علاقه مردم به اهلبیت (علیهمالسّلام) محدود به یک برهه تاریخی نیست؛ آیتالله خسروشاهی در اینزمینه میگوید: «مصریها نزدیکترین افراد به اهلبیت و شیعیاناند. یکی از شخصیتهای مصری در اینباره میگوید: ما مصریها، «سنّیالمذهب و شیعیّالهوا» هستیم. اخیراً هم از رئیس کمیسیون خارجی مجلس مصر، دکتر «مصطفی الفقی»، مقالهای در «الاهرام» مطالعه کردم که نوشته بود: «نحن سنّی المذهب و شیعیّ المزاج» و محمد حسنین از روزنامهنگاران معروف و مشاور عبدالنّاصر میگفت: «شما شیعیان، بهخاطر محبّتی که به اهلبیت دارید، اسم حسن و حسین را بر اولاد خود میگذارید؛ ما هم همینطور هستیم. اما ما هر دو اسم را یکجا برای بچههایمان انتخاب میکنیم: «حسنین!»» ۱
هنگامی که «جوهر سیسیلی»، فرمانده سپاه فاطمیان بر لشگر عبّاسیان در مصر غلبه کرد، «به توصیه خلیفه فاطمی ابتدا شهر فعلی قاهره را در شمال شرقی فسطاط بنا کرد و سپس محلّههایی برای اسکان قبایل و طایفههای همراه سپاه فاطمی بنا شد.» ۲
نکته جالب توجّه در سیره حکومتی فاطمیان آن است که علیرغم مذهب اسماعیلی، تودههای اهلسنّت در مصر تحت فشار دولتی قرار نگرفتند تا مجبور به ترک مذهبشان شوند. به عبارت دیگر فاطمیان به دیگر مذاهب به دیده احترام مینگریستند و دانشگاه الازهر، مرکز بحث و گفتوگو بین علمای اسلام از مذاهب گوناگون و حتّی دانشمندان مسیحی با متفکّران اسلامی بود.
«مرحوم «سیف آزاد» در کتاب «تاریخ خلفای فاطمی»، شرح مبسوطی از مراکز علم و دانش فاطمیان بیان میکند و از جمله مینویسد: جامع الازهر نه فقط مرکز دعوت فاطمیان بود، بلکه علمای شافعی و حنفی و غیره هم در آن اجتماع میکردند… فاطمیان در علم و حکمت، تعصّب به خرج نمیدادند و در مقابل علمای شیعه و سنّی با گشادهرویی رفتار میکردند.» ۳
تأسیس مسجد جامع الأزهر، در جمادیالاولی سال ۳۵۹ ه. ق آغاز و پس از ۲۷ ماه تکمیل شد. وجه تسمیه این مسجد آن است که فاطمیان، خود را منتسب به زهرای مرضیه (سلاماللهعلیها) میدانستند و این مسجد را نیز بههمین علّت، «ازهر» نامیدند. این اوّلین مسجدی بود که در قاهره بهعنوان مسجد جامع رسمی دولت بنا شد و بهعنوان مرکز علمی- فرهنگی برای گسترش دعوت اسماعیلیان در نظر گرفته شد. ۴
در مجموع و بهرغم برخی ناکارآمدیها و اقدامات سوء از سوی برخی خلفای فاطمی، برآیند حاکمیت فاطمیان در مصر، صفحه روشنی را در ذهن مردم مصر به یادگار گذاشته است.
احمد ابوکف، نویسنده مصرى مىنویسد: بوستان مبارک پیامبراکرم (صلّىاللهعلیهوآلهوسلّم) با شاخ و برگهاى خود، سرزمین مصر را در برگرفته است. صدفهایى از گنجهاى آلبیت نبىّاکرم، این قلمرو را مزیّن کرده و انوار درخشانى بر آن تابانیده و عطرآگینش ساخته است. این شاخ و برگها غالباً از نسل علىبنأبىطالب و فاطمه زهرا (علیهماالسّلام) و برخى از ذرّیه حسنبنعلى (علیهالسّلام) و عدّهاى از نوادگان امامحسین (علیهالسّلام) هستند.
