دوشنبه 21 ژانویه 13 | 10:10

شیعه و سنی؛ غوغاى ساختگى‏

شهید دکتر فتحی شقاقی

حقیقت این‌ست که موضع ضدانقلابى و جنجال ‏برانگیز برخى توده‏‌هاى جنبش اسلامى پیرامون سنى و شیعى موضعى ریشه‌‏دار نیست، بلکه پدیده‌ای ناگهانى و موقتی است که از سوى دیگران بر این‏ جوانان پاک تحمیل شده است. آن‌ها پس از اینکه مدت‌ها در گردونه شک و نومیدى بودند، سرانجام کشف! مى‌‏کنند که انقلابى که امید‌هایشان را زنده کرده، یک انقلاب اسلامى نیست، بلکه انقلابى شیعى است و شیعیان کافرند!


اشاره: برخی چنین وانمود می‌کنند که همه اهل سنت، دیدگاه منفى نسبت به شیعه و انقلاب اسلامى ایران دارند تا بدین‌‏سان اراده ملت ایران را در همراهی و یاری جنبش‌های اسلامی غیرشیعی سست کنند. نمونه‌ای از این شیطنت را در ایام نبرد ۲۲ روزه غزه شاهد بودیم که گروهی مسأله سنی بودن اکثر فلسطینی‌ها را با تأکید ویژه مطرح کردند و تهمت‌هایی نیز به مجاهدان زدند. البته همان‌وقت پاسخ‌های مستندی به تفرقه‌افکنان داده شد.

«شیعه و سنى، غوغاى ساختگى» عنوان کتابی است که در سال ۱۹۸۳م توسط مجاهد بزرگ فلسطینی شهید دکتر فتحی شقاقی (بنیانگذار جنبش جهاد اسلامی) به رشته تحریر درآمده و نشان می‌دهد که بسیاری از اندیشمندان معاصر اهل سنت بویژه سران إخوان المسلمین نگاه مثبتی نسبت به شیعیان و تقریب مذاهب دارند. شقاقی از عموم اهل سنت بویژه تندرو‌ها می‌خواهد که از شیوه اندیشمندان بزرگ خود مبنی بر تقریب پیروی کنند. این کتاب را استاد سیدهادی خسروشاهی به فارسی ترجمه و با سایر آثار شهید شقاقی با عنوان «امام خمینی؛ تنها گزینه» منتشر کرده است. آنچه در پی می‌آید خلاصه بخشی از این کتاب است که توسط «ا.م» صورت گرفته و حاوی نکات خواندنی است:

کتاب شهید فتحی شقاقی درباره امام خمینی - وحدت اسلامی و فلسطینسنى و شیعه؛ غوغاى ساختگى‏

نویسنده: شهید دکتر فتحی شقاقی

ترجمه: استاد سیدهادی خسروشاهی

 

از آغاز قرن نوزدهم، جهان اسلام با غرب معاصر مواجه شد و غرب، نظام سیاسى ما را که در خلافت تجلى یافته بود سرنگون و سرزمین ما را اشغال کرد و از نظر اخلاقى و فکرى با جایگزین‌هاى لائیک خود، به جنگ با ما ادامه داد تا اینکه دولت یهودى را در قلب میهن اسلامى کاشت، و در سوی دیگر دست‏‌نشاندگان خود را به قدرت رساند.

نظام‌هاى حکومتى وابسته به استعمار در جهان اسلام زاییده طبیعى استعمار و روى دیگر سکه اسرائیل هستند. ‏ غرب تا مدت‌ها گمان مى‏‌کرد که ضربه نهایی را بر تمدن اسلامى وارد کرده تا اینکه انقلاب اسلامى ایران نخستین پیروزى اسلام را در دوران معاصر تحقق بخشید. انقلاب اسلامى عامل پی‌ریزی مفاهیم متعددى است. برخى از این مفاهیم چنین است:

۱. انقلاب اسلامى وحشت از ابرقدرت‌ها را از اذهان مسلمانان و مستضعفان جهان زدود.
۲. الگوى غربى را زیر سؤال برد و الگوى تمدنىِ جدیدى به بشریت عرضه کرد.
۳. بر نقش اسلام انقلابى در زندگى ملت‌هاى منطقه تأکید کرد.

