به گزارش تریبون مستضعفین، متن زیر نامهای است که از یکی از دانجویان تحصیلات تکمیلی دریافت کردهایم که در یکی از دانشگاههای هلند در حال تحصیل است که خواندن آن جالب توجه است.
چندی پیش برای شرکت در یک کنفرانس بینالمللی راهی یکی از کشورهای اروپای شرقی شدم. در طول سفر با یکی از اساتید دانشگاه برلین آلمان همسفر شدم. در طول سفر صحبتهای متعددی در مورد رشته تحصیلی و زمینههای تحقیقاتی، کار ارائه شده در این کنفرانس و مسایل علمی صحبت شد. تا بحث به مسایل مدیریت منابع آب در ایران و مقایسه آن با هلند و آلمان رسید. تا اینجا این استاد دانشگاه برلین فکر میکرد که بنده اهل هلند هستم. بعد از این مساله، ایشان پرسید: شما اهل کجا هستی؟ تا گفتم: اهل ایرانم. اولین سوالی که فوراً از من پرسید این بود که:
– من می تونم از شما یک سوالی بپرسم؟
– بله حتماً
– چین را میدانم؛ ولی چرا ایران از سوریه و بشار اسد حمایت میکند!؟
حقیقت اینکه یک دفعه وسط بحث علمی و کاری، این سوال، آنهم بدون هیچ مقدمه و اینگونه پرسیده شده بود خیلی تعجب کردم. کمی غافلگیر شدم. یک دفعه، بدون مقدمه، بدون هیچ توضیحی!!! کامل مشخص بود که این سوال مدتهاست که ذهن او را آزار میدهد که به محض دیدن یک ایرانی اولین سوالی که بدون مقدمه از او میپرسد این است.
مطالب رو سریع تو ذهنم دستهبندی کردم و گفتم که دلایل زیادی داره. از جمله این که ایران معتقده مخالفانی که الان در سوریه هستند و دست به سلاح و کشتار مردم زدند، مردم سوریه نیستند و از بعضی از کشورهای دیگه به سوریه آمدند. مساله دیگه اینه که اسد و پدرش در زمان جنگ هشت ساله ایران و عراق و به تعبیری غرب تقریبا تنها کشوری بودند که از ایران حمایت کردند ایران هم الان به نحوی در حال جبران اون مساله است. مساله مهم دیگه اینه که از نظر ایران مشکل اصلی در سوریه، اسد نیست. مشکل اصلی در بحران سوریه از بین بردن خط مقاومت توسط کشورهای غربی است.
بعد از این، بحث رو به اینجا کشیدم که چرا در بین این همه جنایات و انقلابهایی که در منطقه شده، کشورهای غربی فقط روی سوریه زوم کردهاند؟ چرا کمتر توجهی به مردم بحرین و یمن و … نمیکنند؟ چرا اگه حمایت ایران از اسد بده و اشکال داره چرا در مورد دخالت نظامی عربستان در کشورهای همسایه موضع نمیگیرند؟ اگه انقلابهای مردمی و دموکراسی براشون مهمه چرا یک بیانیه ساده در مورد کشتار مردم بحرین بوسیله رژیم بحرین و آلسعود صادر نمیکنن؟
تا صحبت به اینجا رسید گفت:
– “خب جنایاتی که در سوریه میشود به اندازه جنایاتی که در بحرین و یمن میشود نیست. به همین خاطر مساله سوریه پررنگتر از مساله بحرین و یمن است”.
حقیقت را بگویم دوباره کمی غافلگیر شده بودم. پرسیدم:
– بر چه اساس میگویی جنایات سوریه بدتر از بقیه کشورهای در حال قیام است؟
گفت:
-اخبار، رسانهها، شبکههای خبری. کشتار مردم مظلوم سوریه واقعاً فجیع است.
بعد از آن، کلی صحبت کردم در مورد غرب و قدرت رسانهایاش، در مورد حمایت غرب از صدام در زمان جنگ، حمایت آلمان از صدام و سلاح دادن به صدام برای کشتار مردم ایران و عراق در جنگ ایران و عراق و اینکه همان صدام دوباره آدم بده شد و دوباره حمله کردند که او را از بین ببرند!!! تناقض های دموکراسی های خواهی غرب در کشورهای مختلف و …
حقیقتاً فرد متعصبی نبود، دنبال دلیل و منطق می گشت. دنبال پاسخ به سوالاتش. چرا ایران از رژیمی حمایت می کند که به تعبیر او بدترین جنایات را در حق مردمش میکند؟ جنایاتی که هر روز از رسانهها میدید و به محض دیدن اولین ایرانی، بدون هیچ مقدمه و تاملی سوالی که ذهنش را آزار میدهد سوالش را مطرح میکند.