وى در ادامه، یادآور مىشود: مردمان مسلمان مصر که شیفته اهلبیتاند، به این چند ضریح و زیارتگاه واقعى اکتفا نکردهاند؛ بلکه دهها و حتّى مىتوان گفت صدها کانون زیارتى نمادین از آنها در جاىجاى مصر ساختهاند تا عامل به فرموده رسول اکرم (صلّىاللهعلیهوآلهوسلّم) باشند که به جامعه اسلامى توصیه نمودهاند: «مَثَل اهلبیت من مانند کشتى نوح است؛ هرکس داخل آن گردد، نجات مىیابد و هرکس سرپیچى نماید، غرق مىشود.» همچنین مردمان مصرى با ابراز علاقه و ارادت نسبت به ساحت مقدّس خاندان پیامبر به این سخن نبىّاکرم عمل مىکنند که مىفرمایند: «هرکس به دوستى راستین آل محمّد بمیرد، شهید و مؤمن کامل است و هرکس بر بغض این خاندان مرگش فرا رسد، کافر مرده است و بوى بهشت به وى نخواهد رسید.» به همین جهت است که مصریان در طول تاریخ، دوستى اهلبیت را در ذهن و دل خویش برقرار و استوار نگه داشتهاند. ۵
یکى از این زیارتگاهها بارگاه مقدّس و نورانى رأسالحسین (علیهالسّلام) است. صلیبىها در اواخر دوران فاطمیان، یورشهاى خود را به قلمرو شام گسترش دادند. این تهاجم وحشیانه موجب گردید تا فرمانروایان سلسله فاطمى به مقابله نظامى با آنان برخیزند. در نتیجه این تجاوزات، در سال ۴۹۱ ه. ق فاطمیان به فرماندهى افضلبن امیرالجیوش، صلیبیان را از قُدس و عَسْقَلان بیرون راندند. افضل، سر مبارک سیّدالشهداء را که در شام مدفون بود، از خاک خارج نموده، معطّر ساخت و بر سینهاش نهاد و با پاى پیاده آن را به مصر منتقل کرد و سپس در روز یکشنبه، هشتم جمادىالآخر در مکان کنونى به خاک سپرد؛ زیرا فاطمیان نگران بودند صلیبىها دوباره بر شام هجمه کرده و نسبت به سر مبارک امام بىاحترامى کنند.
نقل است هنگامى که رأس مبارک حضرت را از مدفنش خارج کردند، هنوز خونش خشک نشده بود و عطرى چون مُشک از آن به اطراف پراکنده مىگردید. سر مقدّس را در پارچهاى قرار داده و به منطقه «الکافورى» در قاهره آوردند و در سرداب قصر زمرّد قرار دادند تا اینکه در کنار «قبّةالدّیلم» بر در «دهلیز الخدمه» به خاک سپرده شد. هرکس داخل این مکان مىگردید، زمین مقابل مقبره را مىبوسید. در روز عاشورا و در جوار مرقد، شتر، گاو و گوسفند قربانى مىنمودند و با زارى و ندبه، بر دشمنان امام حسین، لعن و نفرین مىفرستادند. ۶
بر روی دیوارهای مسجد رأس الحسین (علیهالسّلام)، آیات و احادیث فراوانی در مدح اهلبیت علیهمالسّلام نوشته شده است؛ از جمله «أحبّ أهل بیتی إلیَّ الحسن والحسین» و «قل لاأسئلکم علیه أجراً إلا المودّة فی القربی». از جملات فراوانی که در مدح اهلبیت بر دیوارهای مسجد نوشته شده، این است: «مقام رأسالحسین، کعبه مصر است.» ۷
همچنین بارگاه سیّده زینب (سلاماللهعلیها) به روایتی در مصر واقع شده و بسیاری از مصریان به آن حضرت و بارگاه ملکوتیاش احترام فراوانی میکنند.
علاوه بر این دو زیارتگاه، اماکن متبرّکه دیگرى در مصر وجود دارد؛ از جمله:
مرقد حضرت سکینه (دختر امام حسین علیهالسّلام)
مرقد سیّده نفیسه (دختر امام حسن علیهالسّلام)
مرقد ابراهیم (فرزند امام حسن علیهالسّلام)
مرقد مالک اشتر
رأس زید (فرزند امام محمّد باقر علیهالسّلام)
مرقد سیّده رقیّه (دختر امام کاظم علیهالسّلام)
مرقد سیده عایشه (دختر امام صادق علیهالسّلام)
بارگاه زینب (از نوادگان امام حسن مجتبى علیهالسّلام)
بارگاه سیده کلثوم (از نوادگان امام صادق علیهالسّلام)
و…
سیّده نفیسه، دختر حسن بنزید بنحسن بنعلی بنأبیطالب (علیهمالسّلام) است. مردم مصر، احترام خاصّی برای این بانوی عالمه و عابده قائل هستند و در این محل، اجتماع میکنند و دستهجمعی به ذکر و زیارت میپردازند. بر روی یکی از دیوارهای این حرم، قسمتی از دعای افتتاح «اللّهم إنّا نرغب إلیک فی دولة کریمة…» بر تابلوی زیبایی نصب شده و جالب اینکه در زیر آن نوشته شده است: «تقدیم به مهدی (علیهالسّلام)».