ولى آیا غرب و دست‏‌نشاندگانش، انقلاب را به حال خود‌‌ رها خواهند کرد؟ آیا در برابر شور و شوقی که در امت اسلامى بپا شده ساکت مى‏‌نشینند؟ آیا اجازه مى‌‏دهند این شور اسلامى به بار بنشیند؟

غرب و دست‌‏نشاندگانش به وحشت افتاده بودند بنابراین در چند محور شروع به فعالیت کردند:

۱. با سوءاستفاده از مرحله آشفتگی‌های اوایل انقلاب، شروع به تحریک اقلیت‌ها کردند.
۲. از گروه‌هاى ایرانى مخالف، اعم از گروهک‌هاى سلطنت‏‌طلب و بعضى از تشکیلات مسلح لائیک حمایت کردند.
۳. آمریکا و اروپاى غربى محاصره اقتصادى و سیاسى علیه انقلاب اسلامی را رهبرى کردند.
۴. صدام‌‏حسین را برای انجام تجاوز خارجى به کار گرفتند.
۵. میان دو جناح امت اسلامى- سنى و شیعى- فتنه‌‏انگیزى کردند تا جلوی نفوذ موج انقلاب اسلامی به کشورهای سنى‏‌نشین گرفته شود.
دشمن در چهار محور نخست شکست خورد ولی در محور پنجم (فتنه‌‏انگیزى میان شیعه و سنى) تا حدی موفقیت یافت.

استعمار، شاهزادگان نفتى و دیکتاتور‌ها مى‌‏دانند که تفرقه‌افکنی به سلاح و قشون نیاز ندارد بلکه به کسى که فتوا بدهد احتیاج دارد، بنابراین نقش موردنظر باید به وسیله عمامه به سر‌ها و ریشو‌ها اجرا شود، خواه در دستگاه‌هاى رسمى رژیم‌ها باشند یا در خارج آن. بعضى از آن‌ها، تبلیغات شبهه ناک و غافلگیرکننده‏اى را علیه انقلاب اسلامى شروع کردند. گویى به تازگی کشف کرده‌اند! که این انقلاب‏ شیعى است و شیعه یک فرقه کافر است و آیةالله خمینى هم که با نشستن روى سجاده‏اش تاج و تخت‏‌ها را به لرزه درآورده، گمراه (!) شده است!!

صحنه آن جوان مسلمان در پیش چشمان ما مجسم مى‌‏شود که یک کتاب سعودى پر از مغالطه‏ و افترا را در دست داشت و آنرا در مسجد براى مردم توضیح مى‌‏داد و به گمراهی‌های شیعیان! اشاره مى‌‏کرد. اما براستی او چه وقت درمى‌‏یابد که یک طرح استعمارى را اجرا مى‌‏کند؟

حقیقت این‌ست که مواضع خصمانه برخى اسلام‌گرایان علیه انقلاب اسلامی، جنبش اسلامى را با بن‏‌بست مواجه می‌کند، زیرا آنان در برابر حرکت پیشروی تاریخ مى‏‌ایستند و با انقلابى مقابله مى‏‌کنند که به گفته یکى از بیانیه‏‌هاى جنبش‏ إخوان المسلمین، رهبر آن امامى است که «مایه افتخار اسلام و مسلمانان» است.

در اینجا سعى مى‌‏کنم مواضع و نظرات اندیشمندان شناخته شده مسلمان را درباره برادری شیع و سنی بیان کنم.

حقیقت این‌ست که موضع ضدانقلابى و جنجال ‏برانگیز برخى توده‏‌هاى جنبش اسلامى پیرامون سنى و شیعى موضعى ریشه‌‏دار نیست، بلکه پدیده‌ای ناگهانى و موقتی است که از سوى دیگران بر این‏ جوانان پاک تحمیل شده است. آن‌ها پس از اینکه مدت‌ها در گردونه شک و نومیدى بودند، سرانجام کشف! مى‌‏کنند که انقلابى که امید‌هایشان را زنده کرده، یک انقلاب اسلامى نیست، بلکه انقلابى شیعى است و شیعیان کافرند!! مثلاً محب ‏الدین الخطیب نویسنده آن کتاب بدنام سعودى دلایل متعدد بر کفر شیعه آورده و اینکه آن‌ها قرآنى غیر از قرآن اهل سنت دارند!! و….. در حالی‌که او‌‌ همان کسى است که با دولت خلافت اسلامى جنگید و به یک حرکت قوم‌گرا- طلایه‌‏داران جوانان عرب- پیوست و وقتى که رازش برملا شد، در سال ۱۹۰۵ م به یمن فرار کرد.

