تریبون مستضعفین- محمدرضا وحیدزاده
چند سال پیش از یکی از دوستان اهل تاریخم، آقای دکتر مهدی جمالیفر چیزهایی دربارۀ فردی به نام مستر جیکاک شنیده بودم که برایم جالب بود.
مستر جیکاک یکی از مستشرقین کشور انگلیس در زمان جنگ جهانی دوم در ایران است که در جهت پیشبرد اهداف دولت بریتانیا اقدامات مؤثری را در مناطق جنوب غربی ایران انجام داده است. وی با حضور در استان خوزستان و منطقۀ نفتخیز مسجد سلیمان، به آموختن زبان فارسی و حتی گویش بختیاری پرداخت و توانست در بین مردم منطقه برای خود شأن و اعتبار ویژهای فراهم سازد. او پس از پیروزی کشورش در جنگ دوم جهانی که به اعتراف دولتمردان آن روز انگلستان با اتکا به چپاول نفت ایران به وقوع پیوست(1)، همۀ فعالیتهای خود را متمرکز بر مناطق نفتخیز ایران نمود و به گسترش نفوذ خود در میان اقوام بختیاری پرداخت. او با تسلط بر زبان فارسی و گویش بختیاری و آشنایی چشمگیرش با مذهب و اعتقادات مردم، کم کم توانست خود را یک بختیاری اصیل معرفی سازد و بعدها با نام سیدجیکاک، به عنوان فردی صاحب فضل و کرامت شناخته شود. او برای رخنه در میان اعتقادات مردم از شیوههای مختلفی بهره جست و باورهای عامیانۀ مردم را دستمایۀ خود برای فریب روستاییان و عشایر منطقه قرار داد. وی با درک این نکته که ایل بختیاری عمیقاً باورمند و دوستار اهل بیت، به ویژه امیرالمؤمنین(ع) هستند و با توجه به ضرورت سفرهای ییلاقی و قشلاقی مستمر از وجود حوزههای علمیه و عالمان دینی بیبهرهاند، خود را از سادات و دوستداران علی(ع) نشان داد و با تبلیغ دنیاگریزی و بیتوجهی به مسائل سیاسی و اجتماعی، با اقدامات مردمی ملی شدن صنعت نفت به مقابله پرداخت و در این زمینه به دستآوردهایی هم نائل آمد. دیری نگذشت که سیدجیکاک به عنوان پیری اهل معرفت و دین، طرفداران و مریدانی یافت و مورد وثوق همۀ اهالی منطقه قرار گرفت. سیدجیکاک با استفاده از یک عصای الکتریکی و عبا و عمامهای از جنس پارچۀ نسوز، مردم را متوجه کرامات خود کرد و مخالفانش را از این طریق منکوب ساخت. شایع کرده بود عصایش به کسانی که حلالزاده نیستند آسیب میرساند و به جهت حقانیتش، لباسش در آتش نخواهد سوخت. از او اشعاری به لهجۀ لری نقل شده است که معروفترین آنها این است:
تو که مهر علی منِّ دلته نفت ملی سی چنته
یعنی تویی که محبت علی میان دلت هست، دیگر چه نیازی به نفت ملی داری؟ از جمله ویژگیهای این مستشرق استعمارگر، مجاهدت بیوقفۀ او برای سرکشی به روستاها و مناطق دورافتادۀ مسجد سلیمان است. او با تلاشی خستگیناپذیر صعبالعبورترین راهها را زیر پا گذارده است و به بسیاری از مراکز سکونت ایل بختیاری سر زده است.
از تاریخ که عبور کنیم اکنون به پایمردی جهادگری به نام حجتالاسلام مرادی(2) و گروه جهادی او، بلاغ مبین، این فرصت گرانقدر برایم پیش آمد که پس از گذشت یک قرن از حضور سیدجیکاک در جنوب کشور و بعد از سی و پنج سال از پیروزی انقلاب اسلامی، با جمعی از اهالی رسانه به این مناطق سفری کوتاه داشته باشم.
