آيتالله مجتبي تهراني در سخناني به مناسبت آغاز ماه مبارك رمضان، به بيان نكاتي در خصوص منازل چهارگانه سير و سلوك به سوي خدا در اين ماه مبارك پرداخته است كه مشروح آن در پي ميآيد:
آيتالله مجتبي تهراني با اشاره به دو مناجات مشترك ميان ائمه گفت: يكي؛ مناجات شعبانيه است كه در مفاتيح هست، يكي هم مناجاتي است كه با اين جملات شروع ميشود: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عَلَى آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ نِدَائِي إِذَا نَادَيْتُكَ وَ اسْمَعْ دُعَائِي إِذَا دَعَوْتُكَ وَ أَقْبِلْ عَلَيَّ إِذَا نَاجَيْتُكَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ وَ وَقَفْتُ بَيْنَ يَدَيْكَ…»؛ [1] مرحوم مجلسي در بحارالأنوار نقل ميكند كه اين مناجات از علي(ع) است و همه ائمه هم آن را ميخواندند.
ماه رمضان، ماه تقرب به خدا
وي ادامه ميدهد: مطلب اول اينكه درباره ماه مبارك رمضان اهل معرفت اين تعبير را دارند كه اين ماه، دار ضيافت الهي و يكي از منازل سالكين إليالله است. «سلوك إليالله» يعني سير معنوي روح به سوي خدا و تقرّب به او كه البته اين سير و اين تقرّب، داراي درجات و مراتب است.
اين مرجع تقليد شيعيان سپس به مراحل چهارگانه سير و سلوك به سوي خدا اشاره كرد و آنها را نام برد.
گام اوّل؛ تجليه
وي گفت: اين سير و سلوك چهار قدم دارد؛ اهل معرفت از قدم اوّل تعبير ميكنند به «تجليه»، يعني آراستن ظاهر به آداب شرع و عمل كردن به دستورات شارع مقدس در اين ماه مبارك رمضان؛ يعني همين روزه گرفتن و آداب ظاهريه. پس گام اول، قدم اول تجليه است.
گام دوم؛ تخليه
آيتالله تهراني ادامه داد: گام دوم و قدم دوم در اين سير «تخليه» است. تخليه پيراستن است نه آراستن؛ پيراستن باطن از رذائل اخلاقي و چه بسا پاك كردن و منزه كردن نفس از آثار آثام ـيعني سيئات و گناهانـ است. چه بسا اولين دعايي كه نسبت به اولين روز ماه مبارك رمضان وارد شده كه شخص روزهدار ميخواند، اشاره به همين مسأله تخليه دارد. چون خود را تجليه كرده، يعني روزه گرفته و به آداب ظاهريه عمل كرده است و حالا از خدا ميخواهد كه او باطنش را از اين آثار پيرايش كند.
بنابراين در روز اول ماه مبارك رمضان اين دعا را ميخوانيم: «اللَّهُمَّ اجْعَلْ صِيَامِي فِيهِ صِيَامَ الصَّائِمِينَ وَ قِيَامِي قِيَامَ الْقَائِمِينَ وَ نَبِّهْنِي فِيهِ عَنْ نَوْمَةِ الْغَافِلِينَ وَ هَبْ لِي جُرْمِي يَا إِلَهَ الْعَالَمِينَ وَ اعْفُ عَنِّي يَا عَافِياً عَنِ الْمُجْرمِينَ». اين دعا به همين قدم دوم، يعني تخليه اشاره دارد.
گام سوم، تحليه
اين استاد اخلاق بيان كرد: گام سوم كه از آن تعبير به «تحليه» ميكنند، اين است كه انسان روح را به صفات ملكوتيه كماليه آرايش دهد و خودش را متخلِّق به اخلاق الهيّه كند، كه اين هم داراي مراتبي است.
گام چهارم؛ فناء في الله
آيتالله مجتبي تهراني ادامه داد: گام چهارم مرحلهاي است كه اهل معرفت از آن به «فناء فيالله تعالي» تعبير ميكنند و مرادشان اين است كه روح سالك يعني همان شخصي كه سير معنوي ميكند، از إنّيّت در شهود حق فاني شود؛ چه در رابطه با فعلش، چه صفتش و چه ذاتش. اين تعبير را به كار ميبرند كه فناء في الله عبارت است از: «فاني شدن روح از إنّيّت در شهود حق». از نظر مسير معنوي، اين آخرين منزل سير و سلوك است.