در داخل حرم نیز تابلوهایی دیده میشود که برروی آنها آیاتی در مدح اهلبیت نوشته شده است. پدر سیّده نفیسه از طرف منصور، خلیفه عباسی، پنجسال حاکم مدینه بود. سپس زندانی شد و تمام داراییاش توقیف گشت. سیده نفیسه با شوهرش اسحاق (پسر امام صادق علیهالسّلام) به مصر رفت و در رمضان ۲۰۸ هـ. ق درگذشت. او صاحب کرامات بسیار بود؛ مستجابالدّعوه و زن شکوهمندی بود که سخن و سیمای او، نردبان آسمان بود و خانهاش ملجأ و پناهگاه تهیدستان و بیپناهان.
وقتی سیّده نفیسه درگذشت، شوهرش اسحاق میخواست جسد او را به مدینه ببرد. مردم اشکریزان بر درب خانهاش جمع شدند و از او خواستند که مشهد نفیسه در مصر باشد. نفیسه را در خانه محل سکونتش به خاک سپردند. او در ماه رمضان، در گذشته بود و مردم روزهدار بر او میگریستند. ۸
همچنین نکته دیگری که در زمینه این مراقد منوّره شایان ذکر است، آنکه قاریان قرآن در مصر در صورتی که بخواهند شهرتی بهدست آورند، باید در یکى از مراقد مقدّس خاندان پیامبر به تلاوت کلام وحى بپردازند. در گذشته وقتى اعلام مىشد عبدالباسط براى قرائت قرآن به مسجد رأسالحسین مىآید، گروههاى زیادى در آنجا حاضر مىشدند تا از تلاوت قرآن، توسّط وى بهرهمند شوند. ۹
وردانى، نویسنده کتاب «شیعه در مصر»، معتقد است «علاقه مردم مصر به مزار اولاد رسولاکرم صلّىاللهعلیهوآلهوسلّم به حدّى است که هرجا یکى از این مراقد وجود داشته باشد، در اطراف آن محلّهاى مسکونى ساخته و درگذشتگان خود را در جوارش دفن کردهاند؛ چون عقیده دارند این اماکن متبرّکاند. در مصر محلّههایى نیز با نام امام حسین، سیّده زینب و سیّده نفیسه وجود دارد. اگرچه مقبره برخى شخصیتهاى مذاهب اسلامى در مصر وجود دارد و این قبور، زائرانى نیز دارد؛ اما نتوانستهاند از لحاظ مقام همتاى مراقد شریفى که اشاره شد، شوند. مردم براى زیارت بارگاههاى مطهّر خاندان رسول اکرم نه تنها با اتوبوس؛ بلکه با پاى پیاده، مسیرهاى طولانى را طى مىکنند و چون خانههاى اطراف آن مراقد شریف، براى اسکان آن جمعیت انبوه کفایت نمىکنند، ناگزیر در کوچهها و خیابانها مىخوابند. ۱۰
علاّمه محمّدحسین مظفّر هم معتقد است: «مصرىها داراى رفتار و آثارى هستند که حبّ و تمایل آنان در خصوص اهلبیت عصمت را براى ما بازگو مىنماید؛ همچون: تعمیر و بازسازى مشاهدى که به اهلبیت منسوب است؛ همچنین بوسیدن، تضرّع و التماس آنان به درگاه الهى براى گرهگشایى از مشکلات و رفع حوائج در کنار این مشاهد، و اینکه بهصورت دستههایى بیرون مىآیند و پرچمهاى سیاه با خود حمل مىکنند و در دست آنان زنجیر آهنى است که بر پشت خویش مىنوازند و بسان شیعه در اظهار شعائر حزن و اندوه نسبت به مصائب اهلبیت عمل مىکنند.» ۱۱
«اهلبیت (علیهمالسّلام)، تاریخ جهاد در اسلام را ساختهاند. یکی از این قهرمانان جاوید تاریخ، سیّدالشهداء، حضرت أباعبداللهالحسین است. وی برای حاکمیت کلمه لاالهالاالله، مجاهدت کرد. حسین، فرزند مصطفی و خدیجه، پسر علی و فاطمه و برادر حسن مجتبی است و اسلام از جهاد او زنده است.»