اکنون باز‏گردیم به بررسى مواضع و دیدگاه‌های حرکت‌هاى اسلامى و اندیشمندان مسلمان نسبت به غوغای ساختگى شیعه و سنی.

شهید حسن البنا (بنیانگذار جنبش جهانی إخوان المسلمین) یکى از پیشگامان اندیشه وحدت میان شیعه و سنى و از شرکت‏‌کنندگان در فعالیتهاى «جماعت تقریب بین مذاهب اسلامى» بود. وی و گروهى از مشایخ بزرگ اسلام توافق کردند که همه مسلمانان (سنى و شیعه) بر پایه اصول مشترک گرد هم آیند و در امور جزئی که از اصول دین نیست و انکار آن‌ها به معنای انکار دین نیست، یکدیگر را معذور بدارند.

عبدالکریم شیرازى در کتاب وحدت اسلامى درباره جماعت تقریب مى‏‌گوید: «آن‌ها توافق کردند که مسلمان کسى است که به «اللَّه» پروردگار جهان، و به محمد پیامبر که پس از او پیامبرى نخواهد آمد، و به قرآن کریم آسمانى، و به کعبه قبله و خانه خدا، و به ارکان پنجگانه شناخته شده، و به روز رستاخیز و انجام آنچه در دین ضرورى است ایمان و اعتقاد دارد. این ارکان- که به عنوان نمونه ذکر شد- مورد توافق شرکت‏‌کنندگان در جلسه، نمایندگان مذاهب چهارگانه شناخته شده اهل سنت و نمایندگان تشیع از دو مذهب امامیه و زیدیه است»

در این جمعیت، شیخ ‏الازهر، مرجع و مفتی اعظم وقت، شیخ عبدالمجید سلیم و شیخ مصطفى عبدالرازق و شیخ شلتوت نیز شرکت داشتند. استاد سالم بهنساوى (از اندیشمندان اخوان ‏المسلمین) مى‏‌گوید: «از زمانى که جماعت تقریب بین مذاهب اسلامى تأسیس شد و امام البناء و آیةالله قمى در تأسیس آن سهیم بودند همکارى میان إخوان المسلمین و شیعیان برقرار است، این امر به دیدار شهید نواب صفوى از قاهره در سال ۱۹۵۴ انجامید.»

همچنین امام حسن البناء در سال ۱۹۴۸در حج با آیةالله کاشانى مرجع شیعیان دیدار کرد و میان آن دو تفاهم برقرار شد. عبدالمتعال جبرى (از شاگردان حسن البنا) به نقل از روبر جاکسون مى‌‏گوید: «اگر زندگی حسن البنا طولانى مى‌‏شد ممکن بود رویدادهای مهمی براى این ‏دو کشور تحقق یابد، به ویژه که حسن‌‏البناء و کاشانى در سال ۱۹۴۸م در حجاز دیدار کردند و ظاهراً با تفاهم ‏به ‏نقطه اصلى رسیدند، ولى حسن‌‏البناء نابهنگام ترور شد.»

دکتر اسحاق موسى حسینى در کتاب «الاخوان المسلمون.. کبرى الحرکات الاسلامیه الحدیثة» مى‏‌گوید که برخى دانشجویان (شیعى) که در مصر تحصیل مى‌‏کردند به اخوان پیوستند. همچنین معروف است که برخی از شیعیان در عراق نیز چنین کردند. وقتى نواب صفوى از سوریه دیدن کرد و با مصطفى سباعى دبیرکل إخوان در آنجا دیدار کرد، سباعى گله کرد که بعضى از جوانان شیعه به حرکت‌هاى لائیک و قومگرا مى ‏پیوندند. نواب بر منبر و در برابر شیعیان و سنیان گفت: «هر کس مى‏‌خواهد شیعه جعفرى واقعى باشد به صفوف إخوان ملحق شود». نواب صفوى رهبر سازمان «فدائیان اسلام» شیعى بود. استاد محمدعلى ضناوى از برنارد لویس‏ نقل مى‌‏کند که فداییان اسلام با اینکه پیرو مذهب تشیع‏‌اند، ولى اندیشه‌‏اى که درباره وحدت اسلامى دارند تا حدود زیادى با اندیشه اخوان مصر همانندى دارد و میان آن‌ها تماس‌هایى برقرار بوده است.