ماه رمضان، ماه نزول قرآن و صعود انسان
اين استاد اخلاق در بخش ديگري از سخنان خود به بيان ويژگيهاي ماه مبارم رشمثان پرداخت.
وي گفت: ماه مبارك رمضان اينطور است كه هم ماه «نزول» است و هم ماه «صعود» است. اينكه ماه نزول است را شما خوب ميتوانيد بفهميد؛ چون در قرآن و در دعاهاي ماه مبارك رمضان مطرح است كه كلام الهي ـ قرآن كريم ـ در اين ماه، از مصدر وحي بر نبي مكرم اسلام (ص) نازل ميشود كه خداوند به وسيله همان كلمات، انسانها را در جميع ابعاد پرورش ميدهد و ميسازد. در سوره دخان ميفرمايد: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ في لَيْلَةٍ مُبارَكَةٍ» [2] و در سوره قدر ميفرمايد: «إِنَّا أَنْزَلْناهُ في لَيْلَةِ الْقَدْرِ».[3] در سوره بقره هم ميفرمايد: «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذي أُنْزِلَ فيهِ الْقُرْآنُ هُدىً لِلنَّاسِ وَ بَيِّناتٍ مِنَ الْهُدى وَ الْفُرْقانِ».[4]
«قوس نزول» در ماه مبارك
وي افزود: همين تعبير در دعاي روزانه ماه رمضان هم هست. در اكثر دعاهاي ماه رمضان به اين «قوس نزولي» اشاره شده است كه ماه مبارك رمضان، ماه نزول كلام الهي است. به تعبير ديگر، ماه رمضان ماه سخن گفتن ربّ است با عبدش؛ يعني ماهي است كه ربّ، براي ساختن عبدش و راهنمايي او به سوي قربِ خويش، با او سخن ميگويد و سخن گفته است.
بنابر اين قرآن در ماه مبارك رمضان نازل شد و به تعبير اهلش به صورت «جُملةً واحده» ـ به طور كلي و يكپارچه ـ در شب قدر، بر قلب پيغمبر اكرم (ص) فرود آمد. اين همان قوس نزولي اين ماه است. تا اينجاي مطلب شبههاي نيست؛ اين آيات قرآن است و اين هم دعاهايي كه شما در ماه رمضان ميبينيد و اين مطلب در همه آنها هست.
«قوس صعود» در اين ماه
آيتالله تهراني ادامه داد: اما ماه مبارك رمضان همچنين ماه صعود است؛ يعني چه؟ درست برعكس آن «قوس نزولي» كه گفتيم، اينجا «قوس صعودي» مطرح است. يعني اين ماه، ماه كلام عبد با ربّ است. بله، در همه اوقات عبد ميتواند با ربّ خودش سخن بگويد، ولي يك موقعيت خاصي هست كه اين سخن گفتن، از نظر سازندگي، بُرد بيشتري پيدا ميكند.
دعا، الهام خدا است
اين استاد اخلاق ياد آور شد: در اينجا يك بحث مطرح ميشود و آن بحث اين است كه عبد در چه قالبي ميتواند با ربّ خود سخن بگويد. اين را بدانيد كه اين هم در ارتباط با ربّ است. يعني خودِ ربّ به اولياء خود الهام ميكند و اولياء الهي آن الهامات را در قالب خاصي ميريزند و نحوه سخن گفتن با ربّ را به عبد ميآموزند كه «چگونه با ربّ خودت حرف بزن!» همانطور كه او با تو حرف زده است، تو هم با او حرف بزن؛ اما اينگونه كه به تو ميآموزيم با او حرف بزن.