این جملات را چندسال قبل، «شیخ محمّد فرحات» امام مسجد الازهر در سالروز تولّد حضرت امام حسین و در خطبه اوّل نمازجمعه بیان داشت. مردم مصر، میلاد أباعبدالله (علیهالسّلام) را در ۲۸ ربیعالثّانی جشن میگیرند. امام جمعه الازهر، خطبه اوّل نماز را به معرّفی خصائل الهی اهلبیت و حضرت امام حسین و خاندان مکرّم وی اختصاص داد. وی با اشاره به روز محشر گفت: «در این روز ندا در میرسد که «ای اهل محشر دیدهها را ببندید، چون فاطمه میخواهد عبور کند». پس فاطمه به همراه ۷۰ هزارتن از فرزندان خود عبور میکند.» ۱۲
صالح الوردانى خطیب، نویسنده و مبارز مصرى نیز مىگوید: «مردم مصر در مناسبتهاى دینى مربوط به این خاندان، به قاهره مىآیند تا یاد امام حسین، حضرت زینب و سیّده نفیسه (علیهمالسّلام) را زنده نگه دارند. تبلیغات شدید و منفى فرقه وهّابیت نتوانسته از این علاقهها و ارادتها چیزى کم کند و اعتقاد به شفاعت و توسّل را از مردم مصر بگیرد؛ زیرا این گرایشها در اعماق قلب و وجدان ساکنین این سامان رسوخ نموده است».
وى اضافه مىکند: «مراقد شریف در مصر – که قبور فرزندان خاندان عترت است – یکى از عوامل مهمّ جلوگیرى از گسترش وهّابیت و اتّصال مردم مصر به اهلبیت و ارتباط با تشیّع است و از این جهت حائز اهمیت فراوانی است». ۱۳
پینوشتها:
۱- پایگاه اطّلاعرسانی استاد خسروشاهی: www.khosroshahi.net
۲- ناصری طاهری، عبدالله، «فاطمیان در مصر»، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، ۱۳۷۹، ص۸۰
۳- پاکآئین، محسن، «تشیّع در مصر»، پایگاه اینترنتی مجمع جهانی اهلبیت (علیهم السلام)، به نقل از: «تاریخ خلفای فاطمی»، ص۲۸
۴- ناصری طاهری، عبدالله، «فاطمیان در مصر»، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، ۱۳۷۹، ص۱۳۶، به نقل از «تاریخ الجامع الازهر»
۵- گلیزواره غلامرضا، «اهلبیت در قلب مصر»، مجلّه کوثر، شماره ۵۸، پاییز ۱۳۸۳، به نقل از «اهلالبیت فىالمصر»، احمدابوکف
۶- گلیزواره، غلامرضا، «وصف وارستگی؛ مروری بر شرح حال سیّدهنفیسه»، پایگاه اطّلاعرسانی حوزه، به نقل از «خطط مقریزى»، ج۲، صص۱۶۱و۱۶۲
۷- کدیور، جمیله، «مصر از زاویهای دیگر»، انتشارات اطّلاعات، ۱۳۷۳، ص۶۹
۸- همان، ص۴۹
۹- الوردانى، صالح، «مصر؛ نگاه از درون»، گفتوگو با کیهان فرهنگى، ش۲۰۵، آبان۱۳۸۲، ص۱۵
۱۰- همان
۱۱- مظفّر، علامه محمّدحسن، «تاریخ شیعه»، ترجمه سیّدمحمّدباقر حجّتی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۶۸، ص۲۸۰
۱۲- پاکآئین، محسن، «دوستى اهلبیت علیهمالسّلام؛ زمینه همگرایى ایرانیان و مصریان»، فصلنامه مشکوة، شماره۵۲، زمستان ۱۳۷۵
۱۳- الوردانى، صالح، «مصر؛ نگاه از درون»، گفتوگو با کیهان فرهنگى، ش۲۰۵، آبان۱۳۸۲، ص۱۸
Sorry. No data so far.