استاد ضناوى می‌گوید از جمله اصول فدائیان اسلام اینست که اسلام یک نظام فراگیر براى زندگى است و فرقه‏ گرایى میان مسلمانان مردود است. سپس از نواب نقل ‏قول مى‏‌کند: «بیایید با اتحاد براى اسلام تلاش کنیم و هر چیزی جز جهاد در راه عزت اسلام را به فراموشى بسپاریم. آیا زمان آن نرسیده که مسلمانان حقایق را درک کنند و اختلاف میان شیعه و سنى را‌‌ رها کنند؟!»

استاد فتحى یکن (اندیشمند سنی لبنانی) ماجراى دیدار نواب صفوى از قاهره و شور و شوق إخوان المسلمین هنگام استقبال از وى را بیان مى‏‌کند. سپس راجع به صدور حکم اعدام وى از سوى شاه، مى‏گوید: «این حکم ظالمانه بازتاب شدیدى در کشورهاى اسلامى داشت و توده‏‌هاى مسلمان که به دلاوری‌ها و مجاهدت‌هاى نواب صفوى ارج مى‌‏گذارند از این حکم تکان خوردند و بر آن شوریدند و با مخابره هزاران تلگرام از سراسر جهان اسلام، حکم بر ضد آن مجاهد مؤمن و قهرمان را محکوم کردند. اعدام وى در دوران معاصر خسارت بزرگى به شمار مى‌‏آید.»

استاد فتحى یکن معتقد است نواب از بزرگ‌ترین شهداى إخوان به حساب مى‏آید و او یارانش «به کاروان شهیدان پیوستند، شهیدانی جاویدان که خون پاکشان چراغى خواهد بود که راه آزادى و فداکارى را براى نسل‌هاى آینده روشن مى‌‏کند.»

استاد فتحى‌‏یکن پس از به رسمیت شناخته شدن اسرائیل ‏توسط شاه ‏ایران مى‌‏گوید: «عرب‌ها باید در ایران در جستجوى نواب و برادران نواب باشند… ولى کشورهاى عربى تاکنون این را درک نکرده‌‏اند»

استاد عبدالمجید الزندانى، دبیرکل سابق إخوان المسلمین در یمن شمالى و شمار فراوانى از اخوان یمن شیعه بودند.

به موضوع «مجمع تقریب» و سخن عضو برجسته آن، شیخ محمود شلتوت شیخ ‏الأزهر بر می‌گردیم که مى‏‌گوید: «من به فکر تقریب به عنوان یک خط مشى صحیح ایمان آوردم و از روز اول در جماعت آن سهیم شدم.»

سپس مى‌‏گوید: «الازهر شریف اکنون به حکم اصل (اصل تقریب میان پیروان مذاهب) گردن مى‌‏نهد و مقرر مى‌‏دارد که فقه مذاهب اسلامى از سنى گرفته تا شیعه را بررسى کند؛ بگونه‌ای که بر دلیل و برهان استوار و از تعصب به این و آن خالى باشد» وى سپس ادامه مى‌‏دهد: «کاش مى‏‌توانستم درباره جلسات دارالتقریب سخن بگویم. آنگاه که مصرى در کنار ایرانى یا لبنانى یا عراقى یا پاکستانى یا دیگران از سایر ملل اسلامى مى‌‏نشینند، حنفى و مالکى و شافعى و حنبلى در کنار امامى و زیدى گرد یک میز مى‏‌نشینند و صداهایى به گوش مى‏‌رسد که در آن علم، تصوف و فقه است و افزون بر این در آن روحیه اخوت، طعم مودت، محبت و همکارى در عرصه علم و عرفان است»

