالت نظامی خارجی در سوریه بعید به نظر می‌رسد زیرا این اقدام برای جامعه بین المللی بسیار هزینه بر خواهد بود. اگر این موضوع درست باشد، حکومت سوریه برآورد کرده است که با باقی ماندن در قدرت و انکار توانایی مخالفان مسلح برای ایجاد نتایج ملموس در وضعیت فعلی، این احتمال را که مخالفان انگیزه‌شان را از دست دهند تقویت خواهد کرد. حمایت بی‌چون و چرای روسیه و ایران این فرضیه را تقویت کرده است.

۲-ارتش سوریه به نقطه شکست نزدیک نیست

پرسنل فعال در ارتش سوریه ۲۹۵ هزار سرباز به علاوه ۳۱۴ هزار نیروی ذخیره تخمین زده شده است. با اینکه اعلام ارقام دقیق غیرممکن است اما برآورد‌ها می‌تواند به آسانی نشان دهد که بخش عمده‌ای از این نیروهای هنوز به نفع شورشیان از ارتش جدا نشده‌اند.

قاسم سعدالدین، یک فرمانده ارتش آزاد در حمص اخیرا به من گفت که جداشدگان ارتش ۳۰ درصد از نفرات شورشیان مسلح که تعدادشان بین ۵۰ تا ۱۰۰ هزار نفر است را تشکیل می‌دهند. این به این معناست که میزان ریزش ارتش سوریه در بهترین حالت ۵ تا ۱۰ درصد است که برای تضعیف ظرفیت‌های مبارزاتی آن به طور جدی کافی نیست. علاوه بر این، زمانی که این آمار داده شده است بسیاری از جداشدگان ارتش به جای ملحق شدن به صفوف ارتش آزاد سوریه در حال بازگشت به خانه‌هایشان بودند.

علاوه بر این، ریزش‌های اسد در پرسنل ارتش با افزایش نفرات گروه شبه نظامی «شبیحه» جبران شده است. این جنگجویان عمدتا علوی به لطف آموزش توسط عوامل حزب الله به طور فزاینده‌ای در حال تبدیل شدن به یک جنگجوی ماهر هستند. همچنین وفاداری به حکومت هنوز در میان سربازان غیرعلوی هم نیرومند باقی مانده است. شورشیان هم طوری عمل می‌کنند که جداشدگان را دلسرد می‌کند: ویدئوی اخیری که در یوتیوب پخش شد و نشان می‌داد که شورشیان گروهی از سربازان غیرمسلح را اعدام می‌کردند تنها بقیه سربازان را قانع کرد که با حکومت بمانند.

۳-جامعه علویان سوریه همچنان ضد این قیام هستند

مخالفان سیاسی در میان علویان، اقلیت مذهبی که اسد به آن تعلق دارد، هنوز بسیار محدود است – به جز تعدادی از جداشدگان ارتشی و غیر نظامی.

نشانه‌هایی از نارضایتی در میان جامعه علویان به وجود آمده است، که عمدتا به دلیل تلفات سنگین در صفوف نیروهای حکومت که اکثرا از علویان هستند بوده است. ۲۹ سپتامبر تیراندازی بین دو تن از نزدیکان بشار در شهر قرداحه، خانه اجدادی اسد رخ داد. در حالی گفته شد که این درگیری به دلیل اختلاف مالی رخ داده اما ممکن است که زمینه سیاسی هم داشته باشد.

خانواده اسد در برخورد با هرگونه نشانه‌ای از مخالفان علوی سریع بوده است، همانطور که روایت حکومت از قیام اسلامگرایان سنی برای هدف قرار دادن جامعه علویان است. برای مثال بعد از واقعه قرداحه، آن‌ها به سرعت برای آشتی دو طرف متخاصم می‌انجیگری کردند. فعالان مخالف از میان علویان، شناسایی، زندانی و مورد ضرب و شتم قرار می‌گیرند. زمانی که تمام این اقدامات شکست می‌خورد آن‌ها توسط خانواده و همسایگان ایزوله می‌شوند.