قرآن خطاب به تو است؛ نميخواهي پاسخ دهي!؟
خدا در ماه مبارك رمضان با تو صحبت كرده و كلامش را بر پيغمبر فرو فرستاده و پيغمبر هم قرآن را به شما تحويل داده و گفته است كه اينها حرفهايي است كه خدا با شما زده است. خدا در اين خطابهايي كه در قرآن هست، مثل «يا أَيُّهَا النَّاس» و «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا»، دارد حرف ميزند و به من و تو خطاب ميكند. قرآن را نگاه كن؛ از اول تا آخر او دارد با تو حرف ميزند. خوب، تو نميخواهي جوابش را بدهي؟ او در ماه مبارك رمضان با تو سخن گفته است، تو هم بايد در همين ماه با او سخن بگويي؛ هم قوس نزول است و هم قوس صعود. ماه رمضان ماه كلام ربّ و عبد است. لذا شما اگر به رواياتي كه در باب ماه مبارك رمضان وارد شده است، مراجعه كنيد، همين مطلب را ميبينيد.
سفارش به دعا كردن بسيار در اين ماه
اين استاد اخلاق با اشاره به روايتي كه اصل آن از فروع كافي است، گفت: من اين روايت را از وسائلالشيعه نقل ميكنم. روايت از امام صادق (ع) است كه «قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَu عَلَيْكُمْ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ بِكَثْرَةِ الِاسْتِغْفَارِ وَ الدُّعَاء»؛[5] يعني علي (ع) فرمود: «بر شما باد در ماه رمضان، به كثرت دعا و استغفار».
در روايت ديگر آمده است: «كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ إِذَا كَانَ شَهْرُ رَمَضَانَ لَمْ يَتَكَلَّمْ إِلَّا بِالدُّعَاءِ»؛[6] يعني حضرت امام سجاد (ع) در ماه مبارك رمضان اصلاً صحبت نميكرد، مگر اينكه تمام جملاتي كه از ايشان صادر ميشد مضامين دعايي داشت. ما در اين زمينه روايات بسياري داريم. بنابر اين آنچه كه در ماه مبارك رمضان وظيفه عبد است، سخن گفتن با ربّ خود است.
«تجليه، تخليه و تحليه» زمينهساز سخن گفتن بنده با خدا
وي خاطرنشان كرد: در باب ماه مبارك رمضان روايات زيادي داريم كه ناظر به آن مطلب اول، يعني بحث مراحل سير و سلوك است. از نظر ظاهري كه خودت را آراسته كردهاي به همين آداب ظاهري و دهانمان را از خوردن و آشاميدن بستهايم. اين همان قدم اوّل يعني تجليه است؛ اما آنچه مهم است گامهاي دوم و سوم، يعني تخليه و تحليه است. اينها است كه زمينه را فراهم ميكند براي اينكه بتواني با خداي خودت حرف بزني. از الطاف الهيه اين بوده كه آنچه كه مايحتاج عبد است تا بتواند با خداي خودش حرف بزند، آنها را پيشاپيش خودش عنايت كرده است.
سر ريز شدن رحمت الهي در اين ماه
اين استاد اخلاق با اشاره به چند روايت «إِنَّ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فِي كُلِّ لَيْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ عِنْدَ الْإِفْطَارِ سَبْعِينَ أَلْفَ أَلْفِ عَتِيقٍ مِنَ النَّارِ كُلٌّ قَدِ اسْتَوْجَبَ النَّارَ فَإِذَا كَانَ آخِرُ لَيْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ أَعْتَقَ فِيهَا مِثْلَ مَا أَعْتَقَ فِي جَمِيعِهِ».[7] گفت: خداوند در ماه رمضان هنگام افطار هفتاد هزار هزار نفر از افرادي را كه مستحق آتش هستند نجات ميدهد و در شب آخر از اين ماه به اندازه تمام كساني كه در طول اين يك ماه نجات داده است، از آتش جهنم نجات ميدهد. همه اينها نشانه سرريز شدن فضل و رحمت الهي در اين موقعيت زماني است.
در روايت ديگري دارد: «إذَا كَانَ أوَّلَ لَيْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ غَفَرَ اللهُ لِمَنْ شَاءَ مِنَ الْخَلْقِ فَإذَا كَانَتْ اللَّيْلَةَ الَّتِي تَلِيهَا ضَاعَفَهُمْ فَإذَا كَانَتْ اللَّيْلَةَ الَّتِي تَلِيهَا ضَاعَفَ كُلَّمَا أعْتَقَ حَتَّى آخَرَ لَيْلَةٍ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ تَضَاعَفَ مِثْلَ مَا أعْتَقَ فِي كُلِّ لَيْلَةٍ».[8] يعني همينطور هر شب با ضريب بالاتر نسبت به شب قبل، تعداد بيشتري از بندگانش را تطهير ميكند، تا اين حجابهاي ظلمانيه آنها برطرف شود. اينها همه مقدمه اين است كه اين عبد بتواند با او حرف بزند.
