به گزارش تریبون مستضعفین مستند «مدرسه» به کارگردانی محمدرضا عباسیان دیروز در دومین روز از جشنواره فیلم عمار در سالن اصلی سینما فلسطین اکران شد. این مستند از خلال گفتوگو با معلمان و خانواده دانشآموزان یک مدرسه در سارایوو در کنار تصویر کردن زندگی به ظاهر آرام امروزشان، به بازخوانی فجایع جنگ بوسنی میپردازد. در حاشیه اکران این مستند جلسه نقد و پرسش و پاسخی با حضور کارگردان و اجرای محمدحسین بدری برگزار شد.
مردم بوسنی هنوز درگیر تأثیرات جنگ اند
عباسیان در ابتدای این نشست با بیان این که بیست سال است به مستندسازی درباره کانونهای بحران جهان اسلام میپردازد گفت: چند سال قبل که به بهانه اکران مستند قانا در جشنواره فیلم سارایوو به بوسنی سفر کرده بودم، در گفتوگو با مردم حس کردم که داستانهای دردناک و شنیدنی زیادی از جنگی که نمیخواستند و به آنها تحمیل شد دارند و هنوز که هنوز است درگیر تأثیرات آن هستند.
دبیر کنونی جشنواره فیلم فجر با اشاره به این که کار مستندسازی پیرامون بوسنی را با برآوردی مختصر و سرمایهگذاری شبکه چهار سیما آغاز کرد افزود: در پاییز و زمستان ۸۸ سفری ۴۵ روزه به بوسنی داشتم و هشت داستان را در قالب هشت فیلم کلید زدم که در ادامهی این داستانها به ترکیه و دانمارک هم سفر کردم.
وی با اشاره به عدم تفاهم خود با شبکه چهار سیما در خلال تولید کار عنوان کرد که این مستندها را با هزینه شخصی به پایان رسانده است و هماکنون به دنبال سرمایهگذار برای فروش آثار خود است و در ادامه خاطرنشان کرد که «مستندسازی در ایران رو به زوال است.»
عباسیان با برشمردن دشواریهای کار که منجر به زمانبر شدن تدوین کارها شد این هشت فیلم را اینگونه معرفی کرد:
«مدرسه» این مستند ضمن گفتوگو با معلمان و خانواده دانشآموزان یک مدرسه در سارایوو از پشت چهرههای شاد و زندگی روزمرهشان خاطرات تلخ گذشتهی بوسنیاییها را بازخوانی میکند؛
«دختران» که به مشکلات دختران ترکیهای که به دلیل قانون منع حجاب در دانشگاههای ترکیه در سارایوو تحصیل میکنند میپردازد؛
«زندگی در جنگی تمام شده یا نشده» داستان کودکی بوسنیایی است که در ایام جنگ توسط سازمانهای بشردوست به دانمارک برده شد و دور از خانواده خود با خانوادهای دانمارکی زندگی میکرده است؛
«سینکا و انس» مستندیست به زبان فارسی و داستان یک دختر دانشجوی زبان فارسی در سارایوو و پسر رزمنده بوسنیایی که با رزمندگان ایرانی سپاه در بوسنی مراوده داشته است و ازدواجشان را روایت میکند؛
«فاتا» روایتی از خانمی است که همهی بستگان ذکورش به قتل رسیده اند و پس از جنگ به خانهاش در منطقه خودمختار صربها در بوسنی بازگشته و تلاش میکند خانهاش را که اکنون کلیسایی در محوطهاش ساخته شده است پس بگیرد؛
«گمشده جستوجوگر» که به موضوع تفحص شهدای بوسنی لابهلای گورهای دستهجمعی که بارها به دست صربها تغییر مکان داده اند میپردازد؛
«سربرنیتسا؛ سه روایت» نیز کشتار مسلمانان سربرنیستا را از زبان سه نفر نقل میکند؛
و «آن هنرمند».
وی با اشاره به این که به غیر از مدرسه، دو مستند دیگر نیز از این هشت مستند در جشنواره عمار اکران خواهد شد عنوان کرد: مستند مدرسه پیشتر در بخش فیلمهای بلند جشنواره فیلم الجزیره شرکت کرده بود اما در اعتراض به سکوت خبرگزاری الجزیره در قبال مسائل بحرین آن را از جشنواره خارج کردم.
عباسیان با ذکر این که مدرسه برای اولین بار در ایران اکران شده است خاطرنشان کرد که پیشتر شمشیر نقرهای جشنواره فیلمهای نظامی-تاریخی لهستان به این مستند اهدا شده است.
یکی از مسئولین گفت بوسنی مسأله امروز ما نیست!
وی درباره روند ساخت این هشت فیلم گفت: بر اساس داستانهایی که از رنج مردم بوسنی میدانستم شروع به کار کردم و در خلال کار با داستانهای جدیدی مواجه شدم. مانند دختران ترکیهای در سارایوو یا کودکان بوسنیایی در کشورهای اروپایی. باید گفت که هنوز تأثیرات جنگ در لحظه لحظه زندگی مردم بوسنی حضور دارد.
عباسیان ادامه داد: جذابیت و در عین حال دردناکی ماجرا این است که همهی بوسنیاییها با وجود زندگی آرام و عادیشان، در خاطرشان تجربه دردناک جنگ در خانه را به همراه دارند.