اینجا بود که به ضعف رسانهای خودمان پی بردم. اینکه رسانه چگونه افکار یک استاد را که بدنبال آزادیخواهی است شکل داده است. اینکه اکثر محصولات رسانهای ما حداکثر زوری که میزنند از مرزهای کشورمان خارج نمی گردند؛ اینکه نهایتِ اکثر محصولات رسانهای تولیدی ما، به زبان عربی هستند. بماند به زبان انگلیسی. زبانهای آلمانی و هلندی و … هم پیشکش.
یادم نمیرود در زمان جنایات میانمار، که دوستان میخواستند تجمعی را در مقابل دادگاه لاهه در هلند برگزار کنند کشتیم خودمان را که پنج پوستر در مورد جنایات میانمار به زبان انگلیسی پیدا کنیم. به هر دری که میدانستیم زدیم و به هر فعالی که میشناختیم ارتباط گرفتیم ولی دریغ از شش پوستر مناسب به زبان انگلیسی. ولی تا دلتان بخواهد در ایمیلها و پلاس و … پر بود از فحش دادن به اوباما و حقوق بشر و دالایی لاما و اصغر فرهادی و … .
نمیدانم شاید این یک آسیب بزرگی باشد که گرفتارش شدهایم، این است که اهل شعار شدهایم تا اهل عمل. پای کار با سواد و کارکشته کم داریم. خوب فریاد میزنیم، خوب داد میزنیم، خوب محکوم میکنیم، ولی پای عمل که میرسد یه جورایی کم میآوریم. این ضعف اول از همه در خود من صادق است. دلیلش را هم نمیدانم!
دوستان، بسیاری از دانشگاهیان اینجا واقعاً تشنه دانستند، واقعاً تشنه حقیقتند. اینگونه نیست که تصور کنیم تمام اینها مسخ شده شهوت و سکس و پول و … هستند. ولی مساله این است که خوراک و تغذیه فکریشان از طریق این رسانهها تإمین می شود. رسانههایی که هم بسیار حرفهای عمل مینند و هم ما ضعف بسیاری در تامین خوراک رسانهای درست داریم. ما در زمینههای تولیدی بسیار ضعیف هستیم. بخصوص محصولات به زبانهای خارجی.
جمعی از دوستان دانشجوی فعال ایرانی دانشگاه ماستریخت هلند که فعالیتهای زیادی در مورد مساله فلسطین در هلند دارند در حد توان خود ایده مناسبی را اجرا کردند. آنها فیلم ایرانی “بازمانده” سیف اله داد را بصورت زیر نویس انگلیسی تهیه و در دیویدیهای مجزا با لوگو و بستهبندیهای مناسب تهیه و برای اساتید مختلف دانشگاههای هلند پست کردند که در جای خودش با اینهمه امکانات مادی و رسانهای بشدت محدود دوستان اقدام درخور توجهی بود.
در این زمینه جای کار بسیار است، بسیار. برای نمونه میتوان کلیپهای ساخته شده به زبانهای انگلیسی و … را با عناوین مناسب برای ایمیلهای دانشگاهی اساتید و دانشجویان دکترای دانشگاههای مختلف دنیا فرستاد. برخلاف ایران، در بسیاری از دانشگاههای معتبر دنیا لیست کامل اساتید و همچنین دانشجویان دکتری و همچنین ایمیلهای آنان وجود دارد. میتوان لیستی از این ایمیلها را برای کشورهای مختلف دنیا تهیه کرد و کلیپها و تصاویر و ایمیلهای مرتبط با آن مساله را برای آنان با زبان انگلیسی و یا زبان مرجع آن کشور ارسال کرد.
این ایده توسط برخی از دانشجویان ایرانی هلند در حال انجام است ولی مشکل کمبود محصولات تولید شده در این زمینه است.
عرض پوزش از طولانی شدن مطلب
ملتمس دعای خیر دوستان
یا حق
Sorry. No data so far.