در این سفر گروه ما پس از رسیدن به مسجدسلیمان، با مینیبوس عازم منطقۀ اندیکا(3) شد و سپس به مقصد بخش چلو حرکت کرد و از آنجا با توجه به نبود راه آسفالته و شوسه، پس از چند ساعت پیادهروی در مناطق کوهستانی به دهستان شلا رسید. اولین چیزی که در این سفر به چشم میآمد، طبیعت شگفت و زیباییهای کمنظیر مناطق کوهستانی شلا بود و دومین نیز، محرومیت تأثربرانگیز مردمان ساکن آن منطقه.
هرچه پیشتر میرفتیم بیشتر زیبایی سحرانگیز شلا ما را مقهور خود میکرد و از سوی دیگر جلوههای بیشتری از محرومیت روستاییان شریف آنجا آزارمان میداد. پس از چند ساعت پیادهروی و چندین بار عبور از رودخانه و گذر از روستاهایی با 15، 10 و حتی 5 خانوار، به روستای 50 خانواری بهرامآباد رسیدیم؛ جایی که در آن نه خبری از برق بود، نه آب، و نه هیچ امکانات اولیۀ دیگری. حتی وضعیت خانههای روستا حاکی از دسترسی نداشتن اهالی آن به سادهترین مصالح ساختمانی بود. خانههای روستا، بدون حمام و توالت، تنها از چند اتاق سنگچینشده ساخته شده بودند که حتی تشخیص تفاوتشان با محل نگهداری دامها و احشام نیز مشکل مینمود.
میزبانان مهربان و مهماننوازمان در طول یک شب اقامت ما دو بار ناگزیر به مراجعه به چشمهای بسیار دور از خانه و حمل ظرفهای سنگین آب شدند. آنها حتی برای اسباب خواب ما پتوی کافی نداشتند. پس از حضور ما در خانۀ یکی از روستاییان، چندتن از اهالی روستا به درد دل و بیان مشکلاتشان پرداختند. نداشتن راه آسفالته و آب و برق اصلیترین مشکلشان بود. نبود راه مناسب و عدم امکان تردد به شهر تبعات بسیاری برای آنها داشت؛ از مرگ کودکانشان در اثر سرماخوردگی و عقربزدگی تا عدم امکان تحصیل فرزندانشان. آموزش و پرورش استان خوزستان معلمی را برای سه روز در هفته مأمور حضور در این منطقه ساخته بود و او باید به بیش از 100 کودک، از اول ابتدایی تا سوم راهنمایی را تدریس میکرد. در همۀ مقاطع و در همۀ درسها؛ و نتیجۀ کیفیت چنین آموزشی از پیش روشن بود.
هیچیک از کودکان پسر روستا بیش از مقطع راهنمایی را نخوانده بودند و دختران روستا نیز به دلیل نبود معلم زن نهایتاً موفق به تحصیل در مقطع دبستان میشدند. نبود راه باعث شده بود اهالی روستا از تولید محصولات کشاورزی بازبمانند و تنها به تهیۀ مایحتاج خود بسنده کنند. تولید محصولات بیش از نیازشان به منزلۀ رنج بیحاصل بود. وسیلهای برای بردن محصولات تولیدشده به شهر وجود نداشت و در نتیجه درآمد اقتصادی نیز برای آنها بیمعنا بود.
از مهمترین درد دلهایشان بیتوجهی مسئولان بود و اینکه تا کنون هیچکدام از مسئولان مربوطه برای یکبار هم پا به این مناطق نگذاشته بودند. حتی کدخدا و عضو شورای اسلامی روستا از داستان تلاش ناموفقشان برای دیدار استاندار خوزستان و ماندنشان پشت درهای بسته میگفتند.