شیخ شلتوت اشاره مى‌‏کند که برخی به گمان اینکه هدف از تقریب، لغو مذاهب یا ادغام آن‌ها در یکدیگر است، با این فکر به ستیز برخاستند: «افراد تنگ‌‏نظر با این اندیشه‌ستیز کردند، همچنان که گروه دیگرى از غرض‌‏ورزان بدخواه با آن جنگیدند. هیچ امتى از این گونه افراد خالى نیست. آنان که تضمین بقا و معیشت خود را در تفرقه مى‏‌یابند با آن جنگیدند، و افراد بددل و اهل هوا و هوس و گرایش‌هاى خاص با آن مبارزه کردند؛ این‌ها و آن‌ها کسانى هستند که قلم خود را به سیاست‌هاى تفرقه‌‏افکن مى‌‏فروشند! سیاست‌هایى که با شیوه‌‏هاى مستقیم و غیرمستقیم با هر حرکت اصلاحى مبارزه مى‌‏کنند و در مقابل هر کارى که باعث اتحاد مسلمانان است مى‌‏ایستند».

شیخ شلتوت در فتوای خود درباره مذهب تشیع می‌گوید: «مذهب جعفرى مشهور به مذهب شیعه اثنا‏عشرى، مذهبى است که همچون سایر مذاهب اهل سنت، عمل به آن شرعاً جایز است و مسلمانان باید این را بدانند و از تعصب ناحق نسبت به مذاهب خاص رهایى یابند».

علاوه بر جمعیت تقریب، شمار بسیاری از اندیشمندان مسلمان از تقریب حمایت می‌کنند. شیخ محمد غزالى (اندیشمند معاصر اهل سنت و از رهبران إخوان المسلمین) مى‏‌گوید: «اعتقادات نیز به آشفتگى سیاست و حکومت دچار شد، زیرا شهوت برترى ‏جویى و انحصارطلبى به زور چیزهایى‏ وارد آن کرد که از آن نیست و از آن پس مسلمانان به دو بخش بزرگ شیعه و سنى تقسیم شدند، با اینکه هر دو گروه به خداى یکتا و به رسالت محمد (ص) ایمان دارند»

وى مى‌‏افزاید: «با اینکه من در بسیارى از احکام، نظرى برخلاف شیعه دارم، ولى معتقد نیستم که هر کس با نظرم مخالفت کند گناهکار است، موضع من در قبال برخی از آراى فقهى رایج در میان اهل سنت نیز همین است.»

وى در جاى دیگر از کتاب خود مى‏‌گوید: «سرانجام شکاف ‏میان شیعه و سنى را به اصول عقیده ربط دادند! تا دین یکپارچه، دو پاره شود و امت واحد به دو شعبه منشعب شود و هر یک در کمین دیگرى، بلکه در انتظار مرگ او بنشیند! هر کس حتى اگر با یک کلمه به این دودستگى کمک کند، آیه زیر شامل حال او مى‏‌شود: «کسانی که دین خود را فرقه ‏فرقه کردند و دسته‌‏دسته شدند، تو را با آن‌ها کارى نیست. کار (مجازات) آن‌ها با خداست. و خدا آنان را به کارهایى که مى‏‌کردند خواهد کرد» [سوره انعام / ۱۵۹]»

شیخ غزالى مى‌‏افزاید: «در عرصه فقه تطبیقى (مقایسه‏‌اى) وقتی إشکال و اختلاف فقهى را که بین این یا آن نظر و بین صحیح یا ضعیف شمردن یک حدیث پیش مى‌‏آید، بررسى‏مى‌‏کنیم، مى‌‏بینیم‏ که فاصله میان شیعه و سنى به‌‌ همان مقدار است که بین مذهب فقهى ابوحنیفه با مذهب فقهى مالکى یا شافعى وجود دارد… ما همه را در جستجوى حقیقت یکسان مى‌‏بینیم، هر چند شیوه ‏‌ها متفاوت است»

وی در کتاب «نظرات ‏فى ‏القرآن» نیز سخنان یکى از علماى شیعه را مى‌‏آورد و در حاشیه درباره‌اش مى‌‏گوید: «او از فقها و ادباى بزرگ شیعه است. تمام سخنان وى را می‌آوریم زیرا برخی ناپختگان گمان مى‏‌کنند که شیعیان از اسلام بیگانه‌‏اند» نیز در جای دیگر‌‌ همان کتاب هنگام معرفى یک عالم دیگر شیعه (هبةالدین حسینى) مى‏‌گوید: «او از علماى گرانقدر شیعه است و ما عمداً خلاصه سخنش را مى‌‏آوریم تا براى خواننده مسلمان بلنداى درک این عالم نسبت به‏ ماهیت اعجاز قرآن و میزان احترام و تقدیس شیعیان نسبت به کتاب خدا روشن شود».