ماه مخصوص ارتباط دو طرفه خدا و بندهاش
آيتالله مجتبي تهراني ادامه داد: اهل معرفت گفتهاند كه يك «قرآن نازل» داريم و يك «قرآن صاعد»؛ آن هم كلام است، اين هم كلام است؛ آن كلام ربّ است با عبد، اين كلام عبد است با ربّ؛ هر دو هم قرآن است. بنابر اين اصلاً اين ماه اختصاص به اين ردّ و بدل شدن سخنان بين «ربّ و عبد» و «عبد و ربّ» دارد. از آن طرف، قرآن نازل شده است و از اين طرف هم قرآن صاعد ـ بالا رونده ـ را داريم كه عبارت است از آن راز و نيازهايي كه بندگان صالح خداوند و اولياء خاصّ حق ـ به اذن ربّ ـ با او داشتهاند و سخن گفتهاند.
آداب ظاهري ماه رمضان، زمينه ساز ارتباط با خدا
اين استاد اخلاق از اين سخنان با عنوان «ادعيه مأثوره» ائمه اطهار (ع) ياد كرد و گفت: ماه رمضان ماه «قرآن» و «دعا» است و اين آداب ظاهري كه در اين ماه داريم، همه براي فراهم كردن زمينه همين رابطه «ربّ و عبد» و «عبد و ربّ» است تا اينها با هم حرف بزنند؛ كه از پايين به بالا، يعني از طرف عبد به سوي ربّ، تقاضا و طلب و سؤال و درخواست است كه ما از آن تعبير مي كنيم به «دعا». پس دعا سخني بين عبد و ربّ است. يعني بنده با پروردگارش صحبت ميكند و از او درخواست ميكند.
ندا، دعا، نجوا
وي افزود: به اين تعبيراتي كه علي (ع) در اين مناجات به كار برده است؛ نگاه كنيد: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ عَلَى آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ نِدَائِي إِذَا نَادَيْتُكَ وَ اسْمَعْ دُعَائِي إِذَا دَعَوْتُكَ». اول صلوات ميفرستد و بعد شروع ميكند به گفتن آن جملات تا به اينجا ميرسد كه «وَ أَقْبِلْ عَلَيَّ إِذَا نَاجَيْتُكَ». اينجا ديگر بحث «مناجات» است. «ندا» يعني اينكه انسان كسي را با صداي بلند فرا بخواند. «دعا» هم با صدا است، اما صداي بلند نيست. «مناجات و نجوا» بيصدا است.
بنابراين اينجا تعبير ميكند «وَ أَقْبِلْ عَلَيَّ»، ديگر نميگويد «وَ اسْمَعْ»؛ چون مناجات جنبه صوتي ندارد و صدا و آهنگ ندارد؛ بلكه يك امر دروني و قلبي است. اين از تعبيرات زيبا و لطيف علي (ع) است. البته هم دعا و هم ندا و هم نجوا، نوعي رابطه “بين اثنيني ” و دو طرفه هستند، ولي اين تفاوتها را با يكديگر دارند.
عدم اجابت دعا، به خاطر وجود حجابها
وي با اشاره به مبحث «حُجُب و موانع دعا» گفت: ممكن است من با شما صحبت كنم، شما هم با من صحبت كنيد، اما به تعبير ساده ممكن است مانعي در كار باشد كه موجب شود شما سخنان من را نشنويد يا به آن اعتنا نكنيد ـ كه اين اعتنا نكردن هم، مثل نشنيدن است ـ و برعكس ممكن است شما بگوييد و من نشنوم. اگر اينطور باشد، اين سخن گفتنها و اين ردّ و بدل كردنها، بيفايده است. آيا اينطور نيست؟ چه زماني اين گفتوگوها فايده دارد؟ آن زماني كه شما حرف من را بشنويد و به خواستههاي من اعتنا كنيد و همچنين برعكس.
لذا من عرض كردم كه ندا، دعا و مناجات، همه اينها «بين اثنيني» است و ممكن است گاهي اوقات چيزي مانع از اين رابطه دو طرفه شود.