نمیدانم چرا وقتی از سر نزدن مسئولان استان به آن منطقه سخن به میان آمد، ناخودآگاه یاد مجاهدتهای سیدجیکاک و سفرش از جزیرۀ انگلستان در آن سوی قارۀ اروپا به روستاهای اندیکا و مسجدسلیمان در ایران افتادم. آیا چنین انتظاری از مسئولان نابجاست و مقایسۀ غیرت و همیت سیدجیکاک با مدیران کشور خودمان معالفارق است؟
اهالی روستا با رنجش از قولهایی که نمایندۀ مجلس مسجدسلیمان به آنها داده است و به هیچیک تا کنون عمل نکرده سخن میگفتند و از تکرار چندباره و چندباره و چندبارۀ این ماجرا؛ قولهای پی در پی در زمان کاندیداتوری و اخذ رأیهای روستاییان با هلیکوپتر و غیره و باز بدعهدی بعد از انتخاب در مجلس. تکاندهنده آنجایی بود که بعد از پرسش ما مبنی بر چرایی رأی دادن آنها به چنین افراد غیر معتمدی، متعجب از ما پرسیدند مگر میشود رأی نداد؟ وقتی رهبر میفرمایند رأی دادن واجب است، چگونه رأی ندهیم؟! شرمگین از سوالمان سرهایمان را به زیر انداختیم. یکی از روستاییان از نیاز آنها به ساخت پل روی رودخانه اشاره کرد و دیگری قصۀ غرق شدن یک جوان را در سال گذشته در همین رودخانه نقل کرد. کدخدا از زمستانهای استخوانسوز آنجا گفت و ما یاد ذخایر نفت و گاز زیر پای آنها افتادیم. مشکل آب لولهکشی را به چشم میدیدیم و از سوی دیگر کرانۀ دریاچۀ آب شیرین سد عباسپور را پیش چشممان داشتیم که به علت فصل بهار در 100 متری روستا قابل رؤیت بود.
حجتالاسلام مرادی، جهادگری که از روی دغدغۀ شخصی و ایمان قلبی خود چند سالی است خود را وقف این مناطق کرده است، تنها فرد غیر بومیای بود که به آن مناطق میآمد و این را میشد از گلهگذاریهای روستاییانی که از بیمهری مسئولان استان و کوتاهیهایشان در توجه به این بخش از کشور درد دلهای بسیاری برای گفتن داشتند، فهمید؛ روستاییانی که قرار بود ولینعمتان و صاحبان انقلاب باشند. صبح پس از اقامۀ نماز از اهالی خونگرم و سختکوش شلا خداحافظی کردیم و راهی دریاچۀ سد عباسپور شدیم تا از آنجا پس از 45 دقیقه، سوار بر قایقهای موتوری، روستا را ترک کنیم.
45 دقیقه بر روی آبهای شیرین و قابل شرب دریاچه راندیم و حتی ظرفهای آبمان را نیز برای ادامۀ مسیر از آب دریاچه پرکردیم و اندکی نیز نوشیدیم و باز به مشکل آب روستا اندیشیدیم؛ به مشکلی که با وجود یک دریاچه آب آشامیدنی، برای رفع آن باید اعتبار لازم را در همت مسئولان دلسوز ضرب و تقسیم میکردیم. به جادهای میاندیشیدم که کشیدنش بیش از سرمایه، نیازمند غیرت و خداترسی بود و نتیجهاش خروج صاحبان و ولینعمتان این انقلاب از محرومیت. به شعری میاندیشیدیم که در یک قرن پیش نتوانسته بود تأثیر لازم را داشته باشد و کاش میشد امروز آن را به شکل صحیحش اصلاح کرد و خواند:
تو که مهر علی منِّ دلته بیتوجهی به محرومان سی چنته
[1]. در همین زمینه از چرچیل (نخستوزیر وقت انگلیستان) جملهای نقل شده است با این مضمون که «تمدن انگلستان بر پایۀ نفت جنوب ایران پایهگذاری شده است.» و همچنین از قول هیتلر گفته شده است «اگر پالایشگاه نفت آبادان را دراختیار داشتیم پیروز جنگ بودیم»
[2] . حجتالاسلام حسن مرادي، مسئول گروههاي جهادي طلاب، یکی از دغدغهمندان و دلسوزان حرکتهای جهادی است. ایشان در نیمۀ دوم دهۀ هشتاد ضمن سفر تبلیغی خود به مناطق مختلف اندیکا و آشنایی با میزان محرومیت این مناطق، بدون چشمداشت و تنها با هدف خدمتگذاری، مسئولیتی را که بر عهدۀ بسیاری از مسئولان کشور است، یک تنه بر عهده گرفت و همۀ تلاش خود را معطوف کمکرسانی به این مناطق و محرومیتزدایی از آنها نمود.