دکتر صبحى الصالح مى‏‌گوید: «در احادیث امامان شیعه جز آنچه موافق سنت پیامبر است، روایت نشده است.» سپس مى‏‌افزاید: «سنت پیامبر پس از کتاب خدا جایگاه بزرگى نزد آنان دارد».

استاد سعید حوى نیز در ضمن بحث درباره تقسیمات ادارى دارالاسلام مى‏‌گوید: «اسلام از مذاهب فقهى و اعتقادى تشکیل شده، و هر مذهب بر منطقه‏‌اى چیره است. چه مانع شرعى وجود دارد که این امر در تقسیم‌‏بندی‌هاى ادارى مورد توجه قرار گیرد؟! یعنی منطقه‏‌اى که زبان واحدى دارد باید یک ایالت داشته باشد. منطقه شیعى‌‏نشین باید یک ایالت باشد و هر منطقه که داراى مذهب فقهى واحد است باید یک ایالت باشد و هر ایالت حکمران خود را انتخاب کند و در عین حال زیرنظر حکومت مرکزى قرار گیرد».

دکتر مصطفى شکعه نیز مى‏‌گوید: «شیعیان دوازده امامی همین اکثریت شیعیان هستند که در بین ما زندگى مى‌‏کنند و ما اهل سنت با آنان روابط محبت ‏آمیز داریم»

شیخ محمد ابوزهره نیز در کتاب تاریخ المذاهب الاسلامیه مى‌‏گوید: «بى ‏شک شیعه یک فرقه اسلامى است. البته فرقه‌‏هایى چون سبائیه که قائل به الوهیت على (ع) هستند و… را باید از شیعه جدا بدانیم (معلوم است که سبئیه در نظر شیعه کافرند) و شکى نیست که تمام اعتقادات شیعه براساس نص قرآن یا احادیث منسوب به پیامبر است». وى همچنین مى‌‏گوید: «آن‌ها به همسایگان سنى‏ خود مهر مى‌‏ورزند»
دکتر عبدالکریم زیدان (از إخوان المسلمین عراق) مى‌‏نویسد: «اختلاف میان فقه شیعه جعفرى و مذاهب دیگر، در حد اختلافات جزئی و طبیعی بین هر مذهب با مذهب دیگر است»

استاد سالم بهنساوى که یکى از اندیشمندان اخوان است در کتاب «السنة المفترى علیها»، در پاسخ به کسانى که ادعا مى‏‌کنند شیعیان قرآنى غیر از قرآن اهل سنت دارند مى‌‏گوید: «قرآن موجود در بین اهل سنت‌‌ همان است که در مساجد و خانه‌‏هاى شیعیان موجود است.» و نیز مى‌‏گوید: «شیعیان جعفرى (اثنا‏عشرى) اعتقاد دارند هر کس قرآن را که امت از صدر اسلام بر سر آن اتفاق‏‌نظر دارند تحریف کند کافر است» وى ادعاهای محب‏ الدین خطیب و احسان ظهیر درباره عقیده شیعه به تحریف قرآن را با استناد به نظرات علمای شیعه رد می‌کند. از جمله از آیةالله خوئى نقل می‌کند: «آنچه میان مسلمانان شناخته شده است این است که تحریفى در قرآن واقع نشده است و آنچه در دست‏ داریم تمامى قرآن است که بر پیامبر اکرم (ص) نازل شده است» و از شیخ محمدرضا مظفر نقل مى‌‏کند: «آنچه اکنون در دست داریم و تلاوت مى‏‌کنیم‌‌ همان قرآنى است که بر پیامبر نازل شده و هر کس جز این ادعا کند دروغگو، مغلطه‏ گو یا مشکوک است». سپس از امام کاشف الغطاء نقل مى‌‏کند که علمای شیعه اتفاق نظر دارند که تحریفی در قرآن رخ نداده است.

