آرش فهیم – موتور محركه بسیاری از حوادث سیاسی و اجتماعی ماه های اخیر ایران، رسانه ها بوده اند. برخی از رسانه ها، به خصوص شبكه های ماهواره ای و سایت های خبری ضدانقلاب و وابسته به دولت های غربی و جریان سیاسی موسوم به اصلاح طلب، در این مدت تلاش بسیاری برای القای برخی مسائل، از جمله افسانه دروغین تقلب در انتخابات نمودند و روی بخشی از جامعه نیز تأثیر گذاشتند. مهم ترین حیله این رسانه ها برای دست یابی به مقاصدشان، فضاسازی تحریف شده از وضعیت كشور و «سانسور» سطح گسترده ای از مردم ایران بوده است.
به عنوان مثال، در روز قدس، در حالی كه در سرتاسر كشور، حتی در دور افتاده ترین شهرستان ها هم مردم علیه آمریكا و اسرائیل تظاهرات كردند، این رسانه ها، جماعت اندكی را كه به نفع آمریكا و اسرائیل شعار می دادند به عنوان همه مردم ایران معرفی كردند! و یا این كه آن ها رفتارهای ضدانسانی روز عاشورا را برجسته نشان دادند، اما راهپیمایی عظیم مردمی ۹دی را به طور كامل سانسور كردند.
در این شرایط، جا داشت كه سایر دستگاه ها و شخصیت های رسانه ای، فعال تر و پویاتر عمل كنند و این انحصار رسانه ای را بشكنند. در این میان، برخی از مستندسازان به میدان آمدند و سعی كردند در حد بضاعت خودشان، تصویری وسیع تر و واقعی تر از ایران را ارائه بدهند. از جمله مستند «تقلب واقعی» به كارگردانی نادر طالب زاده كه از شبكه جهانی پرس تی وی پخش شد. مستند دیگری كه در این راستا تولید شده «ایران سبز» به كارگردانی محمدرضا دهشیری و مهدی حجت پناه است كه از سوی گروه مستندسازی دیده بان، تهیه شده و انتشار یافته است.
فیلم مستند، به خاطر ماهیت افشارگرانه و همچنین قالب واقع گرایانه اش زبان گویایی برای اثبات اسنادی موضوعات گوناگون است. ویژگی جالب فیلم مستند این است كه قادر به رو كردن دست مستندساز، در صورت نداشتن سند است. مثلا فیلم مستندی به نام «روزهای سبز» از محصولات خانواده مخملباف– با هدف القای رخ دادن تقلب در انتخابات اخیر ریاست جمهوری ساخته شده است كه چون نتیجه گیری آن غیر اسنادی است، گواه بی اساس بودن پیام مورد نظر كارگردانش است.
مستند «ایران سبز» اما برعكس، به خاطر رجوع به اسناد –مردمی كه در سراسر ایران زندگی می كنند– در نهایت، در انتقال پیام مورد نظرش به مخاطب موفق است. ساختار این مستند، به شیوه استدلال استقرایی طراحی شده است. به این ترتیب كه ابتدا طرح مسئله شده و سپس، پاسخ هایی مستند و مستدل برای حل مسئله ارائه شده است. فیلم با صحبت های میرحسین موسوی در كنفرانس خبری قبل از اعلام نتیجه شمارش آرای دهمین انتخابات ریاست جمهوری آغاز می شود. آنجا كه این نامزد مدعی می شود «برنده قطعی با فاصله بسیار زیاد از رقیب است» و متعاقب آن، آشوب ها و اغتشاشاتی رخ می دهد. پس از آن، دوربین به اقصی نقاط كشور می رود و نظرات هموطنانمان را درباره بروز تقلب در انتخابات می پرسد. هموطنانی كه هیچ یك از رسانه های غربی، ضدانقلاب و اصلاح طلب، آن ها را شهروند این كشور به حساب نمی آورند و متأسفانه رسانه ملی نیز كمتر به آن ها توجه می كند. مردم ساكن در روستاها و عشایر نیز، همانند سایر ساكنان این سرزمین، شهروند این كشور محسوب می