اردوي جهادي رسانه اي شهيد آويني با همت ایشان عازم اندیکا شد. او پیش از این در گفتگو با رسانهها برخی از مشکلات این منطقه را اینگونه برشمرده بود:
«وجود فقر اقتصادي در مناطق محروم به كمكاري مسئولان ناكارآمد بستگي دارد. به عنوان مثال در منطقه شلا واقع در استان خوزستان هنوز راه اصلي و قابل دسترس وجود ندارد، در حالي كه اين روستاي محروم در كنار 25 روستاي ديگر است و اين منطقه حتي يك مركز مخابرات نداشته و از امكانات برق، آب و گاز نيز بيبهره است.
يكي ديگر از مشكلاتي كه در مناطق محروم وجود دارد اين است كه دولت با شتاب فراوان اقدام به برقرساني در مناطق محروم ميكند اما صدا و سيما نميتواند پابهپاي دولت حركت كند و دكلهاي تلويزيون را در اين مناطق مستقر كند. هنوز در بخشهايي از استان خوزستان دكلهاي تلويزيون نصب نشده، در حالي كه اين مناطق محروم از نعمت برق، آب و گاز بهرهمند هستند. میگویند هیچ روستایی در کشور بدون مدرسه نیست … ولی روستای دشت لیر از توابع اندیکا در استان خوزستان، 30 دانشآموز دارد كه به جای نشستن بر میز و نیمکت بر سنگ و کلوخ مینشینند و زیر آسمان آبی تلمذ میکنند!»
[3]. شهرستان اندیکا بین ۴۹ درجه و ۵۳ دقیقه تا ۴۹ درجه و ۵۲ دقیقه طول شرقی از نصف النهار گرینویچ و بین ۳۱ درجه و ۴۳ دقیقه تا ۳۲ درجه و ۳۹ دقیقه عرض شمالی از خط استوا در حاشیه شرقی اسـتان خوزستان واقع گردیده است. نـزدیکترین شهرستان به اندیکا از نـقطه صـفر مـرزی کـه “پل گدار لندر” می باشد تا مسجد سلیمان فاصله ای به طول ۲۵ کیلو متر دارد. همچنین فاصله این شهرستان تا تهران ۹۱۲ کیلومتر و از نقطه صفر مرزی یعنی “دره گچی” سد شهید عباسپور تا شهرستان ایذه ۲۸ کیلومتر و از بنه وار تا شهرستان لالی ۳۵ کیلومتر است. شهرستان اندیکا دارای ذخایر فسیلی و معدنی چون نفت و گاز خاک آجر و سفال، سنگ سیمان، سنگ آهن، انواع سنگهای معدنی است که تا کنون از آن بهره برداری نشده است.
اندیکا از لحاظ اقلیمی دارای آب و هوائی معتدل و کو هستانی است، بهاري زود رس اما سرسبز و پر طراوت دارد که از اوايل اسفند ماه آغاز مي گردد و از اوايل خرداد ماه هواي بهاري به تدريج جاي خود را به گرما مي دهد.به عبارت دیگر تمام نواحی جنوبی این منطقه دارای بهاری دل انگیز و تابستانی گرم و پائیزی کوتاه و مطبوع و زمستانی معتدل است. مناطق شمالی آن دارای زمستانهای سرد همراه با برف وتابستانها معتدل میباشد.
انديکا از مناطق کوهستاني و دنباله کوههاي بختياري محسوب مي شود که شامل مناطق مرتفع، دره هاي عميق و دشتهاي کوچک که شيب زمينهاي آن به سوي جلگه خوزستان کشيده شده است. رودخانه عظیم و پرآب کارون از قسمتهاي غربي شهرستان ايذه در منطقه ای موسوم به کارتا در محلي به نام امامزاده سلطان ابراهيم به درياچه و سد شهيد عباسپور (رضا شاه سابق) وارد مي شود و بعد از خروج ازنيروگاه در حاشيه شمال شرق انديکا به سمت جنوب جريان مي يابد. بر روي رودخانه کارون دو سد مهم شهيد عباسپور و گدارلَندر مسجد سليمان قرار دارد.
Sorry. No data so far.