استاد انور جندى در کتاب الاسلام و حرکة التاریخ مى‏‌گوید: «تاریخ اسلام سرشار از اختلافات و مناقشات فکرى و کشمکش سیاسى میان اهل سنت و شیعه است. تجاوزگران بیگانه از جنگ‌هاى صلیبى تا به امروز کوشیدند تا به اختلاف دامن بزنند و تأثیرات آن را عمق ببخشند تا وحدت جهان اسلام تحقق نیابد. از این رو جریان غرب‌گرا در پى تفرقه میان اهل سنت و شیعه و برانگیختن دشمنى میان آن‌ها بود» وی مى‌‏گوید: «اختلاف میان سنى و شیعى در حقیقت بیش از اختلاف میان مذاهب چهارگانه اهل سنت نیست»

استاد سمیع عاطف ‏الزین در مقدمه کتاب «المسلمون… من هم؟» مى‌‏گوید: «آنچه موجب تألیف این کتاب شد، دو دستگى کورکورانه ‏ایست که امروزه در جامعه ما پدید آمده است؛ به ویژه دودستگى میان مسلمان شیعى و مسلمان سنى که مى‌‏بایست با محو جهل، محو مى‌‏شد، ولى متأسفانه همچنان در دل‌هاى بیمار ریشه دارد زیرا منشأ آن‌‌ همان طبقه‌ای‌ست که با ایجاد نفاق بر جهان اسلام حکومت کرده و دشمن دین است» وی معتقد است اختلاف تسنن و تشیع هرگز بر سر اصل قرآن و سنت نبوده، بلکه اختلاف تنها بر سر فهم از قرآن و سنت بوده است. وی در پایان مى‏‌گوید: «باید روحیه منفور فرقه‏‌گرایى را محو کنیم و راه را بر کسانى که کینه دینی را ترویج مى‌‏کنند ببندیم تا مسلمانان همانند گذشته به یک گروه واحد، همکار و دوستدار یکدیگر بدل شوند»

ابوالحسن ندوى نیز آرزو مى‌‏کرد که میان شیعه و سنى نزدیکى ایجاد کند. وى مى‏گوید: «اگر نزدیکى و تقریب بین شیعه و سنی انجام شود انقلابى بى‏‌نظیر در تاریخ تجدید اندیشه اسلامى ایجاد خواهد شد» استاد صابر طعیمه مى‌‏گوید: «میان شیعه و سنى در اصول کلى اختلافى نیست… اختلاف تنها بر سر فروع است که شبیه به اختلاف میان خود مذاهب اهل تسنن (شافعى، حنبلى و…) می‌باشد…. حق اینست که تسنن و تشیع دو مذهب از مذاهب اسلام هستند که هر دو از کتاب خدا و سنت پیامبر الهام مى‏‌گیرند»

«استاد عبدالوهاب خلاف» در بحث خود درباره اصل إجماع مى‌‏گوید: «إجماع چهار رکن دارد… دومین رکن این‌ست که همه مجتهدان در خصوص واقعه و در زمان وقوع آن، صرف‏نظر از کشور،‌ نژاد یا فرقه‌شان، بر سر حکم شرعى اتفاق کنند. پس اگر در مورد موضوعی تنها مجتهدان حرمین یا تنها مجتهدان عراق… یا مجتهدان اهل سنت، بدون مجتهدان شیعه، توافق کنند، شرعاً إجماع منعقد نمى‌‏شود»

استاد احمد ابراهیم بیک، در کتاب «علم اصول الفقه» مى‌‏گوید: «شیعه امامیه مسلمانند و به خدا و پیامبر و قرآن و به تمام آنچه محمد (ص) آورده‏ ایمان دارند. مذهب آن‌ها بر سرزمین ایران حکمفرماست» نیز مى‏‌گوید: «از میان شیعیان در دورانهاى قدیم و معاصر، فقهاى بسیار بزرگ و دانشمندانی در علوم و فنون مختلف برخاسته ‏اند. آنان ژرف‏‌اندیش و داراى اطلاعات وسیعى هستند و تألیفات‌شان سر به صد‌ها هزار مى‌‏زند»

ثبت نظر

نام:
رایانامه: (اختیاری)

متن:

پربازدیدترین

Sorry. No data so far.

پربحث‌ترین

Sorry. No data so far.