گناه، حجاب دعا
آيتالله تهراني افزود: يك وقت هست كه يك سنخ از اعمال، حجاب ميشوند براي اجابت دعا؛ مثل گناه. يعني معصيتهايي كه از ناحيه اعضا و جوارح من و شما صادر ميشود، مانع اجابت دعا است. لذا گفتيم كه «اطاعت» با «اجابت» رابطه دارد؛ اگر مطيع خدا شدي، آنجا است كه خداوند هم درخواست تو را اعتنا ميكند و ميپذيرد. از آن طرف، معصيت مانع اجابت دعا ميشود. اين مربوط به اعضا و جوارح من و شما است. اگر دروغ بگويي، غيبت كني، مال مردم را بخوري و امثال اين محرمات را انجام دهي، اينها مانع اجابت دعا است. ميبيني چرا وقتي ميگويم: «خدا! خدا! خدا!» خدا اصلاً به من اعتنا نميكند؛ چون اين گناهان مانع اجابت دعاهاي من است.
حجابهاي باطني دعا
وي اظهار كرد: يك وقت هم هست كه يك سنخ ملكات و امور دروني هستند كه مانع اجابت دعا ميشوند. اين موانع مربوط به ملكات سيئه دروني عبد است كه موجب ميشود كه اين گوش دل راز الهي را نشنود. چون گفتيم كه ماه مبارك رمضان ماه «راز و نياز» است؛ امّا گاهي راز از ربّ است و اظهار نياز از عبد است. خوب، اگر راز از ربّ است، در اينجا اين بحث مطرح ميشود كه بايد حُجُبي كه در ارتباط با باطن است هم برطرف شود. اما حجابي از ناحيه ربّ نيست. حجاب از ناحيه عبد است و بايد اين حجاب را برطرف كند. اما اين حجابها و موانع با چه مقامي از مقامهاي معنويه بر طرف ميشود؟
باز شدن درهاي آسمان و رفع تمام موانع ارتباط ربّ و عبد
اين استاد اخلاق با اشاره به روايت «إِنَّ أَبْوَابَ السَّمَاءِ تُفَتَّحُ فِي أَوَّلِ لَيْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ وَ لَا تُغْلَقُ إِلَى آخِرِ لَيْلَةٍ مِنْهُ».[9] از پيغمبر اكرم (ص) گفت: حضرت فرمود درهاي آسمان در اولين شب از شبهاي ماه مبارك رمضان باز ميشود و تا آخرين شب از شبهاي اين ماه هم بسته نميشود. اين يعني چه؟ منظور از «سماء» در اينجا آسمان نيست! اشتباه نكنيد. «سماء» اشاره به آن جهت عِلوي از عوالم وجودي و آن نشئه برتر عالم وجود است. ما در اين «دنيا» در عالم ناسوت هستيم. اين عالم دنيا پستترينِ عوالم وجود است.
اينكه در روايت فرمود كه خدا شب اوّل ماه مبارك رمضان درهاي آسمان را باز ميكند، يعني چه؟ يعني ميخواهد بگويد از ناحيه آن عوالم برتر وجودي هيچ مانع و حاجبي در كار نيست. پس هر چه حجاب و مانع هست، از طرف من است. او دارد راز ميگويد، اما گوش من نميشنود. حالا من چه كار كنم تا اين حجابها را بتوانم رفع كنم؟ در مقامات معنويه مقامي هست كه آن را بايد به دست بياوريم؛ لذا ميرويم سراغ روايت دوم تا ببينيم چه كار بايد بكنيم.
