تریبون مستضعفین- هادی فیروزمندی
در سالهای اخیر موضوع هدفمندی یارانهها به ویژه تاثیرات آن بر عدالت اجتماعی در ایران و لزوم اجرای آن به مثابه یک جراحی بزرگ اقتصادی، مورد توجه و تمرکز بوده است. در این یادداشت سعی میشود با بررسی جامعهشناسانهی هدفمندی یارانهها از بعد خانواده، به پاسخ اين سوال بپردازیم که، تبعات فرهنگی- اجتماعی شیوه پرداخت پول بر اساس تعداد نفرات به سرپرستان خانوار چیست؟!
چندی پیش خبری با عنوان «یارانه نقدی قربانی گرفت!» در رسانهها منتشر شد، که در آن از قربانی شدن یک زن جوان توسط همسرش به گناه پرداخت نشدن یارانههای نقدی از سوی پدرش خبر میداد. خبری که پیش از هر چیز بیانگر آن بود، که اگر به نحوه تقابل خانوادهها با این سیاست توجهی نشود، میتواند مواجه جمهوری اسلامی با نحوه پرداخت یارانهها را به چالشی فرهنگی تبدیل کند.
در ماههای گذشته نیز این قبیل اخبار که اعضای خانواده مبلغ نقدی یارانه خود را به عنوان حقِ خود، از همسر یا پدر مطالبه میکردند، در سطح رسانهها و جامعه به وفور شنیده میشد. اینکه این مساله میتواند چه تاثیری بر ثبات و پایداری خانواده ایرانی بگذارد، پرسشی است که میتواند زاویه نگاه ما را به این طرح تعیین کند.
برای اجرای طرح هدفمندی یارانهها، نیاز بود تا جامعه ایرانی و به خصوص خانواده ایرانی با وضع جدید تطابق یابد و این تطابق بیش از پیش از جنبه فرهنگی آن مدنظر است. به طور مشخص با پرداخت نقدی یارانه براساس تعداد نفرات خانواده توسط دولت به سرپرستان خانوار، این تلقی غلط را برای اعضای خانواده به وجود آورده که این وجه در واقع حق و حقوقی فردی است که دولت موظف به پرداخت ماهیانه آن است. در حالی که یارانه به منظور یک صرفه جویی اقتصادی، در واقع سهم هر خانوار است از میزان مصرف انرژی و برای همین منظور خرج میشود. درنتیجه در شیوه پرداخت پول بر اساس تعداد نفرات، ممکن است جوان خود را محق بداند که به خانواده فشار آورد تا پولی را که دولت به نام او واریز کرده است، در اختیارش بگذارند.
تأمل مهم در اين مقوله بايد آن باشد كه اگر به جنبه فرهنگی- اجتماعی آن توجهی نشود، این مسأله به نوعی موجب تضعیف نقش پدر یا همسر در مدیریت مالی خانواده و به تبع آن، مدیریت خانواده میگردد. لذا میتوان گفت وقتی یک جوان از تلویزیون میشنود دولت به نام او ماهی چند ده هزار تومان به پدرش میدهد، در خود احساس توانایی اقتصادی و اعاده حق میکند. باید توجه داشت تزریق پولی که زحمت نداشته است به هر جامعهای از منظر جامعهشناسی، به گسست در خانوادهها منجر میشود[1].
از بعد دیگر، در جوامعی غیر از کلانشهرها، معمولا ساختار خانواده محکمتر و به عبارتی، ساختار اجتماعی و اقتصادی این جوامع هنوز پا برجاست؛ خانواده هنوز در امور فرزندان تصمیمگیرنده اصلی است. احترام به بزرگترها، فامیل و ارتباطات خانوادگی کمرنگ نشده و پیوندی بین خانوادهها وجود دارد. وقتی در چنین جوامعی راه کسب درآمد بدون زحمت باز شود، ساختار مستحکم خانواده هدف قرار میگیرد و تضعیف میشود. چراکه پای منافع فردی اعضای خانواده به منافع جمعی باز میشود[2].
در آماری که اخیرا سازمان ثبت احوال از «علت افزایش ازدواجهای زودهنگام» در سنین کمتر از 19 سال برای پسران و کمتر از 14 سال برای دختران اعلام کرده است، نیز می توان به شکل مشهودی این قضیه را مشاهده کرد. یکی از علتهای اصلی و مهم ثبت ازدواجهای شرعی در فاصلهی سالهای 1388 تا 1390، استقلال جوان در برخورداری از امکانات و تسهیلات اجتماعی نظیر دریافت یارانهی نقدی بوده است.
در گزارشی که دی ماه سال گذشته حجتالاسلام والمسلمین زیبایینژاد، مسئول دفتر مطالعات و تحقيقات زنان در حوزهی علميهی قم، در سومین نشست اندیشههای راهبردی با موضوع «آسیبشناسی نگاه فقهی موجود در نگاه راهبردی به مباحث زن و خانواده» در محضر رهبر معظم انقلاب ایراد میکند، به این مسئله که تدوین اسناد راهبردی نظیر نحوه پرداخت هدفمندی یارانهها در راستای استحکام نظام خانواده نیست، اشاره میکند و در توضیحات آن میافزاید: «لازمهی تدوین اسناد راهبردی منطبق با اسلام آن است كه كارشناس دینی از اولین مراحل تدوین سند در كنار كارشناسان فن باشد تا از ابتدا اسناد مربوطه بر اساسی درست و هماهنگ شكل گیرد. به عنوان مثال در تدوین اسناد راهبردی در موضوع تحكیم خانواده، كارشناسان دینی باید نظریهی جنسی، نظریهی جنسیتی و نظریهی خانواده را با دیدگاه اسلامی تدوین كنند و به این اطمینان برسند كه روح حاكم بر سند تحكیم خانواده، نظریهها و مبانی مورد تأیید است. به تعبیر روشنتر جایگاه فقه در این تصویر، نه فقط اظهارنظر نسبت به عملكردها و قوانین بلكه مشاركت فعال در تدوین الگوها و شكلدهی به نظامات اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی است.»
بايد توجه داشت چنین کارهای بزرگی که حکم جراحی اقتصادی کشور را داراست، احتیاج به یک «پیوست فرهنگی» دارد، که در کنار سایر حوزههای اقتصادی، مسئولان باید جوانب فرهنگی آن را بررسی کنند. در واقع همان طور که در خصوص چگونگی پرداخت یارانهها فکر میکنند، باید یک «سند فرهنگی» نیز داشته باشند، تا با اجرای آن از تبعات اجتماعی آن کاسته شود.
بطور کلی طرح هدفمندی یارانهها، تیغ دولبهای است که اگر با چشمان بسته و بدون آگاهی از تبعات اجتماعی ناشی از عدم شناخت آنها، به سمتش برویم میتواند همان قدری مضرر باشد، که اگر با آگاهی از این تبعات و برنامهریزی برای رفع خطرات احتمالی به استقبالش برویم، مفید باشد.
۱- همشهری ماه/ گفتوگو با مهدی طالب درباره جامعهشناسی هدفمندی یارانهها، ۱۶ فروردین ۱۳۹۱.
۲- همان.
Sorry. No data so far.