هر گونه امید برای از هم پاشیدن حکومت مبتنی بر این است که علویان حیات فیزیکی خود را از حیات سیاسی بشار سوا کنند. در حال حاضر نشانه‌ای وجود ندارد که این روند تاکنون آغاز شده باشد. مخالفان به خصوص رهبران در تبعید آن کاملا در دسترسی به جامعه علویان شکست خورده‌اند. هیچیک از مخالفان تاکنون هیچ موردی متقاعد کننده‌ای به علویان ارائه نکرده است که آینده آن‌ها در سوریه پس از اسد از کشتارهای انتقامی در امان خواهد بود، که از حقوقی برابر با برادران سنی خود لذت خواهند برد، که از منافع اقتصادی آن‌ها مخافظت خواهد شد و اینکه با آن‌ها تا سال‌ها با شک و تردید رفتار نخواهد شد. بد‌تر از آن اینکه هیچ تفکری هم داخل مخالفان وجود ندارد که چگونه چنین روایتی را توسعه دهند.

۴- مخالفان سوری هنوز از هم گسیخته هستند

گروها‌های مخالف سوری روز ۱۱ نوامبر توافقنامه‌ای را امضا کردند که هدف آن متحد کردن تمام جناح‌های ضد اسد زیر یک چ‌تر ائتلافی بود. اما باید کار بیشتری انجام می‌شد: چالش اساسی پیش روی هر جزء منفرد از مخالفان از بالا آغاز می‌شد و تا کوچک‌ترین کمیته هماهنگی محلی سرریز می‌کرد. دلیل این اختلافات فقدان وجود یک برنامه سیاسی برای متحد کردن این گروه‌های نا‌متجانس ضد اسد است. اگر چه گروه‌های مختلف بر روی دستور کار «روز بعد» کار کرده‌اند اما هنوز دیدگاه سیاسی مشترکی از اینکه چگونه از حالا تا روز بعد سقوط اسد رسید وجود ندارد.

به طور خلاصه، در تمام رده‌های مخالفین سوری خلا سیاسی و سازمانی وجود دارد. جریان دسترسی متفاوت به بودجه‌ای که در اختیار مخالفان قرار گرفته است این مشکل را تشدید کرده است؛ همانطور که گروه‌های جدید سیاسی و نظامی تنها با هدف دریافت پول به تشکیل شده‌اند. حتی در شورای فرماندهی هم رقابت به جای همکاری حکمرانی می‌کند.

قدم‌هایی برای برطرف کردن این مشکلات برداشته شده است. کنفرانس گروه‌های مخالف سوری در دوحه قطرالبته که پیش شرط لازم برای پایه ریزی سوریه پس از اسد است اما طرح‌هایی نیز بر روی میز کار قرار دارد: شوراهای مدیریتی محلی که در مناطق آزاد شده به وجود آمده ند، فعالان مدنی محلی و شوراهای نظامی را در تلاش برای به دست آوردن نهادهای دولتی و به راه اندازی دوباره آن‌ها گرد هم آورده است. هدف شورا‌ها کمک به سوری‌ها برای تامین مایحتاج روزانه‌شان است. با این حال هنوز برای قضاوت درباره اینکه آیا آن‌ها در غلبه بر اختلافات و کمبودهای سازماندهی که تاکنون نهادهای مخالفین با آن مواجه بوده‌اند موفق خواهند شد بسیار زود است.

فقدان یک بازیگر مبتکر جدید باعث شده است که بن بست خشونت آمیز سوریه در مرحله فعلی بماند. طرفین این درگیری اعتقاد دارند هر حرکتی علت خاص خود را دارد بنابراین هر دو راضی به انجام هیچ معامله‌ای نمی‌شوند.

نظامی شدن درگیری‌ها، فعالان و گروه‌های مدنی که این قیام‌ها را آغاز کردند را به حاشیه رانده است. شکست و عدم تمایل مخالفان سیاسی برای ترسیم نقشه راهی معتبر به عنوان راه حل این مشکل تضمین می‌کند که درگیری نظامی در کوتاه مدت و میان مدت رویه پیش فرض مخالفان خواهد بود و کشور را به سوی هرج و مرج و خشونت بیشتر خواهد برد.

در این فاصله، بازیگران جدید در حال ظهور در سوریه است. به ویژه گروه‌های جهادی که در حال تزریق دستور کار خود به این درگیری‌ها هستند. گرچه آن‌ها هنوز به برجستگی زمان جنگ داخلی در عراق نیستند اما این پتانسیل را دارند که به بازیگر اصلی آینده سوریه تبدیل شوند. در فرایند جنگ، بهترین‌ها زنده می‌مانند و کامیاب می‌شوند و متاسفانه این گروه‌ها بهترین هستند.

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.