«مقام رضا»، ثمره نهايي روزه
وي با اشاره به ماجراي معراج پيامبر (ص) گفت: در حديث معراج داريم كه پيغمبر اكرم (ص) وقتي به معراج رفت، در آنجا خطاب شد «يا أحْمَدُ هَلْ تَعْلَمُ مَا مِيرَاثُ الصَّومِ»؛ اي احمد، ميداني روزه چه اثري در پي دارد و چه چيزي به ارث ميگذارد؟ «قَالَ: لَا. ثُمَّ قَالَ: مِيرَاثُ الصَّومِ قِلَّةُ الْأكْلِ وَ قِلَّةُ الْكَلَامِ وَ مِيرَاثُ الصَّمْتِ أنَّهَا تُورِثُ الْحِكْمَةَ وَ هِي تُورِثُ الْمَعْرِفَةَ وَ تُورِثُ الْمَعْرِفَةُ اليقِينَ فَإذَا اسْتَيقَنَ الْعَبْدُ لَا يبَالِي كَيفَ أصْبَحَ بِعُسْرٍ أمْ بِيسْرٍ فَهَذَا مَقَامُ الرَّاضِينَ»؛ روزه دو اثر دارد؛ يكي اثر ظاهري است كه همان كم خوردن است و دومي كه بالاتر است، كم صحبت كردن و سكوت است كه ما به آن «صومِ صمت» ميگوييم. اگر جلوي زبانت را بگيري و مراعات زباني داشته باشي، اين موجب ميشود كه حكمت پيدا كني. آن وقت ميراث حكمت، معرفت است و معرفت هم يقين را از خود به ارث ميگذارد و ثمره يقين هم «مقام رضا» است و اين همان مقامي است كه با آن ميتواني حجابها را برطرف كني.
روزهاي براي همه؛ حتي ناتوانها و پيرها
وي اظهار كرد: من به آن كساني كه از نظر شرعي معذورند و نميتوانند روزه بگيرند و غصه ميخورند كه من محروم شدم از بركات صوم و ماه مبارك رمضان، ميخواهم بگويم كه اين ديدگاه و نگرش تو يك نگرش مادي است. شما خيال كردهايد كه روزه نخوردن و نياشاميدن است؟ براي تو هم روزه وجود دارد. آنچه بالاتر از «قلّت اكل» و كم خوردن است؛ آن چيست؟ جلوي زبانت را بگير؛ يك ماه رمضان، از اول تا آخر غيبت نكن، دروغ نگو، تهمت نزن، ايذاء مومن نكن، برو جلوي آفات زبانت را بگير؛ روزه اينجا هم هست. ميراث الصوم اين است. بله، اگر صحت مزاج داري و عذر شرعي نداري، قلّت اكل هم در كنارش هست تا درد و اِلم گرسنگي و تشنگي را بچشي كه آن هم آثاري دارد.
«روزه شكمي» و «روزه معنوي»
آيتالله تهراني اظهار كرد: در روايات داريم كه فردي خدمت پيغمبر اكرم (ص) آمد و گفت: «من روزه هستم.» حضرت به او فرمود: «استفراغ كن!» ديد همينطور دارد تكهتكه گوشت از حلقش بيرون ميآيد. پرسيد: «اين چيست؟» حضرت فرمود: «غيبت كردهاي! اين روزه نيست.» روايت ميخواهد همين را بگويد كه من اشاره كردم. اين اصلاً روزه نيست. روزه شكمي هست، ولي روزه معنوي نيست.
«صمت» اصلاً حرف نزدن نيست!
وي ادامه داد: پيغمبر اكرم (ص) فرمود «وَ مِيرَاثُ الصَّمْتِ أنَّهَا تُورِثُ الْحِكْمَةَ»؛ يعني ميراث سكوت، حكمت است. پس معلوم ميشود منظور از اين «صوم صمت» كه در روايات هست، «حرف نزدنِ» مطلق نيست، بلكه مراد همان «قلّت كلام» و پرهيز از بيهودهگويي است. اتفاقاً بعضي جاها بايد حرف بزني؛ با خدا بايد حرف بزني؛ بايد دعا بخواني. نه اينكه هر چيزي كه از دهانت بيرون بيايد را بگويي. آن چيزي كه براي تو حُجُب را برطرف ميكند و تو را به «مقام رضا» ميرساند، آن را مراقبت كن…
پينوشت:
[1] بحارالأنوار، 91، 96
[2] سوره مباركه دخان، آيه 3
[3] سوره مباركه قدر، آيه 1
[4] سوره مباركه بقره، آيه 185
[5] وسائلالشيعة 10، 304؛ الكافي 4، 88
[6] وسائلالشيعة 10، 309؛ الكافي 4، 88
[7] وسائلالشيعة، 10، 317
[8] إقبالالأعمال، 3
[9] مستدركالوسائل، 7، 42
Sorry. No data so far.