شوند. برخلاف نظر برخی از خواص و نخبگان منحرف، این شهروندان نیز با اقشار فرادست و بالانشین، در انتخاب سرنوشت سیاسی كشور حق یكسانی دارند. از قضا، در مستند ایران سبز می توانیم ببینیم كه بسیاری از همین شهروندان، شعور و درك سیاسی بالاتری نسبت به خواص برج عاج نشین دارند. همچنانكه در فیلم آمده است، زهرا رهنورد– كه به ادعای موسوی، روشنفكرترین زن ایرانی است– در مصاحبه با شبكه ضدایرانی بی بی سی فارسی می گوید: «مگر می شود ترك ها فرزند خودشان را بگذارند و به كس دیگری رأی دهند… مگر می شود لرها داماد خود را بگذارند و به احمدی نژاد رأی دهند»! اما مردم استان لرستان در مصاحبه با مستند «ایران سبز» می گویند: «همه ایرانی هستیم و هدفمان از شركت در انتخابات، نه قومیت گرایی، كه انتخاب فردی است كه بهتر به كشور خدمت كند» (مضمون كلی صحبت های چند شهروندلر) دوربین مستند «ایرانی سبز» وقتی از مردم روستاها و عشایر، در نقاط مختلف كشور می پرسد «چرا به احمدی نژاد رأی دادید؟» مردم جواب قاطع و قانع كننده ای دارند. از جمله این پاسخ ها به این ترتیب است كه: تنها رئیس جمهوری بوده كه برایمان قنات ساخته، به خاطر تقبل خسارت های خشكسالی و سرمازدگی، ساختن سدهایی كه باعث رونق كشاورزی شده و… هیچ یك از آدم هایی كه در این مستند با آن ها مصاحبه شده است دروغ و تقلب را باور نكرده اند، حتی افرادی كه به موسوی رأی داده بودند. مخاطبی كه تنها منبع كسب اطلاعاتش شبكه های ماهواره ای و سایت های ضدانقلاب اینترنتی است، با دیدن این مستند، با واقعیتی دگرگونه از ایران مواجه می شود. بیننده این مستند می بیند كه اوضاع ایران و نظرات مردم این كشور، با آنچه رسانه های مذكور منعكس می كنند بسیار متضاد است. مخاطب «ایران سبز» می تواند به این آگاهی برسد كه حد فاصل میدان هفتم تیر تا میدان ولیعصر و محله هایی همچون سعادت آباد، گیشا، اكباتان و سایر محلات شمال تهران، نماینده خودشان هستند و نه كل ایران. ایران را مردم آن تشكیل می دهند و همه آن ها به طور یكسان «حق رأی» دارند. هر چند برخی دولت های خارجی، جریانات سیاسی داخلی و رسانه های وابسته به آن ها بخواهند «مردم ایران» و «حق رأی» آن ها را نادیده بگیرند.
نكته جالب توجه درباره این مستند این است كه در عین حال كه خدمات دولت و رئیس جمهور به مناطق محروم را، از زبان ساكنان آن مناطق معرفی می كند، اما از بیان نقاط ضعف موجود و دشواری هایی كه مردم آن روستاها و عشایر از آن ها رنج می برند نیز كوتاهی نمی كند؛ هنر متعهد، انقلابی و اسلامی یعنی همین؛ در هر حالت، واقعیت ها را می گوید و هیچ گاه به وضع موجود راضی نمی شود.
مستند «ایران سبز» حاصل تلاش هنرمندان دلسوز و دغدغه مند این سرزمین است كه با حداقل امكانات، دست به چنین ابتكاری زده اند. ای كاش سایر مراكز و دستگاه های رسانه ای فرهنگی ما نیز در ۸ ماه اخیر، نسبت به خلق چنین آثاری تلاش بیشتری می كردند تا همه مردم و جهانیان متوجه می شدند كه در ایران چه خبر است؛ شاید بسیاری از آسیب ها و زخم ها پیش نمی آمد. باید از این تجربه درسی گرفت و برای آینده، بیشتر تلاش كرد.
برای دیدن و تهیه کردن این مستند این جا را کلیلک کنید
Sorry. No data so far.