وی با ابراز تأسف از بیتوجهی به جنگ بوسنی گفت: زمانی غربیها تصمیم گرفتند که توجه به بوسنی دیگر بس است و متأسفانه ما هم پیروی کریم و بوسنی در رسانههای ما گم شد. با یکی از مسئولین دربارهی مستندهایم صحبت میکردم، میگفت چرا بوسنی؟ بوسنی که مسأله امروز ما نیست! متأسفانه این نوع نگاه استراتژیک دردناک است.
زنی بوسنیایی که نیمی از بدن یک فرزندش و تنها دوپای دیگر فرزندش پیدا شده است
این مستندساز تمایز جنگ بوسنی با دیگر جنگها را چنین توصیف کرد: جنگ بوسنی جنگی است که در آن همسایههایت تو را میکشند، همسایههایی که سالها با آنها زندگی میکردی با برنامهریزی دست به نسلکشی میزنند. پسران را از خانه بیرون میکشند و به قتل میرسانند و به زنها تجاوز میکنند. چنین جنگی در جهان سابقه ندارد. در سربرنیتسا در برابر چشمان سربازان سازمان ملل طی چند روز دهها هزار نفر را میکشند و در گورهای دستهجمعی دفن میکنند. در مستند گمشده جستوجوگر که به تفحص در بوسنی میپردازد، به این موضوع اشاره میشود که صربها برای این که آثار جنایتشان باقی نماند این گورهای دستهجمعی را نبش میکردند و اجساد را در مناطق مختلف دوباره دفن میکردند. زنی بود که شوهر و دو پسرش کشته شده بودند و الان جسد شوهرش هنوز پیدا نشده، یکی از پسرانش نیمی از بدنش پیدا شده و تنها دو پای پسر دیگرش در دو گور دستهجمعی مختلف پیدا شده است. آمریکا تکنولوژی شناسایی اجساد از طریق دیانای را در اختیار بوسنیاییها قرار داده است ولی با این وجود هنوز جسدهای بسیاری کشف نشده و جسدهای بسیاری نیز شناسایی نشده است. زخم بوسنی هنوز پابرجاست. هنوز در کشور فدراسیون بوسنی و هرزگوین منطقه خودمختار صربها وجود دارد. بوسنی سه رئیسجمهور دارد: یک مسلمان، یک کروات و یک صرب. گذشته از اینها جنگ بوسنی در قلب اروپا و در کنار اتریش و ایتالیا اتفاق افتاده است و اروپاییها چشمان خود را بر این جنایات بستند.
بوسنیاییها خود را سپاسگذار ایرانیها میدانند
عباسیان در پاسخ به سؤال یکی از حضار که روایت این مستند را «انفعالی» نامید و پرسید که چرا در این مستند به مسببان این جنایات حملهای نشده است گفت: مستندساز همیشه منفعل داستانی است که اتفاق افتاده است. فاعلانه برخورد کردن روش فیلمهای داستانی است؛ گرچه در جایجای فیلم از مسببان جنگ بوسنی و جنایاتشان یاد میشد. مستند خوب روایتی را صادقانه نقل میکند و قضاوت را به بیننده میسپارد.
وی همچنین در پاسخ به این پرسش که نوع نگاه کنونی بوسنی به ایران چگونه است حضور ایران در جنگ بوسنی را حضوری جدی و فعال دانست و ادامه داد: همهی بوسنیاییها خود را سپاسگذار ایران میدانند و علاقه خود را به ایرانیان ابراز میکنند. البته دولت بوسنی رابطه خوبی با ایران ندارد و همواره در صدور ویزا برای ایرانیان سختگیری میکند. اما ما در بوسنی وظیفهی خودمان را به درستی انجام دادیم و باید انجام میدادیم.
عباسیان در ادامه خاطرهای از زمان حضورش در بوسنی نقل کرد: در بوسنی طبق قانون باید چراغ ماشینها به هنگام رانندگی روشن باشد. رانندهی ما معمولا این قانون را فراموش میکرد. یکبار پلیس ماشین ما را متوقف کرد تا جریمه کند. وقتی راننده به پلیس گفت که ایرانی هستیم جریمه را ننوشت و اجازه داد که به مسیر ادامه دهیم. در تمام مسیر راننده همه نوع خلافی میکرد و هر وقت پلیس جلویمان را میگرفت میگفت که ایرانی هستیم!
وی در پاسخِ یکی از مخاطبین که مستند مدرسه را نسبت به مستند پیشیناش «قانا» ضعیفتر دانست عنوان کرد: در مستند، محتوا تأثیرگذارتر از ساختار است. جنایت قانا اتفاقی منحصر به فرد است. حمله به پناهگاه سازمان ملل در زمانی که سربازان سازمان ملل هم در آن حضور داشته باشند بیسابقه است. موفقیت مستند قانا به دلیل اصل اتفاقی بود که روایت میشد. برای همین هیچکدام از کارهای من با قانا قابل مقایسه نیست. البته در این هشت اثر من پیرامون جنگ بوسنی به نظر خودم مدرسه و زندگی در جنگ تمام شده یا نشده بهترینها بوده اند، هرچند نظر مخاطبین ممکن است متفاوت باشد.
عباسیان در پایان، نقد مجری به نامتناسب بودن دوبلههای مستند را وارد دانست و گفت: نظر من این است که زیرنویس در مستند تأثیرگذارتر از دوبله است. دوبلههای این مستند به اصرار شبکهی چهار سیما بود. اما قسمتهای بعدی این مجموعه با زیرنویس پخش خواهد شد.
Sorry. No data so far.