رمان ناهید به قلم شهریار زمانی اثر تقدیری در سومین دوره جشنواره داستان انقلاب متشکل از 10 فصل به تازگی از سوی انتشارات سوره مهر چاپ و روانه بازار کتاب شده است.
شهریار زمانی در «ناهید» روایت داستانگونه یک زن از روزهای انقلاب را به نگارش درآورده است، به گونه ای که مباحث انقلابی را در زیر ساخت رمان و ظاهر رمان را به بررسی جنبهای از زندگی شخصی ناهید اختصاص داده است.
در فصل 5 این کتاب میخوانیم:
از شانس من همه درهای دانشگاه بسته است و ارتشیها جلوی درها به صف شدهاند. کیهان میگوید اینها ارتشیاند و با پلیس که لباس آبی تیره میپوشد، تفاوت دارند. جمعیت از خیابان روبروی اصلی دانشگاه بالا میآید. صف اول دست در دست همدیگر یا به زمین میکوبند و میآیند. دل کیهان با مردی که دستشان تا آرنج خم شده است و کوبنده شعار میدهند، میرود؛ میگوید: اگر موافقی چند قدمی همراهشون بریم، میگویم حالا که دانشگاه بسته است باشه. فشرده در میان تظاهرکنندگان میرویم.
من عقب میمانم و کیهان میایستد تا برسم، نگاهها مهربان است و کسی تنه نمیزند…
تاکسی تلفنی توی کوچه خلوتی میپیچد و روبروی پلاک هفت میایستد. نمای بیرونی ساختمان از استیل است و شباهتی به رستوران ندارد. وقتی همه راهها را بسته یافتم به پژمان زنگ زدم. خودش تلفناش را داد و گفت اگر توی ایران مشکلی داشته میتونم روش حساب کنم، گفت رودربایستی نکن و حتی زنگ بزن، خیلی گرم احوالپرسی کرد، فقط چند سؤال ساده از محل سکونت و فامیلم کرد و برای ناهار امروز قرار گذاشت. با احتیاط در آهنی را باز میکنم و از زیر سردر ضربی میگذرم. در فصل دیگری از این کتاب آمده است: از پلههای سنگی وسط سالن ویلای درندشت پژمان بالا میروم و روی آخرین پله مینشینم. آرنجها را به زانو ستون میکنم. با کف دو دست و گردی صورت گل لاله درست میکنم.
کسی از من تعریف نمیکند. خودم باید درست به کار شوم. تحقیقهای پخششده سالن را شبیه میدان جنگ کرده است و من مانند آخرین بازمانده نبردی سنگین هستم که خسته و زخمی بر فراز تپهای به تماشا میایستم. اگر کمی خون هم به تیروکمان، نیزه، کتیبه همچنین دست و بال خودم بریزم، صحنه واقعیتر میشود. قصه ونوس به نونواری سابق نیست. از همه بدتر دو سرباز با لباس رزم دوره هخامنشی است که غیبشان زده است. برای امروز به خورشید قول داده بودم اما دعوت ناهار پژمان را نتوانستم رد کنم. دیروز رفتم حسینیه پیغام خورشید را بشنوم اما آرامشی توی آن فضا بود که پاگیرم کرد و تا غروب ماندم و روی کتیبه توی ایوان کارم کردم.
گفتنی است، کتاب ناهید نوشته شهریار زمانی به تازگی در شمارگان 2500 نسخه و قیمت 4500 تومان از سوی انتشارات سوره مهر چاپ و روانه بازار کتاب شده است.
Sorry. No data so far.